عیانات - نقدی بر کتاب تیجانی آنگاه هدایت شدم

فهرست کتاب

پاسخى مفصّل به تيجانى و صدر:

پاسخى مفصّل به تيجانى و صدر:

چنانچه تیجانى در کتابش - آنگاه هدایت شدم - در ماجراى گفتگویش با آقاى «باقر صدر» چنین مى‏آورد:

تیجانى از او مى‏پرسد: «دست بر قبر کشیدن و توسّل‏جستن به آنان، شرک به خداست! نظر شما چیست؟!».. (ص ۹۲)

آقاى صدر چنین پاسخ مى‏دهد: «اگر دست بر قبر کشیدن، و توسّل‏جستن به این نیت باشد که آنها نفع مى‏دهند و آنها زیان مى‏رسانند، این بدون تردید شرک است، ولى مسلمانان که موحّدند و مى‏دانند خداوند خودش ضارّ و نافع است؛ یعنى ضرر و نفع فقط از سوى خداست و اینکه اولیاء و ائمه را دعا مى‏کنند، به این خاطر است که «وسیله‏اى» نزد خدا باشند، و این هرگز شرک نیست و مسلمانان - چه سنّى و چه شیعه - از زمان حضرت رسول تا امروز، بر این امر اتّفاق عقیده دارند».. (ص ۹۲)

چنین پاسخى از طرف آقاى صدر، نشانه جهالتش نسبت به قرآن و حقیقت اسلام مى‏باشد!.. البته ما نمى‏خواهیم شخصیت علمى ایشان را زیر سؤال ببریم، بلکه این تیجانى است که این مطالب را - راست یا دروغ - از زبانش آورده است!.. به هرحال، گفته ایشان با قرآن کریم منافات کامل دارد و «وسیله» هرگز نمى‏تواند افراد صالح از قبیل انبیاء و ائمه باشند، بلکه توسّل فقط - بنا به دلایلى که مى‏آوریم - باید به خدا صورت بگیرد که جز تقوا یعنى ایمان به خدا و عمل صالح میسّر نخواهد بود؛ زیرا:

۱- متوسّل‏شدن به غیر خدا، یکى از موضوعاتى است که اسلام آن را شرک مى‏داند؛ زیرا هیچ موجودى همچون خدا، خارج از قید زمان و مکان نیست، و قدرتى غیبى ندارد که بتواند همه جا حاضر و ناظر و قاهر و محیط بر همه چیز باشد که مردم - در هر مکان و زمانى - به او دسترسى داشته و هر وقت بخواهند، متوسّل شوند! اگر چنانچه موجودى در جهان داراى چنین صفاتى باشد، در واقع همتاى خدا بوده که در اسلام - و فقط اسلام- صحیح نیست و کفر و شرکى آشکار مى‏باشد.

انسان بایستى به موجودى متوسّل شود که مقید به مکان و زمان نباشد و خود خالق مکان و زمان و همه چیز، همه جا حاضر و ناظر، آگاه به همه کارها و امور، همه چیز در دست او، و مالک نفع و زیان باشد که این هم، تنها مختصّ خداى - سبحان - است و بس، و اگر کسى این صفات را به موجودى غیر از خدا نسبت دهد، مشرک است!.

قرآن بیان مى‏کند که توسّل به غیر خدا، یک نوع انحراف عقیدتى و فکرى از صراط مستقیم، و شرک به خداوند - متعال - مى‏باشد؛ چنانچه مى‏فرماید:

﴿وَمَن يَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ[آل عمران: ١٠١].

«و هر کس (در تمام کارها) به خدا متوسّل شود، بیگمان به راه راست و مستقیم رهنمود شده است».

﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَٱعۡتَصَمُواْ بِٱللَّهِ وَأَخۡلَصُواْ دِينَهُمۡ لِلَّهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ[النساء: ١٤٦].

«مگر کسانى که توبه کنند و برگردند و به اصلاح خویش بپردازند و به خدا متوسّل شوند و آیین خویش را خالصانه از آن خدا کنند (و فقط و فقط او را بپرستند و به فریاد خوانند)، پس آنان از زمره مؤمنان خواهند بود».

﴿فَأَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَٱعۡتَصَمُواْ بِهِۦ فَسَيُدۡخِلُهُمۡ فِي رَحۡمَةٖ مِّنۡهُ وَفَضۡلٖ وَيَهۡدِيهِمۡ إِلَيۡهِ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِيمٗا ١٧٥[النساء: ١٧٥].

«کسانى که به خدا ایمان بیاورند و به او متوسّل شوند، ایشان را به رحمت و فضل عظیم وارد خواهد ساخت، و در راه راست و مستقیمى به سوى خود رهنمودشان خواهد کرد».

﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِٱللَّهِ هُوَ مَوۡلَىٰكُمۡۖ فَنِعۡمَ ٱلۡمَوۡلَىٰ وَنِعۡمَ ٱلنَّصِيرُ[الحج: ٧٨].

«و به خدا متوسّل شوید که او تنها یار و یاور شماست، و چه سرور و یاور نیک و چه کمک‏کننده خوبى است!».

پس با توجّه به این حقایق، هر کس که مى‏خواهد راه راست و مستقیم را بپیماید و دین خود را براى خدا خالص گرداند و تنها او را عبادت کند و خود را در رحمتش داخل نماید و خدا را تنها مولى و یاور خود بداند، باید که فقط به او متوسّل شود و از غیر او دل ببرد! در غیر این صورت، از راه راست و مستقیم منحرف شده و همتایى براى خداوند -سبحان - تراشیده و به عبارت واضحتر مشرک گشته است!.

۲- بعضى آیات دیگر، آیه ۳۶ سوره مائده را تفسیر کرده‏اند و نشان مى‏دهند که نزدیکى به خداوند، جز با ایمان به او و اعمال پاکیزه و پسندیده - که موجب رضایت خدا و تقرّب بدو مى‏گردد - به دست نمى‏آید و وساطت هیچ کس - هراندازه هم متّقى و به خدا نزدیک باشد - در تقرّب به خدا و رستگارى‏اش، دخالت ندارد:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱرۡكَعُواْ وَٱسۡجُدُواْۤ وَٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمۡ وَٱفۡعَلُواْ ٱلۡخَيۡرَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ۩ ٧٧ وَجَٰهِدُواْ فِي ٱللَّهِ حَقَّ جِهَادِه[الحج: ٧٧-٧٨].

«اى کسانى که ایمان آورده‏اید! (تنها براى خالق خویش) رکوع و سجده کنید (و تعظیم و کرنش برید و به خاک افتید) و پروردگار خویش را (به تنهایى) پرستش نمایید و کارهاى نیک انجام دهید تا رستگار شوید، و در راه خدا جهاد کنید».

﴿كَلَّا لَا تُطِعۡهُ وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب۩ ١٩[العلق: ١٩].

«و (در برابر پروردگارت) سجده ببر و (بدین وسیله به او) نزدیک شو!».

قرآن کریم همچنین در نفى وساطت بین خدا و بندگانش چنین مى‏فرماید:

﴿مَّنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَسَآءَ فَعَلَيۡهَاۗ وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِيدِ ٤٦[فصلت: ٤٦].

«هر کس کار نیکى انجام دهد، براى خودش کرده و هر کس کار بدى انجام دهد، به زیان خود کرده است و پروردگارت کوچکترین ظلمى نسبت به بندگان خود روا نمى‏دارد».

این آیه، مسؤولیت فردى را مشخّص و خاطرنشان مى‏سازد که عمل انسان، اگر نیکو و پسندیده باشد، البته او را به خدا نزدیک مى‏سازد و همین عمل، اگر در جهت شرارت و ناپسندى انجام گیرد، او را از تقرّب به درگاهش بازمى‏دارد. پس نزدیکى به خداوند، جز با ایمان به خدا و روز آخرت و انجام اعمال شایسته به دست نمى‏آید و وساطت کسى در تقرّب به خدا، نمى‏تواند مؤثر باشد:

﴿وَمَن يَأۡتِهِۦ مُؤۡمِنٗا قَدۡ عَمِلَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلدَّرَجَٰتُ ٱلۡعُلَىٰ ٧٥[طه: ٧٥].

«و هر کس با ایمان و عمل نیکو و شایسته به پیش پروردگارش برود، چنین کسانى داراى مراتب بالا و درجات والایى هستند».

۳- طبق همان آیه، خداوند همه مؤمنان - از شخص پیامبر صگرفته که اوّلین مؤمن بوده تا تمام اولیاء و بندگان صالح و برگزیده خدا - را مورد خطاب قرار مى‏دهد: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْدر صورتى که اگر چنانچه وسیله - به زعم تیجانى و صدر - همین انبیاء و ائمه باشند، آنها خود نیز باید - بنابه آیه - به دنبال واسطه باشند؛ چون آنها نیز مجبور و مأمورند براى نزدیکى به خدا، وسیله‏اى را بجویند! پس، وسیله نمى‏تواند خود ایشان باشد؛ زیرا «وسیله»، هرگز «وسیله‏اى» دیگر نمى‏جوید! چنانچه آیه‏اى دیگر در تفسیر همین آیه به طور شفّاف مى‏فرماید:

﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِۦ فَلَا يَمۡلِكُونَ كَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنكُمۡ وَلَا تَحۡوِيلًا ٥٦ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ يَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِيلَةَ أَيُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَيَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓ[الإسراء: ٥٦-٥٧].

