پاسخى مفصّل به تيجانى و صدر:
چنانچه تیجانى در کتابش - آنگاه هدایت شدم - در ماجراى گفتگویش با آقاى «باقر صدر» چنین مىآورد:
تیجانى از او مىپرسد: «دست بر قبر کشیدن و توسّلجستن به آنان، شرک به خداست! نظر شما چیست؟!».. (ص ۹۲)
آقاى صدر چنین پاسخ مىدهد: «اگر دست بر قبر کشیدن، و توسّلجستن به این نیت باشد که آنها نفع مىدهند و آنها زیان مىرسانند، این بدون تردید شرک است، ولى مسلمانان که موحّدند و مىدانند خداوند خودش ضارّ و نافع است؛ یعنى ضرر و نفع فقط از سوى خداست و اینکه اولیاء و ائمه را دعا مىکنند، به این خاطر است که «وسیلهاى» نزد خدا باشند، و این هرگز شرک نیست و مسلمانان - چه سنّى و چه شیعه - از زمان حضرت رسول تا امروز، بر این امر اتّفاق عقیده دارند».. (ص ۹۲)
چنین پاسخى از طرف آقاى صدر، نشانه جهالتش نسبت به قرآن و حقیقت اسلام مىباشد!.. البته ما نمىخواهیم شخصیت علمى ایشان را زیر سؤال ببریم، بلکه این تیجانى است که این مطالب را - راست یا دروغ - از زبانش آورده است!.. به هرحال، گفته ایشان با قرآن کریم منافات کامل دارد و «وسیله» هرگز نمىتواند افراد صالح از قبیل انبیاء و ائمه باشند، بلکه توسّل فقط - بنا به دلایلى که مىآوریم - باید به خدا صورت بگیرد که جز تقوا یعنى ایمان به خدا و عمل صالح میسّر نخواهد بود؛ زیرا:
۱- متوسّلشدن به غیر خدا، یکى از موضوعاتى است که اسلام آن را شرک مىداند؛ زیرا هیچ موجودى همچون خدا، خارج از قید زمان و مکان نیست، و قدرتى غیبى ندارد که بتواند همه جا حاضر و ناظر و قاهر و محیط بر همه چیز باشد که مردم - در هر مکان و زمانى - به او دسترسى داشته و هر وقت بخواهند، متوسّل شوند! اگر چنانچه موجودى در جهان داراى چنین صفاتى باشد، در واقع همتاى خدا بوده که در اسلام - و فقط اسلام- صحیح نیست و کفر و شرکى آشکار مىباشد.
انسان بایستى به موجودى متوسّل شود که مقید به مکان و زمان نباشد و خود خالق مکان و زمان و همه چیز، همه جا حاضر و ناظر، آگاه به همه کارها و امور، همه چیز در دست او، و مالک نفع و زیان باشد که این هم، تنها مختصّ خداى - سبحان - است و بس، و اگر کسى این صفات را به موجودى غیر از خدا نسبت دهد، مشرک است!.
قرآن بیان مىکند که توسّل به غیر خدا، یک نوع انحراف عقیدتى و فکرى از صراط مستقیم، و شرک به خداوند - متعال - مىباشد؛ چنانچه مىفرماید:
﴿وَمَن يَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ﴾[آل عمران: ١٠١].
«و هر کس (در تمام کارها) به خدا متوسّل شود، بیگمان به راه راست و مستقیم رهنمود شده است».
﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَٱعۡتَصَمُواْ بِٱللَّهِ وَأَخۡلَصُواْ دِينَهُمۡ لِلَّهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾[النساء: ١٤٦].
«مگر کسانى که توبه کنند و برگردند و به اصلاح خویش بپردازند و به خدا متوسّل شوند و آیین خویش را خالصانه از آن خدا کنند (و فقط و فقط او را بپرستند و به فریاد خوانند)، پس آنان از زمره مؤمنان خواهند بود».
﴿فَأَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَٱعۡتَصَمُواْ بِهِۦ فَسَيُدۡخِلُهُمۡ فِي رَحۡمَةٖ مِّنۡهُ وَفَضۡلٖ وَيَهۡدِيهِمۡ إِلَيۡهِ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِيمٗا ١٧٥﴾[النساء: ١٧٥].
«کسانى که به خدا ایمان بیاورند و به او متوسّل شوند، ایشان را به رحمت و فضل عظیم وارد خواهد ساخت، و در راه راست و مستقیمى به سوى خود رهنمودشان خواهد کرد».
﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِٱللَّهِ هُوَ مَوۡلَىٰكُمۡۖ فَنِعۡمَ ٱلۡمَوۡلَىٰ وَنِعۡمَ ٱلنَّصِيرُ﴾[الحج: ٧٨].
«و به خدا متوسّل شوید که او تنها یار و یاور شماست، و چه سرور و یاور نیک و چه کمککننده خوبى است!».
پس با توجّه به این حقایق، هر کس که مىخواهد راه راست و مستقیم را بپیماید و دین خود را براى خدا خالص گرداند و تنها او را عبادت کند و خود را در رحمتش داخل نماید و خدا را تنها مولى و یاور خود بداند، باید که فقط به او متوسّل شود و از غیر او دل ببرد! در غیر این صورت، از راه راست و مستقیم منحرف شده و همتایى براى خداوند -سبحان - تراشیده و به عبارت واضحتر مشرک گشته است!.
۲- بعضى آیات دیگر، آیه ۳۶ سوره مائده را تفسیر کردهاند و نشان مىدهند که نزدیکى به خداوند، جز با ایمان به او و اعمال پاکیزه و پسندیده - که موجب رضایت خدا و تقرّب بدو مىگردد - به دست نمىآید و وساطت هیچ کس - هراندازه هم متّقى و به خدا نزدیک باشد - در تقرّب به خدا و رستگارىاش، دخالت ندارد:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱرۡكَعُواْ وَٱسۡجُدُواْۤ وَٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمۡ وَٱفۡعَلُواْ ٱلۡخَيۡرَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ۩ ٧٧ وَجَٰهِدُواْ فِي ٱللَّهِ حَقَّ جِهَادِه﴾[الحج: ٧٧-٧٨].
