آیه ۳ سوره مائدة:
تیجانى در کتابش «همراه با راستگویان» فصلى را به همین آیه اختصاص داده و مىگوید: «خداوند سبحان مىفرماید:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾[المائدة: ٣].
«امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین براى شما پذیرفتم».
شیعیان اجماع دارند که این آیه در «غدیر خم» و پس از نصب على از سوى پیامبرصبه عنوان خلیفه مسلمین، نازل شد و این مطلب را به نقل از ائمه اهلبیت عترت و طهارت، روایت مىکنند و لذا «امامت» را جزء اصول دین مىنامند». (ص ۱۱۵)
آرى! تیجانى و سایر شیعیان، برآنند که این آیه نیز در حقّ علی سنازل گشته است.. زمانى که پیامبر صاز طرف خدا مأمور گردید - ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ﴾یا - علی سرا به جانشینى خود برگزیند، در غدیرخم - روز هجدهم ذىالحجه - توقّف کرد و به مردم فرمود: «من كنت مولاه وفهذا على مولاه». و پس از این بود که این آیه نازل شد و دین اسلام با جانشینى و ولایت علی سکامل گردید و نعمت خداوند بر مسلمانان تکمیل شد و «امامت» یکى از اصول دین، در ردیف «توحید» و «نبوت» و «معاد» درآمد، و لذا هرکس امامت علی سبعد از پیامبر صرا نپذیرد، کافر است؛ زیرا منکر یکى از اصول دین شده است! و تمام کسانى که خلافتش را غصب کردند، نیز کافرند! زیرا یکى از اصول الهى را غصب کردهاند! چنانچه مىگوید: «و دیگر خلافت خلفاى سهگانه نقش برآب مىشود و عدالت اصحاب کم و زیاد مىشود و...». (ص ۱۱۶)
تیجانى ادّعا مىکند که پیامبر صروز غدیر را عید قرار داده و روایت مىکند که پیامبر صپس از منصوب نمودن على و پس از نزول آیه فرمود: «حمد خداى را که دین را به حدّ کمال رساند و نعمت را تمام کرد و به رسالتم و ولایت علىبن أبىطالب، پس از من راضى شد».. (ص ۱۳۳)
در جواب مىگوییم:
اوّلاً: این آیه - بنابر روایات متواتر - غروب روز جمعه، روز عرفه در حجةالوداع، سال دهم هجرى، یعنى نه روز قبل از غدیرخم نازل گشته است؛ چنانکه إبنعبّاس مىگوید: «این آیه روز جمعه که مصادف با عرفه بود، نازل شد در حالیکه پیامبر صدر عرفات بر شتر عضباء توقف نموده بود» [۵۶۷].
ثانیاً: این آیه نیز، هیچ ارتباطى با امامت و خلافت ندارد، بلکه خداوند به کمالکردن دینش در آن روز، از لحاظ حلال و حرام و کلیه احکام شرعى، و همچنین به اتمام نعمتش با عزّتبخشیدن به مسلمانان در برابر مشرکین و استوارداشتن گامهایشان، و برگزیدن دین اسلام که خداپسند است، خبر مىدهد؛ به طورى که کافران و مشرکان، از آن روز به بعد مأیوس شدند؛ زیرا پى بردند که ساختمان و بناى این دین به پایان رسید و دیگر نمىتوانند آن را ناقص و معیوب، یا دستکارى و نابود کنند، یا آن را به بیراهه بکشانند و یا در رشد آن تأخیر و خلل ایجاد کنند و هر فرصتى که داشتند، دیگر ندارند و همه چیز تمام شد، و لذا پس از آن روز، هیچ آیه دیگرى نازل نشد و پس از چندى پیامبر صرحلت کرد و با نبود وحى و پیامبر ص، مسلمانان دیگر از آنان ترسى به دل نداشته و به جاودانگى و مصونیت این دین، باور و اعتماد پیدا کردند، و به راستى این نعمت بزرگى است