«(اى پیامبر! به مشرکان) بگو: کسانى را که به جز خدا (به هنگام بلا) به فریاد مى‏خوانید، (خواهید دید که) نه توانایى دفع زیان و رفع بلا از شما را دارند و نه مى‏توانند آن را دگرگون سازند (و ناخوشیها را به خوشیها و برعکس... تبدیل کنند). آن کسانى که به فریاد مى‏خوانند، هر کدام از آنان که از همه (به درگاه خدا) نزدیکتر است، خود براى تقرّب به پروردگارشان، وسیله مى‏جویند و (با این حال) آنها هم به رحمت خدا امیدوار و از عذاب او هراسناک هستند».

یا مى‏فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٩٤[الأعراف: ١٩٤].

«همانا کسانى را که به غیر از خدا به فریاد مى‏خوانید، بندگانى مثل خودتان هستند. پس آنها را بخوانید، اگر راست مى‏گویید باید به شما پاسخ دهند!».

خود علی سنیز، در مورد «وسیله» مى‏فرماید:

«إن أفضل ما توسل به المتوسلون إلى الله سبحانه وتعالى الإيمان به وبرسوله والجهاد فى سبيله... وإقام الصلوة... وإيتاء الزكوة... وصوم شهر رمضان... وحج البيت واعتماره... وصلة الرحم... وصدقة السر... وصدقة العلانية... وصنائع المعروف» [۷۶۵].

«برترین وسیله تقرّب به سوى خداوند - سبحان و متعال - براى متوسّلین به او، ایمان به او و به رسولش... جهاد در راهش... برپاداشتن نماز... دادن زکات... روزه ماه رمضان... حج و عمره خانه خدا... صله رحم... صدقه‏دادن به صورت پنهان... صدقه‏دادن به صورت آشکار... و انجام دیگر کارهاى نیک و شایسته است».

بنابراین، هیچ کس و هیچ چیز، جز ایمان به خدا و اعمال شایسته براى خوشنودى خدا، انسان را به او نزدیک نمى‏سازد و باعث رستگارى‏اش نمى‏شود:

﴿وَمَآ أَمۡوَٰلُكُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُكُم بِٱلَّتِي تُقَرِّبُكُمۡ عِندَنَا زُلۡفَىٰٓ إِلَّا مَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ جَزَآءُ ٱلضِّعۡفِ بِمَا عَمِلُواْ وَهُمۡ فِي ٱلۡغُرُفَٰتِ ءَامِنُونَ ٣٧[سبأ: ٣٧].

«نه اموال و نه اولاد شما (و نه هیچ کس و هیچ چیز دیگرى)، چیزهایى نیستند که شما را به ما نزدیک و مقرّب سازند، بلکه کسانى که ایمان بیاورند و اعمال شایسته انجام دهند (مقرّب درگاه ما بوده) و در برابر اعمالى که انجام مى‏دهند، پاداش مضاعفى دارند و ایشان در طبقات بالا و برترین منازل (بهشت) در امن و امان به سر مى‏برند».

﴿وَمَن يَأۡتِهِۦ مُؤۡمِنٗا قَدۡ عَمِلَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلدَّرَجَٰتُ ٱلۡعُلَىٰ ٧٥[طه: ٧٥].

«و هر کس با ایمان و عمل نیکو و شایسته به پیش پروردگارش برود، چنین کسانى داراى مراتب بالا و درجات والایى هستند».

۴- اینکه انبیاء و ائمه و اولیاء را در دعا مى‏خوانند، خود نیز شرک است؛ زیرا دعا و به‏فریادخواندن، یارى‏طلبیدن، پناه‏بردن و طلب نجات‏کردن از هر کسى غیر از خدا -همچون مردگان و صاحبان ضرایح و مقامات - مثل برآوردن حاجات، شفادادن مریض، اعطاى فرزند، گشودن مشکلات، طلب پیروزى بر دشمن و... از شرکهاى دیگرى است که بر توده مردم پوشیده مانده است؛ چون که به تصوّر خود، دعا و استغاثه و استعاذه و استعانت را عبادت ندانسته و فقط آن را در نماز و روزه و زکات و حج منحصر مى‏دانند، در حالیکه مفهوم و معنى عبادت، همه اعمال و نیتهاى فوق را دربردارد! چنانکه مى‏فرماید:

﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ٦٠[غافر: ٦٠].

«پروردگار شما مى‏گوید: مرا بخوانید تا اجابت کنم. کسانى که خود را بزرگتر از آن مى‏دانند که مرا عبادت کنند، خوار و پست داخل دوزخ خواهند شد».

﴿قُلۡ إِنِّي نُهِيتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَمَّا جَآءَنِيَ ٱلۡبَيِّنَٰتُ مِن رَّبِّي وَأُمِرۡتُ أَنۡ أُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٦٦[غافر: ٦٦].