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! (تنها براى خالق خویش) رکوع و سجده کنید (و تعظیم و کرنش برید و به خاک افتید) و پروردگار خویش را (به تنهایى) پرستش نمایید و کارهاى نیک انجام دهید تا رستگار شوید، و در راه خدا جهاد کنید».
﴿كَلَّا لَا تُطِعۡهُ وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب۩ ١٩﴾[العلق: ١٩].
«و (در برابر پروردگارت) سجده ببر و (بدین وسیله به او) نزدیک شو!».
قرآن کریم همچنین در نفى وساطت بین خدا و بندگانش چنین مىفرماید:
﴿مَّنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَسَآءَ فَعَلَيۡهَاۗ وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِيدِ ٤٦﴾[فصلت: ٤٦].
«هر کس کار نیکى انجام دهد، براى خودش کرده و هر کس کار بدى انجام دهد، به زیان خود کرده است و پروردگارت کوچکترین ظلمى نسبت به بندگان خود روا نمىدارد».
این آیه، مسؤولیت فردى را مشخّص و خاطرنشان مىسازد که عمل انسان، اگر نیکو و پسندیده باشد، البته او را به خدا نزدیک مىسازد و همین عمل، اگر در جهت شرارت و ناپسندى انجام گیرد، او را از تقرّب به درگاهش بازمىدارد. پس نزدیکى به خداوند، جز با ایمان به خدا و روز آخرت و انجام اعمال شایسته به دست نمىآید و وساطت کسى در تقرّب به خدا، نمىتواند مؤثر باشد:
﴿وَمَن يَأۡتِهِۦ مُؤۡمِنٗا قَدۡ عَمِلَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلدَّرَجَٰتُ ٱلۡعُلَىٰ ٧٥﴾[طه: ٧٥].
«و هر کس با ایمان و عمل نیکو و شایسته به پیش پروردگارش برود، چنین کسانى داراى مراتب بالا و درجات والایى هستند».
۳- طبق همان آیه، خداوند همه مؤمنان - از شخص پیامبر صگرفته که اوّلین مؤمن بوده تا تمام اولیاء و بندگان صالح و برگزیده خدا - را مورد خطاب قرار مىدهد: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾در صورتى که اگر چنانچه وسیله - به زعم تیجانى و صدر - همین انبیاء و ائمه باشند، آنها خود نیز باید - بنابه آیه - به دنبال واسطه باشند؛ چون آنها نیز مجبور و مأمورند براى نزدیکى به خدا، وسیلهاى را بجویند! پس، وسیله نمىتواند خود ایشان باشد؛ زیرا «وسیله»، هرگز «وسیلهاى» دیگر نمىجوید! چنانچه آیهاى دیگر در تفسیر همین آیه به طور شفّاف مىفرماید:
﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِۦ فَلَا يَمۡلِكُونَ كَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنكُمۡ وَلَا تَحۡوِيلًا ٥٦ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ يَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِيلَةَ أَيُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَيَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓ﴾[الإسراء: ٥٦-٥٧].
«(اى پیامبر! به مشرکان) بگو: کسانى را که به جز خدا (به هنگام بلا) به فریاد مىخوانید، (خواهید دید که) نه توانایى دفع زیان و رفع بلا از شما را دارند و نه مىتوانند آن را دگرگون سازند (و ناخوشیها را به خوشیها و برعکس... تبدیل کنند). آن کسانى که به فریاد مىخوانند، هر کدام از آنان که از همه (به درگاه خدا) نزدیکتر است، خود براى تقرّب به پروردگارشان، وسیله مىجویند و (با این حال) آنها هم به رحمت خدا امیدوار و از عذاب او هراسناک هستند».
یا مىفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٩٤﴾[الأعراف: ١٩٤].
«همانا کسانى را که به غیر از خدا به فریاد مىخوانید، بندگانى مثل خودتان هستند. پس آنها را بخوانید، اگر راست مىگویید باید به شما پاسخ دهند!».
خود علی سنیز، در مورد «وسیله» مىفرماید:
«إن أفضل ما توسل به المتوسلون إلى الله سبحانه وتعالى الإيمان به وبرسوله والجهاد فى سبيله... وإقام الصلوة... وإيتاء الزكوة... وصوم شهر رمضان... وحج البيت واعتماره... وصلة الرحم... وصدقة السر... وصدقة العلانية... وصنائع المعروف» [۷۶۵].
«برترین وسیله تقرّب به سوى خداوند - سبحان و متعال - براى متوسّلین به او، ایمان به او و به رسولش... جهاد در راهش... برپاداشتن نماز... دادن زکات... روزه ماه رمضان... حج و عمره خانه خدا... صله رحم... صدقهدادن به صورت پنهان... صدقهدادن به صورت آشکار... و انجام دیگر کارهاى نیک و شایسته است».
بنابراین، هیچ کس و هیچ چیز، جز ایمان به خدا و اعمال شایسته براى خوشنودى خدا، انسان را به او نزدیک نمىسازد و باعث رستگارىاش نمىشود:
﴿وَمَآ أَمۡوَٰلُكُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُكُم بِٱلَّتِي تُقَرِّبُكُمۡ عِندَنَا زُلۡفَىٰٓ إِلَّا مَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ جَزَآءُ ٱلضِّعۡفِ بِمَا عَمِلُواْ وَهُمۡ فِي ٱلۡغُرُفَٰتِ ءَامِنُونَ ٣٧﴾[سبأ: ٣٧].
«نه اموال و نه اولاد شما (و نه هیچ کس و هیچ چیز دیگرى)، چیزهایى نیستند که شما را به ما نزدیک و مقرّب سازند، بلکه کسانى که ایمان بیاورند و اعمال شایسته انجام دهند (مقرّب درگاه ما بوده) و در برابر اعمالى که انجام مىدهند، پاداش مضاعفى دارند و ایشان در طبقات بالا و برترین منازل (بهشت) در امن و امان به سر مىبرند».