که خدا در حقّ مسلمانان به نهایت کمال و اتمام آن رسانده است.. این قسمت از آیه - که از آیات قبل و بعدش، جدا و مستقل نیست - در پاراگراف آغازین سوره مائده قرار گرفته که با دستور به وفاى عقود و پیمانها - اعم از تمام پیمانها و ضوابط و مقرّراتى که خدا براى زندگى انسانها معین فرموده - آغاز شده و سپس بحث را با بیان حلال و حرام و بسیارى از احکام شرعى و عبادى، عقیده درست و راستین، حقیقت الوهیت و عبودیت، روابط مسلمانان با غیره، حکمیت قراردادن قرآن، و برحذرداشتن آنها از دستبرداشتن از برخى چیزهایى که خدا نازل فرموده است، ادامه مىدهد؛ چنانچه مىفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَوۡفُواْ بِٱلۡعُقُودِۚ أُحِلَّتۡ لَكُم بَهِيمَةُ ٱلۡأَنۡعَٰمِ إِلَّا مَا يُتۡلَىٰ عَلَيۡكُمۡ غَيۡرَ مُحِلِّي ٱلصَّيۡدِ وَأَنتُمۡ حُرُمٌۗ إِنَّ ٱللَّهَ يَحۡكُمُ مَا يُرِيدُ ١ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡيَ وَلَا ٱلۡقَلَٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّينَ ٱلۡبَيۡتَ ٱلۡحَرَامَ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوَٰنٗاۚ وَإِذَا َلَلۡتُمۡ فَٱصۡطَادُواْۚ وَلَا يَجۡرِمَنَّكُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ أَن صَدُّوكُمۡ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ أَن تَعۡتَدُواْۘ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ ٢ حُرِّمَتۡ عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَيۡتَةُ وَٱلدَّمُ وَلَحۡمُ ٱلۡخِنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦ وَٱلۡمُنۡخَنِقَةُ وَٱلۡمَوۡقُوذَةُ وَٱلۡمُتَرَدِّيَةُ وَٱلنَّطِيحَةُ وَمَآ أَكَلَ ٱلسَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيۡتُمۡ وَمَا ذُبِحَ عَلَى ٱلنُّصُبِ وَأَن تَسۡتَقۡسِمُواْ بِٱلۡأَزۡلَٰمِۚ ذَٰلِكُمۡ فِسۡقٌۗ ٱلۡيَوۡمَ يَئِسَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ فِي مَخۡمَصَةٍ غَيۡرَ مُتَجَانِفٖ لِّإِثۡمٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣﴾[المائدة: ١-٣].
«اى مؤمنان! به پیمانها وفا کنید (اعم از پیمانهاى مشروع انسان با انسان، یا انسان با خدا و... خوردن گوشت) چهارپایان براى شما حلال است، مگر آنهایى که (در خلال این آیات) بر شما خوانده مىشود. هنگامى که در حالت احرام هستید، شکار را حلال ندانید؛ زیرا خداوند هرگونه که بخواهد حکم مىکند (و حلال و حرام، تنها در دست اوست). اى مؤمنان! (حرمتشکنى) شعایر (دین) خدا را براى خود حلال ندانید (به گونهاى که هر طور که خواستید، بدان دست ببرید) و نه ماه حرام را (بدین معنى که جنگ در آن را مباح بدانید)، و نه قربانیهاى بىنشان و نه قربانیهاى نشاندارى را (که به بیت اللّه هدیه مىشوند، بدینگونه که متعرّض چنین حیواناتى یا صاحبانش بشوید) و نه کسانى را که قصد آمدن به خانه خدا را دارند و به دنبال فضل و خوشنودى خداوند هستند (بدین معنى که آنها را از آمدن بدانجا بازدارید و یا با آنان بجنگید). هر وقت که از احرام بیرون