«بگو: من نهى شده‏ام از اینکه معبودانى را که شما به جز خدا فریاد مى‏خوانید (و دعاهایتان را متوجّه آنان مى‏سازید) عبادت کنم، از آن زمانى که آیات روشن و دلایل آشکارى از جانب پروردگارم برایم آمده است و به من فرمان داده که خاشعانه و خاضعانه تسلیم پروردگار جهانیان گردم».

﴿وَأَعۡتَزِلُكُمۡ وَمَا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَأَدۡعُواْ رَبِّي عَسَىٰٓ أَلَّآ أَكُونَ بِدُعَآءِ رَبِّي شَقِيّٗا ٤٨ فَلَمَّا ٱعۡتَزَلَهُمۡ وَمَا يَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ[مريم: ٤٨-٤٩].

«(ابراهیم فرمود:) من از شما و از آنچه به جز خدا به فریاد مى‏خوانید، کناره‏گیرى مى‏کنم و تنها پروردگارم را به فریاد مى‏خوانم. امید است که دعاى من در پیشگاه پروردگارم بى‏پاسخ نماند. هنگامى که از آنان و آن چیزهایى که به جز خدا عبادت مى‏کردند، کناره‏گیرى کرد (و از میانشان هجرت نمود)، ما اسحاق را به او بخشیدیم».

﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥ وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ كَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَكَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ كَٰفِرِينَ ٦[الأحقاف: ٥-٦].

«و چه کسى گمراهتر از آن است که افرادى را به فریاد بخواند که (اگر) تا روز قیامت (هم ایشان را صدا بزند) پاسخش نمى‏گویند (و نه تنها جواب نمى‏دهند، بلکه سخنانش را هم نمى‏شنوند) و اصلاً از دعایشان غافل و بى‏خبرند! و هنگامى که مردم (در روز قیامت) جمع مى‏شوند، همین به فریادخواسته‏شدگان، دشمنان به فریادخواهندگان مى‏شوند (و از آنان بیزارى مى‏جویند) و عبادتشان را انکار مى‏کنند».

همانگونه که در این آیات ملاحظه مى‏شود، «دعا» را همان «عبادت» دانسته است، چنانچه هدف از «عبادت» را همان «دعا» و به فریاد خواندن نشان مى‏دهد و به همین جهت است که رسول خداصمى‏فرماید: «الدعاء هو العبادة». «دعا همان عبادت است» [۷۶۶].

پس خواندن غیر خدا شرک است و کسى که غیر از خدا - یا همراه با او - را به فریاد بخواند، در واقع او را به خدایى گرفته و عبادتش نموده است؛ چنانچه به وضوح مى‏فرماید:

¬﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡكُۚ وَٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مَا يَمۡلِكُونَ مِن قِطۡمِيرٍ ١٣ إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا يَسۡمَعُواْ دُعَآءَكُمۡ وَلَوۡ سَمِعُواْ مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَكُمۡۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُونَ بِشِرۡكِكُمۡۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثۡلُ خَبِيرٖ ١٤[فاطر: ١٣-١٤].

«آن است خداوند که پروردگار شماست و مالکیت (مطلق) از آنِ اوست و کسانى را که به جز خدا به فریاد مى‏خوانید، حتّى مالک پوسته نازک خرمایى هم نیستند! اگر آنها را به فریاد بخوانید، هرگز دعا و صداى شما را نمى‏شنوند و (به فرض) اگر هم بشنوند، قدرت پاسخگویى و اجابت به شما را ندارند! و در روز قیامت، شرک‏ورزى شما را انکار مى‏کنند، و هیچ کس همچون خداوند آگاه، تو را باخبر نمى‏سازد».

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَدۡعُواْ رَبِّي وَلَآ أُشۡرِكُ بِهِۦٓ أَحَدٗا ٢٠[الجن: ٢٠].

«بگو: من تنها پروردگارم را مى‏خوانم و کسى را با او (در خواندن) شریک نمى‏سازم».

﴿فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا[الجن: ١٨].

«پس همراه با خدا، کسى را به فریاد مخوانید!».

قرآن «استعانت» و یارى‏طلبیدن را نیز همچون «دعا»، «عبادت» مى‏داند؛ یعنى اگر خدا را به کمک طلبیدیم، در واقع او را عبادت کرده‏ایم و اگر کسى غیر از او یا همراه با او را به کمک طلبیدیم، قطعاً براى خدا - نعوذ باللّه - شریک تراشیده‏ایم! چنانچه مى‏فرماید:

﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥[الفاتحة: ٥].

«تنها تو را مى‏پرستیم و تنها از تو یارى و استعانت مى‏طلبیم».