﴿وَمَن يَأۡتِهِۦ مُؤۡمِنٗا قَدۡ عَمِلَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلدَّرَجَٰتُ ٱلۡعُلَىٰ ٧٥﴾[طه: ٧٥].
«و هر کس با ایمان و عمل نیکو و شایسته به پیش پروردگارش برود، چنین کسانى داراى مراتب بالا و درجات والایى هستند».
۴- اینکه انبیاء و ائمه و اولیاء را در دعا مىخوانند، خود نیز شرک است؛ زیرا دعا و بهفریادخواندن، یارىطلبیدن، پناهبردن و طلب نجاتکردن از هر کسى غیر از خدا -همچون مردگان و صاحبان ضرایح و مقامات - مثل برآوردن حاجات، شفادادن مریض، اعطاى فرزند، گشودن مشکلات، طلب پیروزى بر دشمن و... از شرکهاى دیگرى است که بر توده مردم پوشیده مانده است؛ چون که به تصوّر خود، دعا و استغاثه و استعاذه و استعانت را عبادت ندانسته و فقط آن را در نماز و روزه و زکات و حج منحصر مىدانند، در حالیکه مفهوم و معنى عبادت، همه اعمال و نیتهاى فوق را دربردارد! چنانکه مىفرماید:
﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ٦٠﴾[غافر: ٦٠].
«پروردگار شما مىگوید: مرا بخوانید تا اجابت کنم. کسانى که خود را بزرگتر از آن مىدانند که مرا عبادت کنند، خوار و پست داخل دوزخ خواهند شد».
﴿قُلۡ إِنِّي نُهِيتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَمَّا جَآءَنِيَ ٱلۡبَيِّنَٰتُ مِن رَّبِّي وَأُمِرۡتُ أَنۡ أُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٦٦﴾[غافر: ٦٦].
«بگو: من نهى شدهام از اینکه معبودانى را که شما به جز خدا فریاد مىخوانید (و دعاهایتان را متوجّه آنان مىسازید) عبادت کنم، از آن زمانى که آیات روشن و دلایل آشکارى از جانب پروردگارم برایم آمده است و به من فرمان داده که خاشعانه و خاضعانه تسلیم پروردگار جهانیان گردم».
﴿وَأَعۡتَزِلُكُمۡ وَمَا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَأَدۡعُواْ رَبِّي عَسَىٰٓ أَلَّآ أَكُونَ بِدُعَآءِ رَبِّي شَقِيّٗا ٤٨ فَلَمَّا ٱعۡتَزَلَهُمۡ وَمَا يَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ﴾[مريم: ٤٨-٤٩].
«(ابراهیم فرمود:) من از شما و از آنچه به جز خدا به فریاد مىخوانید، کنارهگیرى مىکنم و تنها پروردگارم را به فریاد مىخوانم. امید است که دعاى من در پیشگاه پروردگارم بىپاسخ نماند. هنگامى که از آنان و آن چیزهایى که به جز خدا عبادت مىکردند، کنارهگیرى کرد (و از میانشان هجرت نمود)، ما اسحاق را به او بخشیدیم».
﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥ وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ كَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَكَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ كَٰفِرِينَ ٦﴾[الأحقاف: ٥-٦].
«و چه کسى گمراهتر از آن است که افرادى را به فریاد بخواند که (اگر) تا روز قیامت (هم ایشان را صدا بزند) پاسخش نمىگویند (و نه تنها جواب نمىدهند، بلکه سخنانش را هم نمىشنوند) و اصلاً از دعایشان غافل و بىخبرند! و هنگامى که مردم (در روز قیامت) جمع مىشوند، همین به فریادخواستهشدگان، دشمنان به فریادخواهندگان مىشوند (و از آنان بیزارى مىجویند) و عبادتشان را انکار مىکنند».
همانگونه که در این آیات ملاحظه مىشود، «دعا» را همان «عبادت» دانسته است، چنانچه هدف از «عبادت» را همان «دعا» و به فریاد خواندن نشان مىدهد و به همین جهت است که رسول خداصمىفرماید: «الدعاء هو العبادة». «دعا همان عبادت است» [۷۶۶].
پس خواندن غیر خدا شرک است و کسى که غیر از خدا - یا همراه با او - را به فریاد بخواند، در واقع او را به خدایى گرفته و عبادتش نموده است؛ چنانچه به وضوح مىفرماید:
¬﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡكُۚ وَٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مَا يَمۡلِكُونَ مِن قِطۡمِيرٍ ١٣ إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا يَسۡمَعُواْ دُعَآءَكُمۡ وَلَوۡ سَمِعُواْ مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَكُمۡۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُونَ بِشِرۡكِكُمۡۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثۡلُ خَبِيرٖ ١٤﴾[فاطر: ١٣-١٤].
«آن است خداوند که پروردگار شماست و مالکیت (مطلق) از آنِ اوست و کسانى را که به جز خدا به فریاد مىخوانید، حتّى مالک پوسته نازک خرمایى هم نیستند! اگر آنها را به فریاد بخوانید، هرگز دعا و صداى شما را نمىشنوند و (به فرض) اگر هم بشنوند، قدرت پاسخگویى و اجابت به شما را ندارند! و در روز قیامت، شرکورزى شما را انکار مىکنند، و هیچ کس همچون خداوند آگاه، تو را باخبر نمىسازد».
﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَدۡعُواْ رَبِّي وَلَآ أُشۡرِكُ بِهِۦٓ أَحَدٗا ٢٠﴾[الجن: ٢٠].
«بگو: من تنها پروردگارم را مىخوانم و کسى را با او (در خواندن) شریک نمىسازم».
﴿فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا﴾[الجن: ١٨].
