اثر تحریم بدعت در اسلام
تحریم بدعت در زمینۀ عبادت و سختگیری در سفارش به پیروی از تعالیم پیامبرصاز سوی اسلام، باعث محفوظ ماندن عبادات مسلمین از تحریف و دگرگونی و افزایش و کاهش گردید.
بدینترتیب عبادات اسلام، از نظر محتوای خود در همۀ مذاهب اسلامی یکی است: نماز، نزد همۀ مسلمانان و شیعیان و سنیان از روزگار پیامبرصتاکنون، همین گفتهها و حرکات مخصوصی بوده است که با تکبیر آغاز و به سلام ختم میشود. در هر شبانهروز، پنج نماز وجود دارد و تعداد رکعات هر نمازی نزد همگان معین است و هر رکعتی، تلاوت و ذکر و رکوع و سجود مشخص و واحدی نزد همگان دارد و برای هر نمازی، شرایطی مورد اتفاق از قبیل طهارت، پوشش بدن و توجه به قبله و ... مقرر میباشد.
روزه نیز از سوی همۀ مسلمانان در ماه رمضان به مدت سی یا بیست و نه روز به جا آورده میشود و هر روز از سپیدهدم، آغاز شده و تا غروب خورشید ادامه مییابد.
همچنین زکات و حج که هر کدام عبادات معین و تمام جزئیات آنها معلوم است و نسلی از نسلی با تواتر قطعی از رسول خدا روایت نمودهاند.
این، امتیازی برای عبادت اسلامی است که هیچ دین دیگری واجد آن نمیباشد، زیرا تمامی آیینهای عبادی در ادیان مختلف، مورد هجوم روزگار و گرفتار تحریف متولیان و بازیگریهای رهبرانشان و افراط و تفریط مردم قرار گرفته و کسی پیدا نشده است که به بدعتگزاران بگوید: به حد و مرزی که خدا معین کرده است، پایبند باشید و چیزی را که او نخواسته و اجازه نداده است از پیش خود در نیاورید و جزء دین نشمارید!
مگر کسی میتوانست در ادیان تحریف شده گذشته با بدعتگزاران و تحریفگران مخالفت کند؟ در حالی که کلیدهای بهشت و ملکوت آسمانی به دست آنهاست! اینها هر که را بخواهند از رحمت خدا محروم و هر که را بخواهند از آن بهرهمند میسازند و هر مقدار از زمینهای بهشت را که بخواهند، میتوانند به فروش رسانند!
اسلام، احتکار و انحصار اسرار ملکوت را به یک قصر خاص محدود نکرده، بلکه عبادت را به دست همۀ مسلمانان سپرده و ایشان را مسؤول پاسداری از آن قرار داده و به همگان سفارش نموده است که پیرو باشند و بدعت نگذارند و دست هر بدعتگزار تحریفگری را ببندند، هر که میخواهد باشد.
هنگامی که برای نمونه آیین مسیحیت را در نظر میگیریم، میبینیم که به دست خود مسیحیان دگرگون و منسوخ گردیده و اصلی را که مسیح بوضوح بر آن تصریح کرده بود، که برای کامل کردن آمده است نه برای نقص نمودن، زیرپا نهادند. در نتیجه، گوشت خوک را حلال شمردند و به جای روز شنبه، روز یکشنبه را قرار دادند و ختنه و غسل جنابت را کنار گذاشتند و با آنکه مسیح، به سوی بیتالمقدس نماز میخواند، آنها به سوی مشرق نماز گزاردند، مسیح هیچ صلیبی را تقدیس نکرد ولی آنان صلیب را تقدیس و پرستش نمودند، عیسی هیچگاه روزهای را که اینها میگیرند، نگرفته و مقرر نداشته و سفارش نکرده است و آنها خودشان با این شماره، تعیینش نموده و به فصل بهار انداختهاند و در عوض انتقال آن از ماههای هلالی به ماههای رومی، دست به افزایش مدت روزه زدهاند و با آنکه مسیح دارای نهایت پاکی و نظافت و پیراستگی بود، خود را به نجاستها آلودند و با اینکار خواستند آیین یهودی را تغییر دهند و با آن مبارزه کنند! اما در نهایت، آیین مسیح را تغییر داده به فلاسفه و بتپرستان نزدیک شدند و با گروههای مزبور توافق کردند تا خرسندشان سازند و از آنها بر علیه یهودیان کمک بگیرند [۱۱۳]. این مسیحیت است و آن اسلام!...
البته بعضی از مسلمانان در بعضی وقتها، چیزهایی غیر از آنچه کتاب و سنت معین کردهاند، در دین خود ابداع نمودهاند، اما در هر زمانی با کسانی مواجه بودهاند که حق را در میانشان آشکار ساخته و به راه درست بازشان گردانیده سنت را احیا نموده و بدعت را بیرون راندهاند و این مصداق تحقق وعدۀ خداوند است که با زبان پیامبرصخود، به این امت نوید داده است که: «خداوند، در ابتدای هر صد سال، کسی را از این امت برمیانگیزد تا دین را احیاء کند» [۱۱۴].
حضرت ابوبکرسمیفرمود: من چیزی را که رسول خداصبدان عمل میکرد، فرو نخواهم گذاشت و انجام خواهم داد، زیرا که میترسم اگر موردی از دستورات او را نادیده بگیرم، گمراه شوم.