چنانچه مى‏بینیم، «استعانت» را همراه با «عبادت» آورده و یکى دانسته است؛ یعنى هرگاه تقاضا و حاجتى داشتیم، تنها از او بخواهیم و هرگاه طلب یارى کردیم، از او طلب کنیم.. آیا به راستى خنده‏آور نیست که از کسانى کمک بگیریم که آنان خود براى خودشان از او طلب یارى مى‏کنند؟! و به کسانى متوسّل شویم که خود براى خویش از هر وسیله‏اى طلب کسب خیر و دفع شرّ مى‏کنند و خود قادر به جلب خیر و دفع شرّ از خود نیستند؟! این همان معنایى است که رسول خدا صبه عبداللّه‏بن عبّاس‏ فرمود:

«إذا سأَلْتَ فَاسألِ الله، وإذا استَعَنْتَ فاستَعِنْ بالله، واعلمْ أَنَّ الأمَّةَ لو اجتمَعَتْ على أَنْ يَنْفَعوكَ بشيءٍ، لم يَنْفَعُوكَ إِلاَّ بشيء قَدْ كَتَبَه الله لَكَ، ولو اجتَمعُوا على أَنْ يَضرُّوكَ بشيء، لم يَضُرُّوكَ إِلاَّ بشيءٍ قَدْ كَتَبَهُ الله عَليكَ» [۷۶۷].

«هر گاه طلب و درخواستى داشتى، از خدا بخواه، و هر گاه یارى و استعانت طلبیدى، از خدا بجوى، و بدان که اگر تمام مردم براى رساندن نفعى به تو جمع شوند، جز نفعى که خدا برایت مقرّر فرموده، نصیبت نخواهد شد، و بدان که اگر تمام مردم براى رساندن زیانى به تو اتّفاق نمایند، جز زیانى که خداوند برایت نوشته است، به تو نخواهد رسید».

«استعاذه» و التجاء و پناه‏بردن نیز، «عبادت» است.. قرآن به روشنى بیان مى‏کند که مقصود از عبادت، علاوه بر دعا و استغاثه و استعانت و التماس، التجاء و استعاذه و پناه‏خواستن نیز مى‏باشد:

﴿بَلۡ كَانُواْ يَعۡبُدُونَ ٱلۡجِنَّۖ أَكۡثَرُهُم بِهِم مُّؤۡمِنُونَ[سبأ: ٤١].

«بلکه ایشان جنّیان را مى‏پرستیده‏اند، و اکثرشان بدیشان ایمان داشته‏اند».

و اینکه چگونه جنّیان را عبادت مى‏کردند، آیه‏اى دیگر چنین تصریح مى‏کند:

﴿وَأَنَّهُۥ كَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا ٦[الجن: ٦].

«و کسانى از انسانها به کسانى از جنّیان پناه مى‏آوردند، و بدین وسیله بر گمراهیها و سرکشى ایشان مى‏افزودند».

قرآن کریم، بیان مى‏کند که پناهندگى جز به درگاه خدا نباید صورت بگیرد؛ زیرا هیچ موجودى غیر از خداوند، حىّ و قیوم، حاضر و ناظر، شنوا و ملجأ و منجى نیست:

﴿قُلۡ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيۡهِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ[المؤمنون: ٨٨-٨٩].

«بگو: چه کسى فرماندهى بزرگ همه چیز را در دست دارد و او کسى باشد که (به همه) پناه دهد و کسى را (هم نمى‏توان) از (عذاب) او پناه داد اگر چنانچه راست مى‏گویید؟ خواهند گفت: از آن خداست».

﴿مَّا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِنۡ عَاصِمٖ[يونس: ٢٧].

«هیچ کس و هیچ چیزى نمى‏تواند آنان را از (عذاب) خدا پناه دهد».

﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ[الذاريات: ٥٠].

«پس به سوى خدا بگریزید (و تنها به او پناه ببرید)».

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ ١ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ٢[الفلق: ١-٢].

«بگو: پناه مى‏برم به پروردگار سپیده‏دم، از شرّ هر آنچه که خلق کرده است».

﴿قُلۡ إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ ٱللَّهِ أَحَدٞ وَلَنۡ أَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدًا ٢٢[الجن: ٢٢].

«بگو: هیچ کس مرا در برابر خدا پناه نمى‏دهد و من هیچ پناهگاهى جز او نمى‏یابم».

و بالاخره تنها اوست که به فریادها مى‏رسد و نجات مى‏دهد:

﴿قُلۡ مَن يُنَجِّيكُم مِّن ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ تَدۡعُونَهُۥ تَضَرُّعٗا وَخُفۡيَةٗ لَّئِنۡ أَنجَىٰنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰكِرِينَ ٦٣ قُلِ ٱللَّهُ يُنَجِّيكُم مِّنۡهَا وَمِن كُلِّ كَرۡبٖ ثُمَّ أَنتُمۡ تُشۡرِكُونَ ٦٤[الأنعام: ٦٣-٦٥].