«پس همراه با خدا، کسى را به فریاد مخوانید!».
قرآن «استعانت» و یارىطلبیدن را نیز همچون «دعا»، «عبادت» مىداند؛ یعنى اگر خدا را به کمک طلبیدیم، در واقع او را عبادت کردهایم و اگر کسى غیر از او یا همراه با او را به کمک طلبیدیم، قطعاً براى خدا - نعوذ باللّه - شریک تراشیدهایم! چنانچه مىفرماید:
﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥﴾[الفاتحة: ٥].
«تنها تو را مىپرستیم و تنها از تو یارى و استعانت مىطلبیم».
چنانچه مىبینیم، «استعانت» را همراه با «عبادت» آورده و یکى دانسته است؛ یعنى هرگاه تقاضا و حاجتى داشتیم، تنها از او بخواهیم و هرگاه طلب یارى کردیم، از او طلب کنیم.. آیا به راستى خندهآور نیست که از کسانى کمک بگیریم که آنان خود براى خودشان از او طلب یارى مىکنند؟! و به کسانى متوسّل شویم که خود براى خویش از هر وسیلهاى طلب کسب خیر و دفع شرّ مىکنند و خود قادر به جلب خیر و دفع شرّ از خود نیستند؟! این همان معنایى است که رسول خدا صبه عبداللّهبن عبّاس فرمود:
«إذا سأَلْتَ فَاسألِ الله، وإذا استَعَنْتَ فاستَعِنْ بالله، واعلمْ أَنَّ الأمَّةَ لو اجتمَعَتْ على أَنْ يَنْفَعوكَ بشيءٍ، لم يَنْفَعُوكَ إِلاَّ بشيء قَدْ كَتَبَه الله لَكَ، ولو اجتَمعُوا على أَنْ يَضرُّوكَ بشيء، لم يَضُرُّوكَ إِلاَّ بشيءٍ قَدْ كَتَبَهُ الله عَليكَ» [۷۶۷].
«هر گاه طلب و درخواستى داشتى، از خدا بخواه، و هر گاه یارى و استعانت طلبیدى، از خدا بجوى، و بدان که اگر تمام مردم براى رساندن نفعى به تو جمع شوند، جز نفعى که خدا برایت مقرّر فرموده، نصیبت نخواهد شد، و بدان که اگر تمام مردم براى رساندن زیانى به تو اتّفاق نمایند، جز زیانى که خداوند برایت نوشته است، به تو نخواهد رسید».
«استعاذه» و التجاء و پناهبردن نیز، «عبادت» است.. قرآن به روشنى بیان مىکند که مقصود از عبادت، علاوه بر دعا و استغاثه و استعانت و التماس، التجاء و استعاذه و پناهخواستن نیز مىباشد:
﴿بَلۡ كَانُواْ يَعۡبُدُونَ ٱلۡجِنَّۖ أَكۡثَرُهُم بِهِم مُّؤۡمِنُونَ﴾[سبأ: ٤١].
«بلکه ایشان جنّیان را مىپرستیدهاند، و اکثرشان بدیشان ایمان داشتهاند».
و اینکه چگونه جنّیان را عبادت مىکردند، آیهاى دیگر چنین تصریح مىکند:
﴿وَأَنَّهُۥ كَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا ٦﴾[الجن: ٦].
«و کسانى از انسانها به کسانى از جنّیان پناه مىآوردند، و بدین وسیله بر گمراهیها و سرکشى ایشان مىافزودند».
قرآن کریم، بیان مىکند که پناهندگى جز به درگاه خدا نباید صورت بگیرد؛ زیرا هیچ موجودى غیر از خداوند، حىّ و قیوم، حاضر و ناظر، شنوا و ملجأ و منجى نیست:
﴿قُلۡ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيۡهِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ﴾[المؤمنون: ٨٨-٨٩].
«بگو: چه کسى فرماندهى بزرگ همه چیز را در دست دارد و او کسى باشد که (به همه) پناه دهد و کسى را (هم نمىتوان) از (عذاب) او پناه داد اگر چنانچه راست مىگویید؟ خواهند گفت: از آن خداست».
﴿مَّا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِنۡ عَاصِمٖ﴾[يونس: ٢٧].
«هیچ کس و هیچ چیزى نمىتواند آنان را از (عذاب) خدا پناه دهد».
﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ﴾[الذاريات: ٥٠].
«پس به سوى خدا بگریزید (و تنها به او پناه ببرید)».
﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ ١ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ٢﴾[الفلق: ١-٢].
«بگو: پناه مىبرم به پروردگار سپیدهدم، از شرّ هر آنچه که خلق کرده است».
﴿قُلۡ إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ ٱللَّهِ أَحَدٞ وَلَنۡ أَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدًا ٢٢﴾[الجن: ٢٢].
«بگو: هیچ کس مرا در برابر خدا پناه نمىدهد و من هیچ پناهگاهى جز او نمىیابم».
و بالاخره تنها اوست که به فریادها مىرسد و نجات مىدهد:
﴿قُلۡ مَن يُنَجِّيكُم مِّن ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ تَدۡعُونَهُۥ تَضَرُّعٗا وَخُفۡيَةٗ لَّئِنۡ أَنجَىٰنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰكِرِينَ ٦٣ قُلِ ٱللَّهُ يُنَجِّيكُم مِّنۡهَا وَمِن كُلِّ كَرۡبٖ ثُمَّ أَنتُمۡ تُشۡرِكُونَ ٦٤﴾[الأنعام: ٦٣-٦٥].
«بگو: چه کسى شما را از اهوال و شداید خشکى و دریا رهایى مىبخشد، در آن حال که (دشواریها و گرفتاریهاى بزرگ به شما رو مىکنند و) او را فروتنانه و خاضعانه، آشکار و پنهان به فریاد مىخوانید (و مىگویید:) اگر خدا ما را از این اهوال و بلاها برهاند، سوگند مىخوریم که از سپاسگزاران باشیم؟ بگو: خدا شما را از آن (شداید) و از هر غم و اندوهى مىرهاند. سپس شما (با این وجود براى او) شریک و انباز مىسازید!».