حضرت عمربن خطابسنیز به مردم میفرمود: ای مردم روشها و سنتها برای شما تعیین گردیده و تکالیفتان مقرر شده است، اما شما به خاطر سلطهگری بر دیگران، از چپ و راست آشکارا سنتها را ترک نمودهاید.
ابن مسعود گفته است: ای مردم، بدعت نگذارید و خود را به سختی نیافکنید و موشکافی نکنید و فقط مستلزم احکام گذشته باشید، آنچه را میشناسید، بپذیرید و آنچه را نمیشناسید و تازه در آمده است، رها کنید.
همچنین از حسن دربارۀ این آیه:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ١٨٣﴾[البقرة: ۱۸۳].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید روزه گرفتن بر شما واجب گردید همچنانکه بر امم پیش از شما واجب گردید تا شاید تقوا پیشه کنید».
نقل شده است که گفت: خداوند، روزۀ ماه رمضان را برتمام کسانی که پیش از شما بودند، مقرر کرد اما یهودیان سرپیچی کردند و مسیحیان هم آن را به زمانی که روزه گرفتن آسانتر بود، انداختند و افزوده است که: عمل اندک برطبق سنت، بر عمل بسیار از روی بدعت برتری دارد.
وقتی که عمربن عبدالعزیز بر خلافت بیعت گرفت، روی منبر رفت و پس از حمد و ثنای خدا گفت: «ای مردم، بعد از پیامبرصو کتاب شما، پیامبر و کتابی نیست و پس از سنت شما، سنتی و بعد از امت شما، امتی وجود ندارد، بدانید که چیزهای حلالی که خداوند از زبان پیامبرصخود، در کتابش حلال شمرده تا روز قیامت حلال است و آنچه را در کتاب خود و از زبان محمد صحرام شمرده، تا روز قیامت حرام است. آگاه باشید که من بدعتگزار نیستم و پیرو سنت میباشم. بدانید که من نظردهنده و قانونگزار نیستم، بلکه اجرا کننده هستم».
موضع خلفا و زمامداران اسلامی اینچنین بوده است: پیروی از دین، نه بدعتگزاری و اجرای شریعت، نه پدید آوردن شریعت و قانون.
پیشوایان اسلامی نیز در برابر هر بدعتی که میخواست در زمینۀ عبادت مردم نمایان شود، ایستادند، گرچه بدعت مزبور چیز کوچکی به نظر برسد، چون کوچک به بزرگ منتهی میشود و بزرگترین آتشها از جرقههای ناچیز تولید میشوند [۱۱۵].
مردی پیش امام مالک آمد (در مدینه) و گفت: ای ابوعبدالله! از کجا احرام ببندم؟ پاسخ داد: از ذیالحلیفه (محل احرام اهل مدینه)، همان جایی که رسول خداصاحرام بست. او گفت: من میخواهم از مسجد پیامبرصاحرام ببندم. گفت: این کار را نکن، گفت: من میخواهم از کنار قبر پیامبر احرام ببندم! (چه اشکالی دارد؟) امام گفت: این کار را نکن که میترسم گمراه شوی! مرد گفت: اینکه گمراهی ندارد! تازه چند میل برمسافت احرام، اضافه میکنم؟! گفت: چه گمراهی از این بالاتر که تو خیال کنی در فضیلت از پیامبر خدا صپیشی گرفتهای؟ من این سخن خدا را شنیدهام که میفرماید:
﴿...فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ٦٣﴾[النور: ۶۳].
«کسانی که از دستورش تخلف میکنند، از گرفتاری به فتنه یا عذاب دردناک بترسند!».
میبینیم با آنکه آن مرد، میخواست از بهترین مکان شهر مدینه، یعنی مسجد پیامبرصو محل قبر او احرام ببندد و کاری زیادتر از حد واجب انجام میداد و چیزی نمیکاست، امام مالک برای او احتمال گمراهی در دنیا و عذاب آخرت را میدهد، به خاطر اینکه این عمل میتواند تلقینکنندۀ تصور فضیلت برای خود و انتساب کوتاهی به عمل رسول خدا صباشد.
امام مالک همچنین گفته است: هر کس در میان این امت، چیزی (از امور دینی) پدید آورد که قبلاً وجود نداشته است، در واقع چنین پنداشته است که رسول خداصبه دین خیانت کرده است، زیرا که خداوند میفرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ﴾در نتیجه چیزی که آن روز جزء دین نبوده است، امروز هم در شمار دین نخواهد بود.
اگر خداوند دین را کامل گردانیده و به وسیلۀ آن، نعمتها را تمام کرده است، دیگر مجالی برای ایجاد چیز اضافی وجود ندارد. برای اینکه یک چیز کامل، افزونی نمیپذیرد و کوشش برای افزودن چیزی، به مفهوم اتهام عدم کمال نسبت به دین است.
[۱۱۳] إغاثة اللهفان، لابن القیم، ص ۲۷۰، ج ۲ [۱۱۴] «إِنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ لِهَذِهِ الأُمَّةِ عَلَى رَأْسِ كُلِّ مِائَةِ سَنَةٍ مَنْ يُجَدِّدُ لَهَا دِينَهَا» [۱۱۵] کتب متعدد قدیم و جدید، در مخالفت و انکار بدعتها ایجاد شده در دین تألیف گردیدهاند که از جملهء آنها: «الحوادث والبدع»از طرطوشی و «الاعتصام»از شاطبی و «الابداع»از شیخ علی محفوظ و «لیس من الإسلام»از شیخ محمد غزالی میباشند.