آمدید و از سرزمین حرم خارج شدید، شکار کنید (و شکارکردن برایتان حلال مىشود)، و دشمنى قومى که شما را از آمدن به مسجدالحرام بازداشتند، شما را بر آن ندارد که تعدّى و تجاوز کنید. در راه نیکى و پرهیزگارى، همدیگر را یارى و پشتیبانى کنید، و همدیگر را در راه تجاوز و گناه و ستمکارى، یارى و حمایت ننمایید و از خدا بترسید! بىگمان خداوند شدیداً مجازات مىکند. (و امّا خوردن گوشت) مردار، خون، گوشت خوک، حیواناتى که خفه شدهاند، حیواناتى که با شکنجه و کتک کشته شدهاند، آنهایى که از بلندى پرت شده و مردهاند، آنهایى که بر اثر شاخزدن حیوانات دیگر مردهاند، حیواناتى که درندگان از بدن آنها چیزى خورده و بدان سبب مردهاند، مگر اینکه (قبل از مرگ بدانها رسیده و) آنها را سر بریده باشید، حیواناتى که به پاى بتان قربانى شدهاند، و اینکه با تیرهاى چوبى (یا هر وسیله دیگر) فال بگیرید و پیشگویى نمایید، بر شما حرام است. همه اینها براى شما گناه بزرگ و خروج از فرمان خداست. از امروز کافران (دیگر) از (دستکارى و نابودکردن یا ایجاد هر خللى دیگر در) دینتان مأیوس شده (و مىدانند این دین جاودانه و ماندگار خواهد بود و صدمهزدن به آن، دیگر امکان نخواهد داشت)، پس از آنان نترسید و (تنها) از من بترسید. امروز (احکام و تمام فروع و تفصیلات) دین شما را کامل کردم (و با انتخاب چنین دین کامل و پاک و منحصربهفرد و واقعى و موافق با فطرت و... و با عزّتبخشیدن به شما در برابر کافران و استوارداشتن گامهایتان) نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آیین خداپسند برایتان برگزیدم. امّا کسى که در حال گرسنگى ناچار شود (از محرّماتى که ذکر گردید، چیزى بخورد تا هلاک نشود) و (قلباً بدان راضى نباشد و آن را همواره حرام بداند و) متمایل به گناه نباشد (و عمداً نخواهد چنین کند، مانعى ندارد)؛ زیرا خداوند بخشنده مهربان است (و از مضطرّ مىگذرد و برایش مقدار نیاز را مباح مىنماید)».
﴿ٱلۡيَوۡمَ أُحِلَّ لَكُمُ ٱلطَّيِّبَٰتُ﴾[المائدة: ٥].
«... امروز (با نزول این آیات) تمام چیزهاى پاک (که مورد پسند طبعهاى سالم است) برایتان حلال گردید».
این آیاتى بود که تیجانى و یارانش، بر امامت و جانشینى علی ساستناد کرده و مىکنند که مورد بررسى قرار گرفتند.. امّا نوبت به احادیث و روایاتى مىرسد که به عنوان سند، دالّ بر امامت و خلافت علی سبعد از پیامبر صمىآورند.. برخى از این روایات - از جمله «حدیث جابر» [۵۶۸]که حاکى است، پیامبر صعلى و فرزندانش را با نام و نشان به امامت و خلافت مردم معرّفى فرموده، همچنین حدیث «أنا مدينة العلم وعلى بابها»، «حدیث دار در روز انذار» و بسیارى دیگر داراى سند جعلى و کذب محض هستند که ما در فصول گذشته بدانها پرداختهایم.. در بین این احادیث، تنها دو روایت هستند که متواتر و معتبرند، امّا نتیجهگیرى تیجانى و سایر شیعیان از آن صحیح نیست:
* * *
[۵۶۷] شأن نزول آیات، ترجمه محمّدجعفر اسلامى، ص۲۱۸-۲۱۷. [۵۶۸] استاد محمّدباقر بهبودى، صاحب کتاب «صحیح الکافى» حدیث جابر را که به طرق مختلف روایت شده، کاملاً جعلى دانسته است.