﴿أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ﴾[النمل: ٦٢].
«(آیا معبودان دروغین بهترند) یا کسى که به فریاد درمانده و مضطرّ مىرسد و بلا و گرفتارى را برطرف مىکند، هر گاه که او را به فریاد بخواند...».
﴿أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِ﴾[النمل: ٦٣].
«آیا معبود دیگرى با خداست؟!».
۵- بعلاوه خداوند از هرکس و هر چیزى به انسان نزدیکتر است و به واسطه نیاز ندارد.. خداوند دور و محدود به زمان و مکان نیست که بندهاش نتواند در هر زمان و مکانى او را به فریاد بخواند، بلکه از خود بنده به او نزدیکتر است؛ زیرا خالق و مالکش هموست و از هر کسى به درون و حوایجش آگاهتر است:
﴿أَلَا يَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ ١٤﴾[الملك: ١٤].
«هان! کسى که خلق مىکند، مىداند و او ریزبین و دقیق و آگاه است».
﴿وَمَا كُنَّا عَنِ ٱلۡخَلۡقِ غَٰفِلِينَ﴾[المؤمنون: ١٧].
«و ما هرگز از حال آفریدهها، بىخبر و غافل نبودهایم».
﴿يَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡيُنِ وَمَا تُخۡفِي ٱلصُّدُورُ ١٩﴾[غافر: ١٩].
«خیانت چشمها و آنچه را در سینهها پنهان است، مىداند».
آیا به راستى خدایى که خالق انسان است و از همه احوال و نیاتش باخبر است و از رگ گردن به او نزدیکتر است، نیازى به واسطه دارد؟!.
﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥۖ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِيدِ ١٦﴾[ق: ١٦].
«ما انسانها را آفریدهایم و مىدانیم که به خاطرش چه مىگذرد و چه اندیشهاى در سر دارد، و ما از شاهرگ گردن به او نزدیکتریم».
﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌۖ أُجِيبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِ﴾[البقرة: ١٨٦].
«و هر گاه بندگانم از تو بپرسند، پس من نزدیکم و دعاى دعاکننده را هنگامى که مرا بخواند، اجابت مىکنم».
روایت شده که یکبار رسول خدا صدید که جمعى از اصحابش با صداى بلند دعا مىکنند، به آنها فرمود:
«إربعوا على أنفسكم إنكم لا تدعون أصم ولا غائبا ولكن تدعون سميعا قريبا» [۷۶۸].
«چه خبرتان است؟! شما که یک موجود ناشنوا و غایب و دوردست را نمىخوانید، بلکه دارید کسى را مىخوانید که شنوا و نزدیک است».
قرآن کریم این چنین نزدیکى انسان را به خدا و نزدیکى خدا را به انسان بیان کرده؛ به طورى که این نزدیکى عجیب و شگفتآور، افسانه واسطهها و دلاّلان را در هم شکسته است! سوداگرانى که خودشان را حاجب و دربان درهاى رحمت واسعه خدا قلمداد کردهاند و خدا مىداند که آنان دروغگویانند!.
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡمَشۡرِقُ وَٱلۡمَغۡرِبُۚ فَأَيۡنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجۡهُ ٱللَّهِ﴾[البقرة: ١١٥].
«مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر طرف رو کنید، خدا آنجاست».
﴿وَهُوَ مَعَكُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡ﴾[الحديد: ٤].
«و او با شماست هر کجا که باشید».
﴿إِنَّ رَبِّي قَرِيبٞ مُّجِيبٞ﴾[هود: ٦١].
«بىگمان پروردگارم (به بندگانش) نزدیک و اجابتکننده (دعاها) است».
۶- خداوند مىفرماید: «مرا بخوانید، اجابت مىکنم!» و نفرموده که بروید واسطه بیاورید تا شما را بپذیرم! بلکه فرموده: با من کسى را نخوانید که دلیل و برهانى بر خدابودنش ندارید و از روى خیالات و اوهام، صفات خدایى برایش قائل شدهاید:
﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡ﴾[غافر: ٦٠].
«و پرودگار شما فرموده: مرا بخوانید، اجابت مىکنم».
﴿وَمَن يَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَا بُرۡهَٰنَ لَهُۥ بِهِۦ﴾[المؤمنون: ١١٧].
«هر کس با خدا، معبود دیگرى را به فریاد بخواند، مسلّماً هیچ دلیلى بر خدابودن آن ندارد».
کسانى که غیر خدا را مدعو غیبى مىدانند، در واقع او را با خداوند مساوى و برابر قرار دادهاند؛ زیرا خیال مىکنند که همچون خدا محدود به زمان و مکان نیست، مىشنود و پاسخ مىگوید، مشکلات و گرفتاریها را برطرف مىسازد و... امّا وقتى که قیامت برپا مىشود، به اشتباه خود پى مىبرند و همین افراد سوگند مىخورند که ما آشکارا در اشتباه و گمراهى بودهایم؛ چرا که مخلوقى را با خالق مساوى قرار دادهایم:
﴿تَٱللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ ٩٧ إِذۡ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٨﴾[الشعراء: ٩٧-٩٨].
«(مشرکین در روز قیامت به معبودان خود مىگویند:) به خدا سوگند! ما در گمراهى آشکارى بودهایم. آن زمان که شما را با پروردگار جهانیان (در عبادت و اطاعت) برابر مىدانستیم».
آرى! کسى که موجودى را در ذات یا صفات با خداوند برابر بداند، مشرک است؛ اگر چه این عقیده را بر زبان نیاورد! ولى همین اندازه که در درون معتقد باشد که در هر زمان و مکانى، کسى دیگر نیز همراه خدا، صدا و نداى قلبىاش را مىشنود و اجابتش مىکند، براى خدا شریک تراشیده است!.. قرآن خطاب به آنهایى که همنوعان خود را به فریاد مىخوانند، چنین مىفرماید:
¬﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٩٤﴾[الأعراف: ١٩٤].
