عبادت پایبندی به روش و آیین خداوند است
لازمۀ بندگی انسان برای خداوند یگانه، این است که در همۀ کارهایش از قبیل اندیشهها، گفتارها و کردارها. جهت مورد پسند و قبول او را در نظر گرفته، زندگی و رفتار خود را بر طبق رهنمودها و دستورات خداوند شکل بدهد. یعنی هنگامی که خداوند او را به چیزی امر یا از آن نهی نمود و مسئول یا ممنوع ساخت، بگوید: ﴿سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ ٢٨﴾«شنیدیم و پذیرفتیم، پروردگارا آمرزش تو را میجوییم که جهت سیر ما به سوی توست».
تفاوت یک انسان مؤمن با دیگران دراین است که مؤمن از بندگی خود و سایر موجودات، رها شده و به سوی زندگی پروردگار خویش توجه نموده است و از اطاعت هوسهای خویش به اطاعت خدا منتقل گردیده است. فرد مؤمن، آنگونه «خودمختار» نیست که هر چه خود یا دیگری هوس نمود، انجام دهد. او متعهد به پیمانی است که باید بدان پایبندی و احترام داشته باشد و مستلزم روشی که ادامهاش دهد و دین، یک تعهد منطقی است که از طبیعت و خصلت ایمان برمیخیزد.
شکلگیری ایمان، مقتضی این است که خداوند بگوید: امر کردم و نهی نمودم و بنده بگوید: شنیدم و فرمان بردم.
لازمۀ ایمان این است که: انسان از تسلیم شدن در برابر هوای خویش خارج و به فرمانبرداری از دستورات مولای خود روی آورد.
قرآن کریم در این زمینه چنین فرموده است:
﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلٗا مُّبِينٗا ٣٦﴾[الأحزاب: ۳۶].
«و هیچ مرد و زن مؤمنى را نرسد که چون خداوند و رسولش کارى را مقرر نمایند، آنکه خود در کارشان اختیار داشته باشند. و کسى که از خداوند و رسول او نافرمانى کند، [بداند که] در گمراهى آشکارى گرفتار آمده است».
و نیز میفرماید:
﴿إِنَّمَا كَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ أَن يَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٥١﴾[النور: ۵۱].
«سخن مؤمنان چون به [راه] خداوند و رسولش فراخوانده مىشوند تا بین آنان حکم کند، فقط این است که گویند: شنیدیم و فرمان بردیم و اینانند که رستگارند».
بنابراین، کسی که میگوید: نماز میخوانم روزه میگیرم ولی در خوردن گوشت خوک یا نوشیدن شراب یا گرفتن ربا آزاد هستم و احکامی را که برایم گران بیایند، دور میاندازم و به غیر احکام خدا عمل میکنم، پرستنده و بندۀ خدا نیست.
کسی که شعائر اسلام را به جا میآورد، اما الگوها و آداب اسلامی مربوط به خود و خانوادهاش را مراعات نمیکند، مانند مردی که همچون زنان، لباس حریر و زیور طلا به کار میبرد یا زنی که فساد برمیانگیزد و بدنش را نمیپوشاند، عبادتگر خدا محسوب نمیشود.
کسی که خیال میکند وظیفه عبادیش از چار دیواری مسجد فراتر نمیرود و در عرصههای مختلف زندگی بندۀ خود میشود و به عبارت دیگر از پیروی هوسهای خود یا دیگران فروگذار نیست و مانعی در برابر خود احساس نمیکند، بندۀ خدا نمیباشد.