«بگو: چه کسى شما را از اهوال و شداید خشکى و دریا رهایى مى‏بخشد، در آن حال که (دشواریها و گرفتاریهاى بزرگ به شما رو مى‏کنند و) او را فروتنانه و خاضعانه، آشکار و پنهان به فریاد مى‏خوانید (و مى‏گویید:) اگر خدا ما را از این اهوال و بلاها برهاند، سوگند مى‏خوریم که از سپاسگزاران باشیم؟ بگو: خدا شما را از آن (شداید) و از هر غم و اندوهى مى‏رهاند. سپس شما (با این وجود براى او) شریک و انباز مى‏سازید!».

﴿أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ[النمل: ٦٢].

«(آیا معبودان دروغین بهترند) یا کسى که به فریاد درمانده و مضطرّ مى‏رسد و بلا و گرفتارى را برطرف مى‏کند، هر گاه که او را به فریاد بخواند...».

﴿أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِ[النمل: ٦٣].

«آیا معبود دیگرى با خداست؟!».

۵- بعلاوه خداوند از هرکس و هر چیزى به انسان نزدیکتر است و به واسطه نیاز ندارد.. خداوند دور و محدود به زمان و مکان نیست که بنده‏اش نتواند در هر زمان و مکانى او را به فریاد بخواند، بلکه از خود بنده به او نزدیکتر است؛ زیرا خالق و مالکش هموست و از هر کسى به درون و حوایجش آگاهتر است:

﴿أَلَا يَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ ١٤[الملك: ١٤].

«هان! کسى که خلق مى‏کند، مى‏داند و او ریزبین و دقیق و آگاه است».

﴿وَمَا كُنَّا عَنِ ٱلۡخَلۡقِ غَٰفِلِينَ[المؤمنون: ١٧].

«و ما هرگز از حال آفریده‏ها، بى‏خبر و غافل نبوده‏ایم».

﴿يَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡيُنِ وَمَا تُخۡفِي ٱلصُّدُورُ ١٩[غافر: ١٩].

«خیانت چشمها و آنچه را در سینه‏ها پنهان است، مى‏داند».

آیا به راستى خدایى که خالق انسان است و از همه احوال و نیاتش باخبر است و از رگ گردن به او نزدیکتر است، نیازى به واسطه دارد؟!.

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥۖ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِيدِ ١٦[ق: ١٦].

«ما انسانها را آفریده‏ایم و مى‏دانیم که به خاطرش چه مى‏گذرد و چه اندیشه‏اى در سر دارد، و ما از شاهرگ گردن به او نزدیکتریم».

﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌۖ أُجِيبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِ[البقرة: ١٨٦].

«و هر گاه بندگانم از تو بپرسند، پس من نزدیکم و دعاى دعاکننده را هنگامى که مرا بخواند، اجابت مى‏کنم».

روایت شده که یک‏بار رسول خدا صدید که جمعى از اصحابش با صداى بلند دعا مى‏کنند، به آنها فرمود:

«إربعوا على أنفسكم إنكم لا تدعون أصم ولا غائبا ولكن تدعون سميعا قريبا» [۷۶۸].

«چه خبرتان است؟! شما که یک موجود ناشنوا و غایب و دوردست را نمى‏خوانید، بلکه دارید کسى را مى‏خوانید که شنوا و نزدیک است».

قرآن کریم این چنین نزدیکى انسان را به خدا و نزدیکى خدا را به انسان بیان کرده؛ به طورى که این نزدیکى عجیب و شگفت‏آور، افسانه واسطه‏ها و دلاّلان را در هم شکسته است! سوداگرانى که خودشان را حاجب و دربان درهاى رحمت واسعه خدا قلمداد کرده‏اند و خدا مى‏داند که آنان دروغگویانند!.

﴿وَلِلَّهِ ٱلۡمَشۡرِقُ وَٱلۡمَغۡرِبُۚ فَأَيۡنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجۡهُ ٱللَّهِ[البقرة: ١١٥].

«مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر طرف رو کنید، خدا آنجاست».

﴿وَهُوَ مَعَكُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡ[الحديد: ٤].

«و او با شماست هر کجا که باشید».

﴿إِنَّ رَبِّي قَرِيبٞ مُّجِيبٞ[هود: ٦١].

«بى‏گمان پروردگارم (به بندگانش) نزدیک و اجابت‏کننده (دعاها) است».

۶- خداوند مى‏فرماید: «مرا بخوانید، اجابت مى‏کنم!» و نفرموده که بروید واسطه بیاورید تا شما را بپذیرم! بلکه فرموده: با من کسى را نخوانید که دلیل و برهانى بر خدابودنش ندارید و از روى خیالات و اوهام، صفات خدایى برایش قائل شده‏اید:

﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡ[غافر: ٦٠].