«همانا کسانى را که به غیر از خدا به فریاد مىخوانید، بندگانى مثل خودتان هستند. پس آنها را بخوانید، اگر راست مىگویید باید به شما پاسخ دهند!».
یعنى کسانى که شما به عنوان «مدعو غیبى» مىخوانید، بندگانى مثل خودتان فقیر و محتاج، و مالک هیچ چیزى نیستند، و هرگز «بنده» به «بندهاى» که مانند خودش نیازمند و بىچیز است، متوکل نمىشود و التجاء و التماس نمىکند! [۷۶۹]بلکه فقط باید به سوى خداى صمدى که تنها برآورنده حاجات و نیازمندیهاست - مستقیماً - رو کند و حاجاتش را بىواسطه به درگاهش عرض نماید:
¬﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥﴾[الأحقاف: ٥].
«و چه کسى گمراهتر از آن است که افرادى را به فریاد بخواند که (اگر) تا روز قیامت (هم ایشان را صدا بزند) پاسخش نمىگویند (و نه تنها جواب نمىدهند، بلکه سخنانش را هم نمىشنوند) و اصلاً از دعایشان غافل و بىخبرند!».
آیا نباید فرق بین خدا - که خالق است - و غیر خدا را - که مخلوق است - تشخیص دهیم؟!.
﴿أَفَمَن يَخۡلُقُ كَمَن لَّا يَخۡلُقُ﴾[النحل: ١٧].
«آیا کسى که خلق مىکند، مانند کسى است که خلق نمىکند؟!».
آیا مىتوان خالق را با مخلوق قیاس کرد، در حالى که هیچ چیز و هیچ کسى مثل او نیست؟!.
﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾[الشورى: ١١].
«هیچ کس و هیچ چیزى مثل او نیست و او شنوا و بیناست».
﴿فَلَا تَضۡرِبُواْ لِلَّهِ ٱلۡأَمۡثَالَۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٧٤﴾[النحل: ٧٤].
«پس براى خدا شبیه و همانند قرار ندهید (و با قیاسهاى فاسد و تشبیهات ناروا، عبادت بتها و معبودان دروغین را تعبیر و توجیه نکنید). همانا خدا مىداند و شما نمىدانید».
وقتى که خداوند، خالق و مالک همه چیز در جهان هستى است ، [۷۷۰]در ذات وصفاتش یکتا و یگانه است، [۷۷۱]از رگ گردن به انسان نزدیکتر است، رحمتش وسیع و همه چیز را در برگرفته است، [۷۷۲]نسبت به بندگانش لطف فراوان دارد، و براى بندگانش کافى است، [۷۷۳]چرا غیر او را بخوانیم و به غیرش متوسّل شویم و واسطهاى برایش بتراشیم؟! اصلاً روح یکتاپرستى در توجّه مستقیم به خداوند - متعال - است و دعا و به فریادخواندنش، خود عبادتى بزرگ است، و کسى که مردم را به خواندن خود یا غیر خدا دعوت کند، این چنین شخصى از ریشه باطل مىگردد:
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ هُوَ ٱلۡبَٰطِلُ﴾[الحج: ٦٢].
«این بدین خاطر است که فقط خدا حق است و هر آنچه که غیر از او مىخوانند، باطل هستند».
بنابراین به فریاد خواندن «من دون الله» هر چه و هر کس باشد، شرک و باطل است و شایسته نیست در دعا، کسى را همراه با خدا یا در کنار خدا، مورد توجّه قرار داد؛ زیرا خداوند رقیب ندارد!.
﴿فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا﴾[الجن: ١٨].
«پس همراه خدا، کس دیگرى را نخوانید».
۷- برمىگریدیم به سخنان آقاى صدر در پاسخ به سؤال تیجانى که گفت: «اگر دست بر قبر کشیدن، و توسّلجستن به این نیت باشد که آنها نفع مىدهند و آنها زیان مىرسانند، این بدون تردید شرک است، ولى مسلمانان که موحّدند و مىدانند خداوند خودش ضارّ و نافع است؛ یعنى ضرر و نفع، فقط از سوى خداست و اینکه اولیاء و ائمه را دعا مىکنند، به این خاطر است که «وسیلهاى» نزد خدا باشند، و این هرگز شرک نیست و...».. (ص ۹۲)
تاکنون ثابت کردیم که «وسیله» انبیاء و ائمه و سایر بندگان صالح خدا نیستند، بلکه تنها «ایمان و عمل صالح» است. همچنین وسیله نزدیکى به خدا، «خواندنى» نیست، و از طرفى دعا و استعانت و استعاذه، «عبادت» محسوب مىشوند و بایستى در انجام آن، تنها و تنها خداوند مورد توجّه قرار گیرد و... الخ.
امّا در اینجا به منطق آقاى صدر در جملات نخستش توجّه مىکنیم که مىگوید: «ما مىدانیم که تنها خدا ضارّ و نافع است، و ما اولیاء و ائمه را مىخوانیم تا آنها نزد خدا برایمان واسطه و وسیله باشند!».
این منطق، درست همان منطق مشرکین زمان پیامبر صاست؛ زیرا آنها نیز به خدا ایمان داشتند و معتقد بودند که او همان پروردگار جهانیان، معبود برتر، خالق، مالک، پدیدآورنده عالم و گرداننده و چرخاننده آسمانها و زمین است؛ همه - حتّى بتهایشان - تحت سلطه و قدرت نهایى او قرار دارند؛ هموست که از آسمان باران مىباراند و رزق و روزى در دست اوست و... چنانکه مىفرماید:
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُ﴾[العنكبوت: ٦١].
«اگر از آنان بپرسى: چه کسى آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخّر نموده، به تحقیق خواهند گفت: خدا!».
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُ﴾[الزخرف: ٨٧].
