نظر قرآن و سخنان علیسدر اين مورد:
اگر به قرآن و سخنان علی سبرگردیم، خلاف آنچه شیعیان مىگویند، ثابت مىشود.. خداوند مىفرماید:
﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾[النساء: ٥٩].
«هرگاه در چیزى اختلاف کردید، آن را به خدا (یعنى قرآن) و رسول (یعنى سنّت) بازگردانید».
﴿وَمَا ٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِيهِ مِن شَيۡءٖ فَحُكۡمُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ﴾[الشورى: ١٠].
«هرچه در آن اختلاف کنید، حکمش به سوى خداست».
خود علی سنیز، قوام حکومت اسلامى و سعادت انسان را در تمسّک به کتاب خدا و سنّت رسولش - که دو ستون و دو چراغ معرّفى مىکند - مىداند؛ چنانچه پس از ضربتخوردن -قبل از شهادتش - فرمود:
«أما وصيتى فاللّه لا تشركوا به شيئا ومحمدصفلا تضيعوا سنته أقيموا هذين العمودين وأوقدوا هذين المصباحين وخلاكم ذم مالم تشردوا» [۶۸۱].
«وصیت من به شما این است که هیچگونه شریک و انبازى براى خدا قرار ندهید و به فرمان او عمل کنید و سنّت محمد صرا از دست ندهید و تباه نسازید. این دو ستون محکم و برافراشته را بر پاى دارید و این دو چراغ را روشن نگهدارید. دیگر، هیچ ایرادى بر شما نیست مادامى که دست از این دو چیز برنداشتهاید».
و باز مىفرماید:
«ولكم علينا العمل بكتاب اللّه تعالى وسيرة رسول اللّه والقيام بحقه والنعش لسنته» [۶۸۲].
«و براى شما (مسلمانان) این حق برماست که به کتاب خدایتعالى و سنّت و سیرت رسول خداصعمل کنیم و در مقابل سنّت او، مانند مُردهاى که در اختیار غاسل و مردهشور است، تسلیم محض باشیم».
علی سدر تفسیر آیه ۵۴ سوره نساء مىفرماید:
«واردد إلى اللّه ورسوله ما يضلعك من الخطوب ويشتبه عليك من الأمور فقد قال اللّه سبحانه وتعالى لقوم أحب إرشادهم: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾[النساء: ۵۹]. فالرد إلى اللّه الأخذ بمحكم كتابه و الرد إلى الرسول الأخذ بسنته الجامعة غير المفرقة» [۶۸۳].
«در کارهاى مشکل که درمانده شوى و تمام امورى که بر تو مشتبه گردد، آنها را به کتاب خدا و سنّت رسولش بازگردان که خداوند سبحان و بلندمرتبه براى گروهى که خواسته هدایتش کند، فرمود: اى کسانى که ایمان آوردهاید! از خدا و رسولش و از صاحبامرتان پیروى کنید، پس اگر در حکمى اختلاف پیدا کردید، به خدا و رسولش رجوع نمایید. رجوع به خدا، گرفتنِ محکم از کتابش، و رجوع به رسولش، گرفتن سنّت جامع اوست که پراکنده نمىسازد».
شاید در اینجا سؤال شود که کتاب و سنّت به خودى خود نمىتوانند مشکلات مردم را حل نمایند و باید کسى باشد که مفاد آن را اجرا و تنفیذ نماید، جواب این است که در کتاب خدا، سیستم حکومت، سیستم شورایى تعیین شده که بهترین نظام حکومتى است.. در اسلام، طرّاح و برنامهریز زندگى و قانونگذار و شارع دین، تنها و تنها خداست که در قرآن و گاهى خارج از قرآن براى انسانها فرو فرستاده و پیامبرصنیز اوّلین مجرى و پیادهکننده قوانین خدا و اوّلین شارح و مفسّر فرمودههایش است.
پس همانگونه که قرآن را پذیرفتهایم، باید به همان ترتیب، سنّت قطعى و جامع پیامبر صرا نیز - بىکم و کاست - قبول کنیم و گردن نهیم.. و از آنجا که قرآن کریم، مسلمانان را به پیروى از پیامبر صامر کرده، بنابراین کمترین شک و تردیدى در پیروى از سنّتش باقى نمىماند؛ چنانچه مىفرماید:
﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا ٦٥﴾[النساء: ٦٥].
«نه! به پروردگارت قسم! آنان مؤمن به شمار نمىآیند تا زمانى که تو را در اختلافات خود به حکمیت و داورى نطلبند، آنگاه در درون خودشان هیچ ناراحتى و ملالى از آنچه تو حکم کردهاى نیابند، و بىچون و چرا تسلیم فرمانت گردند».
﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْ﴾[الحشر: ٧].
«هرچه پیامبر به شما داد، بگیرید و از هرچه شما را منع فرمود، اجتناب و دورى کنید».
﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١ قُلۡ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡكَٰفِرِينَ ٣٢﴾[آل عمران: ٣١-٣٢].
«(اى پیامبر!) بگو: اگر خدا را دوست مىدارید، از من پیروى کنید (و سنّت مرا بهپا دارید) تا خداوند نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است. بگو: از خدا و رسول اطاعت کنید و اگر سرپیچى کنید (و مرتد شوید)، خداوند کافران را دوست ندارد».
البته اطاعت از رسول، نباید این ذهنیت را ایجاد کند که او نیز همچون خدا - نعوذ باللّه- حاکم و شارع و برنامهریز زندگى است، بلکه اطاعت از پیامبر ص، اطاعت از قوانین و احکام الهى است که توسّط او تشریح و تطبیق شدهاند؛ چنانچه مىفرماید:
﴿مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَ﴾[النساء: ٨٠].
«هرکس از رسول پیروى کند، پس از خدا پیروى کرده است».
اعتراف به اینکه قرآن کتاب خدا و محمّد رسول اوست، بر ما لازم مىآید که از سنّت پیامبر صبدون تردید پیروى کنیم و هراندازه در بررسى آن پیش برویم، به تعالیمى دست مىیابیم که هیچ انسانى بىآن، به صلاح و هدایت نمىرسد، و این است که پیامبر صفرمود: «تركت فيكم ما إن تمسّكم به لن تضلّوا بعدى أبدا كتاب اللّه وسنّتى».
بنابراین، دو مرجع اصلى مسلمانان، ابتدا قرآن و سپس سنّت پیامبر صاست، و چنانکه دیدیم، آیات قرآن و فرمودههاى علی سکه در نهجالبلاغه مضبوط است، به این حقیقت تأکید فراوان دارند و اگر چنانچه عترت پیامبر صو ائمه دوازدهگانه مرجع مسلمانان در اختلافات و چراغ هدایت مردم مىبود، قطعاً خداوند در کتاب خود - که کتاب هدایت است - تأکید و یا اشارهاى مىفرمود و یا خود علی سدر گفتههایش، خود و فرزندانش را مورد تأکید قرار مىداد و یا بدان اشارهاى مىنمود!.. و امّا درباره واژه «اهلبیت» و اینکه شامل چه کسانى مىشود، در جواب نامهها مفصّلاً آوردهایم:
* * *
[۶۸۱] نهجالبلاغة، شرح فیضالإسلام، جزء۳، کلام ۱۴۹. [۶۸۲] همان، جزء۳، کلام ۱۶۸. [۶۸۳] همان، جزء۵، نامه ۵۳.