«و پرودگار شما فرموده: مرا بخوانید، اجابت مى‏کنم».

﴿وَمَن يَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَا بُرۡهَٰنَ لَهُۥ بِهِۦ[المؤمنون: ١١٧].

«هر کس با خدا، معبود دیگرى را به فریاد بخواند، مسلّماً هیچ دلیلى بر خدابودن آن ندارد».

کسانى که غیر خدا را مدعو غیبى مى‏دانند، در واقع او را با خداوند مساوى و برابر قرار داده‏اند؛ زیرا خیال مى‏کنند که همچون خدا محدود به زمان و مکان نیست، مى‏شنود و پاسخ مى‏گوید، مشکلات و گرفتاریها را برطرف مى‏سازد و... امّا وقتى که قیامت برپا مى‏شود، به اشتباه خود پى مى‏برند و همین افراد سوگند مى‏خورند که ما آشکارا در اشتباه و گمراهى بوده‏ایم؛ چرا که مخلوقى را با خالق مساوى قرار داده‏ایم:

﴿تَٱللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ ٩٧ إِذۡ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٨[الشعراء: ٩٧-٩٨].

«(مشرکین در روز قیامت به معبودان خود مى‏گویند:) به خدا سوگند! ما در گمراهى آشکارى بوده‏ایم. آن زمان که شما را با پروردگار جهانیان (در عبادت و اطاعت) برابر مى‏دانستیم».

آرى! کسى که موجودى را در ذات یا صفات با خداوند برابر بداند، مشرک است؛ اگر چه این عقیده را بر زبان نیاورد! ولى همین اندازه که در درون معتقد باشد که در هر زمان و مکانى، کسى دیگر نیز همراه خدا، صدا و نداى قلبى‏اش را مى‏شنود و اجابتش مى‏کند، براى خدا شریک تراشیده است!.. قرآن خطاب به آنهایى که همنوعان خود را به فریاد مى‏خوانند، چنین مى‏فرماید:

¬﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٩٤[الأعراف: ١٩٤].

«همانا کسانى را که به غیر از خدا به فریاد مى‏خوانید، بندگانى مثل خودتان هستند. پس آنها را بخوانید، اگر راست مى‏گویید باید به شما پاسخ دهند!».

یعنى کسانى که شما به عنوان «مدعو غیبى» مى‏خوانید، بندگانى مثل خودتان فقیر و محتاج، و مالک هیچ چیزى نیستند، و هرگز «بنده» به «بنده‏اى» که مانند خودش نیازمند و بى‏چیز است، متوکل نمى‏شود و التجاء و التماس نمى‏کند! [۷۶۹]بلکه فقط باید به سوى خداى صمدى که تنها برآورنده حاجات و نیازمندیهاست - مستقیماً - رو کند و حاجاتش را بى‏واسطه به درگاهش عرض نماید:

¬﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥[الأحقاف: ٥].

«و چه کسى گمراهتر از آن است که افرادى را به فریاد بخواند که (اگر) تا روز قیامت (هم ایشان را صدا بزند) پاسخش نمى‏گویند (و نه تنها جواب نمى‏دهند، بلکه سخنانش را هم نمى‏شنوند) و اصلاً از دعایشان غافل و بى‏خبرند!».

آیا نباید فرق بین خدا - که خالق است - و غیر خدا را - که مخلوق است - تشخیص دهیم؟!.

﴿أَفَمَن يَخۡلُقُ كَمَن لَّا يَخۡلُقُ[النحل: ١٧].

«آیا کسى که خلق مى‏کند، مانند کسى است که خلق نمى‏کند؟!».

آیا مى‏توان خالق را با مخلوق قیاس کرد، در حالى که هیچ چیز و هیچ کسى مثل او نیست؟!.

﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ[الشورى: ١١].

«هیچ کس و هیچ چیزى مثل او نیست و او شنوا و بیناست».

﴿فَلَا تَضۡرِبُواْ لِلَّهِ ٱلۡأَمۡثَالَۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٧٤[النحل: ٧٤].

«پس براى خدا شبیه و همانند قرار ندهید (و با قیاسهاى فاسد و تشبیهات ناروا، عبادت بتها و معبودان دروغین را تعبیر و توجیه نکنید). همانا خدا مى‏داند و شما نمى‏دانید».

وقتى که خداوند، خالق و مالک همه چیز در جهان هستى است ، [۷۷۰]در ذات وصفاتش یکتا و یگانه است، [۷۷۱]از رگ گردن به انسان نزدیکتر است، رحمتش وسیع و همه چیز را در برگرفته است، [۷۷۲]نسبت به بندگانش لطف فراوان دارد، و براى بندگانش کافى است، [۷۷۳]چرا غیر او را بخوانیم و به غیرش متوسّل شویم و واسطه‏اى‏ برایش بتراشیم؟! اصلاً روح یکتاپرستى در توجّه مستقیم به خداوند - متعال - است و دعا و به فریادخواندنش، خود عبادتى بزرگ است، و کسى که مردم را به خواندن خود یا غیر خدا دعوت کند، این چنین شخصى از ریشه باطل مى‏گردد:

﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ هُوَ ٱلۡبَٰطِلُ[الحج: ٦٢].