«اگر از آنان بپرسى: چه کسى آنها را آفریده، قطعاً مىگویند: خدا!».
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَحۡيَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ مَوۡتِهَا لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُ﴾[العنكبوت: ٦٣].
«اگر از آنان بپرسى: چه کسى از آسمان آب را مىباراند و زمین را به وسیله آن بعد از مردنش زنده مىگرداند؟ قطعاً خواهند گفت: خدا!».
﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُ﴾[يونس: ٣١].
«بگو: چه کسى از آسمان به شما روزى مىرساند؟ چه کسى بر گوش و چشمها تواناست؟ چه کسى زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون مىآورد؟ چه کسى امور را تدبیر مىکند؟ قطعاً خواهند گفت: خدا!».
﴿قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهَآ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٤ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ٨٥ قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ ٨٦ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٨٧ قُلۡ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيۡهِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ ٨٩﴾[المؤمنون: ٨٤-٨٩].
«بگو: زمین و تمام کسانى که در آن هستند، از آن کیستند اگر مىدانید؟ خواهند گفت: از آن خدایند! بگو: پس چرا نمىاندیشید؟! بگو: چه کسى مالک آسمانهاى هفتگانه و صاحب عرش عظیم است؟ بلافاصله خواهند گفت: از آنِ خداست! بگو پس چرا (تنها از خدا) نمىترسید؟! بگو: چه کسى فرماندهى بزرگ همه چیز را در دست دارد و او کسى باشد که (به همه) پناه دهد و کسى را (هم نمىتوان) از (عذاب) او پناه داد اگر چنانچه راست مىگویید؟ خواهند گفت: از آن خداست! بگو: پس چگونه گول و فریب مىخورید و جادو مىشوید؟!».
اعراب جاهلى علاوه بر این، حتّى در مواقع گرفتاریها و بلاهاى سخت و دشوار، خصوصاً هنگامى که در دریاها دچار طوفان و امواج سهمگین مىشدند، تمام چیزهایى را که به غیر از خدا به کمک مىطلبیدند و مىپرستیدند، فراموش مىکردند و تنها و تنها او را به فریاد مىخواندند... چنانچه مىفرماید:
﴿وَإِذَا مَسَّكُمُ ٱلضُّرُّ فِي ٱلۡبَحۡرِ ضَلَّ مَن تَدۡعُونَ إِلَّآ إِيَّاهُ﴾[الإسراء: ٦٧].
«و هنگامى که ناراحتى و بلا در دریاها به شما مىرسد، جز خدا همه کسانى را که به فریاد مىخواندید، از نظرتان ناپدید و گم مىشوند».
﴿وَإِذَا غَشِيَهُم مَّوۡجٞ كَٱلظُّلَلِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ﴾[لقمان: ٣٢].
«هنگامى که موجهایى همچون کوه آنها را فرا مىگیرد، خالصانه خدا را به فریاد مىخوانند و عبادت و دین را تنها خاصّ او مىدانند».
﴿ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ ٱلضُّرُّ فَإِلَيۡهِ تَجَۡٔرُونَ﴾[النحل: ٥٣].
«هنگامى که زیانى به شما مىرسد، او را با ناله و زارى به فریاد مىخوانید».
﴿بَلۡ إِيَّاهُ تَدۡعُونَ فَيَكۡشِفُ مَا تَدۡعُونَ إِلَيۡهِ إِن شَآءَ وَتَنسَوۡنَ مَا تُشۡرِكُونَ ٤١﴾[الأنعام: ٤١].
«بلکه تنها خدا را به فریاد مىخوانید و به یارى مىطلبید و او اگر خواست آن را برطرف مىسازد که او را براى رفع آن به فریاد مىخوانید و تمام چیزهایى را که شریک خدا مىسازید، فراموش مىکنید».
آنها حتّى به کعبه و خانه خدا نیز احترام مىگذاشتند؛ چنانکه طواف مىکردند و مراسم حج و عمره به جاى مىآوردند؛ هر چند امورى خارجى و انحرافى را در این مراسم وارد کرده بودند که در اصل وجود نداشت و بسیار مضحک و مسخره بود! [۷۷۴]و شتر و گوسفند قربانى مىکردند و حتّى تلبیه - لبیکگویى - در حج و عمره، هنوز در بینشان - از زمان ابراهیم ÷- باقى مانده بود.. در حدیث است که تلبیه اعراب جاهلى به هنگام مناسک حج چنین بوده است: «لبَّيكَ لا شريكَ لكَ إلاَّ شريكٌ هو لك تملكُه وما ملكَ» [۷۷۵]. «پروردگارا! به درگاه تو حاضر و آماده شدهام. تو را هیچ شریکى نیست، مگر همان شریکى که تو مالک او و چیزهایى که او مالک آن است، هستى!».
با توجّه به این حقایق، پیداست که اعراب - در آن روز - خدا را فراموش نکرده بودند و او را همچنان، خالق، مالک، مدبّر، رازق، و ربّ همه چیز مىدانستند، ولى گمراهى و انحرافشان این بوده که خدا را چنان که شرط معرفت است، نمىشناختهاند و چنان که سزاوار ایمان و عبادت است، به او ایمان نداشته و او را عبادت نمىکردند:
﴿مَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦٓ﴾[الحج: ٧٤].
«آنان، خدا را چنان که باید نشناختهاند».
به همین جهت آنها سعى مىکردند که میان «ایمان به خدا» و «اعتقاد به بتها» - که هر دو را با هم داشتند - جمع و رابطهاى برقرار سازند، و از همین رهگذر بود که مىگفتند: دعاها به آسمان مىروند ولى بدون واسطه پذیرفته نمىشوند! آنها فکر مىکردند که عالم بالا، همانند عالم پایین و مادّىشان است؛ همانند دستگاههاى قدرت روزشان که بدون رشوه، واسطه، تملّق و... حرف کسى پذیرفته نمىشود!!.
در اثر این اشتباه، به فکر واسطه بین خدا و خلق افتادند تا بتوانند به وسیله آن، دعاها و حوایج خود را به خدا برسانند و آنان را شریک دعاى خود قرار دهند.. قرآن کریم، همین عقیدهشان را به شدّت نکوهش مىکند، و بهانه ایشان را که مىگفتند: «ما این بتها را از نظر ذات و گوهرشان عبادت نمىکنیم، بلکه بدین جهت آنها را مىپرستیم که ما را به خداى بزرگ و برتر نزدیک سازند؛ خدایى که هم خالق ما و هم خالق معبودان ما، و مالک همه چیز و همه کس است!»، به طور قاطع مردود مىشمارد:
﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّينُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ يَحۡكُمُ بَيۡنَهُمۡ فِي مَا هُمۡ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي مَنۡ هُوَ كَٰذِبٞ كَفَّارٞ ٣ لَّوۡ أَرَادَ ٱللَّهُ أَن يَتَّخِذَ وَلَدٗا لَّٱصۡطَفَىٰ مِمَّا يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُۚ سُبۡحَٰنَهُۥۖ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ ٤﴾[الزمر: ٣-٤].
«هان! تنها عبادت خالصانه (و بىشائبه از شرک) براى خداست و بس. کسانى که جز خدا، یار و یاورانى را برمىگیرند (و بدانان تقرّب و توسّل مىجویند، مىگویند:) ما آنان را عبادت نمىکنیم، مگر بدان خاطر که ما را به خدا نزدیک گردانند. خداوند در روز قیامت میانشان (و مؤمنان) درباره چیزى که در آن اختلاف دارند، داورى خواهد کرد. خداوند، دروغگوى کفرپیشه را اصلاً هدایت نمىکند. اگر خدا مىخواست فرزندى داشته باشد، مىبایست از میان چیزهایى که خود مىآفریند کسى یا چیزى را برگزیند. خداوند پاک و منزّه (از همه نقصها و عیبها) است. او خداوند یگانه پیروز و چیره و برتر است».
﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ قُلۡ أَتُنَبُِّٔونَ ٱللَّهَ بِمَا لَا يَعۡلَمُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ١٨﴾[يونس: ١٨].
«آنها غیر از خدا چیزهایى را مىپرستند که نه اصلاً بدیشان زیان مىرسانند و نه سودى عایدشان مىسازند و مىگویند: اینها واسطههاى ما نزد خدایند! بگو: آیا خدا را از وجود چیزهایى باخبر مىسازید که خداوند در آسمانها و زمین سراغى از آنها ندارد؟! (چگونه خداوند از نمایندهها و واسطههاى خود در زمین بىخبر است؟!) خداوند پاک و منزّه (از هر گونه شرکى) و فراتر از آن چیزهایى است که مشرکان انبازشان مىدانند».
بنابراین، تمام توجیهاتى که آقاى صدر در جواب به سؤال تیجانى آورده یا تیجانى از زبان او ذکر نموده، ردّ مىشود!.
و امّا تیجانى سؤال دیگرى را از آقاى صدر در رابطه با تزیین قبور، بدین ترتیب مطرح نموده که: «چرا شیعیان قبر اولیاء و امامان خود را مزین به طلا و نقره مىکنند و این در اسلام حرام است!» (ص ۹۲)
و ما قبلاً جواب آقاى صدر را به این سؤال در فصل اوّل - «تیجانى و کتابش» - مورد نقد و بررسى قرار دادیم که چنین گفته بود: «این امر منحصر به شیعه نیست و هیچ حرمتى در آن نمىباشد؛ زیرا مساجد اهلسنّت نیز در عراق و چه در مصر یا ترکیه یا کشورهاى اسلامى مزین به طلا و نقرهاند».. (ص ۹۲)
و ثابت کردیم که آقاى صدر بىجهت و بدون دلیل از طرف اهلسنّت به عدم حرمت تزیین قبور فتوا داده است! و این نشانه عدم اطّلاعش از کتب فقهى سنّى و شیعه است؛ زیرا - همانگونه که نشان دادیم - دلایل قطعى در کتب هر دو گروه موجود است که حرامبودن تزیین قبور و ساختن گنبد و بارگاه را اثبات مىنماید.. و لذا در اینجا - به خاطر اطاله کلام - تنها به موضوعات نامههایى که در این رابطه با دوستان شیعى ردّ و بدل کردهایم، بسنده مىکنیم:
* * *
[۷۶۵] نهج البلاغة، شرح فیض الإسلام، خطبه ۱۰۹.
[۷۶۶] صحیح ترمذى.
[۷۶۷] صحیح ترمذى.
[۷۶۸] نقل از «العبادة في الإسلام»، دکتر یوسف القرضاوى، ترجمه محمّد خرقانى، صفحه ۱۷۳.
[۷۶۹] شاعر می گوید:
هرکه منظور خود از غیر خدا میطلبد
او گدایی است که حاجت ز گدامی طلبد
زهر است عطای خلق هرچند که دوا باشد
حاجت زکه میخواهی آنجا که خدا باشد
[۷۷۰] ﴿خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُ﴾[الأنعام: ۱۰۲]. ﴿وَلِلَّهِ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾[آلعمران: ۱۸۹].
[۷۷۱] ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾[الإخلاص: ۱]. ﴿وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِيدِ﴾[ق: ۱۶].
[۷۷۲] ﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖ﴾[الأعراف: ۱۵۶]. ﴿ٱللَّهُ لَطِيفُۢ بِعِبَادِهِۦ﴾[الشوری: ۱۹].
[۷۷۳] ﴿أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِكَافٍ عَبۡدَهُۥ﴾[الزمر: ۳۶].
[۷۷۴] مثلاً به هنگام اداى مناسک حج، بعضى از مردان و زنانشان لخت و برهنه مىشدند! (جاهلیت قرن بیستم، محمّد قطب، ترجمه صدرالدین بلاغى، ص۷۱).
[۷۷۵] صحیح ترمذى.