«این بدین خاطر است که فقط خدا حق است و هر آنچه که غیر از او مى‏خوانند، باطل هستند».

بنابراین به فریاد خواندن «من دون الله» هر چه و هر کس باشد، شرک و باطل است و شایسته نیست در دعا، کسى را همراه با خدا یا در کنار خدا، مورد توجّه قرار داد؛ زیرا خداوند رقیب ندارد!.

﴿فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا[الجن: ١٨].

«پس همراه خدا، کس دیگرى را نخوانید».

۷- برمى‏گریدیم به سخنان آقاى صدر در پاسخ به سؤال تیجانى که گفت: «اگر دست بر قبر کشیدن، و توسّل‏جستن به این نیت باشد که آنها نفع مى‏دهند و آنها زیان مى‏رسانند، این بدون تردید شرک است، ولى مسلمانان که موحّدند و مى‏دانند خداوند خودش ضارّ و نافع است؛ یعنى ضرر و نفع، فقط از سوى خداست و اینکه اولیاء و ائمه را دعا مى‏کنند، به این خاطر است که «وسیله‏اى» نزد خدا باشند، و این هرگز شرک نیست و...».. (ص ۹۲)

تاکنون ثابت کردیم که «وسیله» انبیاء و ائمه و سایر بندگان صالح خدا نیستند، بلکه تنها «ایمان و عمل صالح» است. همچنین وسیله نزدیکى به خدا، «خواندنى» نیست، و از طرفى دعا و استعانت و استعاذه، «عبادت» محسوب مى‏شوند و بایستى در انجام آن، تنها و تنها خداوند مورد توجّه قرار گیرد و... الخ.

امّا در اینجا به منطق آقاى صدر در جملات نخستش توجّه مى‏کنیم که مى‏گوید: «ما مى‏دانیم که تنها خدا ضارّ و نافع است، و ما اولیاء و ائمه را مى‏خوانیم تا آنها نزد خدا برایمان واسطه و وسیله باشند!».

این منطق، درست همان منطق مشرکین زمان پیامبر صاست؛ زیرا آنها نیز به خدا ایمان داشتند و معتقد بودند که او همان پروردگار جهانیان، معبود برتر، خالق، مالک، پدیدآورنده عالم و گرداننده و چرخاننده آسمانها و زمین است؛ همه - حتّى بتهایشان - تحت سلطه و قدرت نهایى او قرار دارند؛ هموست که از آسمان باران مى‏باراند و رزق و روزى در دست اوست و... چنانکه مى‏فرماید:

﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُ[العنكبوت: ٦١].

«اگر از آنان بپرسى: چه کسى آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخّر نموده، به تحقیق خواهند گفت: خدا!».

﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُ[الزخرف: ٨٧].

«اگر از آنان بپرسى: چه کسى آنها را آفریده، قطعاً مى‏گویند: خدا!».

﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَحۡيَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ مَوۡتِهَا لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُ[العنكبوت: ٦٣].

«اگر از آنان بپرسى: چه کسى از آسمان آب را مى‏باراند و زمین را به وسیله آن بعد از مردنش زنده مى‏گرداند؟ قطعاً خواهند گفت: خدا!».

﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُ[يونس: ٣١].

«بگو: چه کسى از آسمان به شما روزى مى‏رساند؟ چه کسى بر گوش و چشمها تواناست؟ چه کسى زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون مى‏آورد؟ چه کسى امور را تدبیر مى‏کند؟ قطعاً خواهند گفت: خدا!».

﴿قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهَآ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٤ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ٨٥ قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ ٨٦ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٨٧ قُلۡ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيۡهِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ ٨٩[المؤمنون: ٨٤-٨٩].

«بگو: زمین و تمام کسانى که در آن هستند، از آن کیستند اگر مى‏دانید؟ خواهند گفت: از آن خدایند! بگو: پس چرا نمى‏اندیشید؟! بگو: چه کسى مالک آسمانهاى هفتگانه و صاحب عرش عظیم است؟ بلافاصله خواهند گفت: از آنِ خداست! بگو پس چرا (تنها از خدا) نمى‏ترسید؟! بگو: چه کسى فرماندهى بزرگ همه چیز را در دست دارد و او کسى باشد که (به همه) پناه دهد و کسى را (هم نمى‏توان) از (عذاب) او پناه داد اگر چنانچه راست مى‏گویید؟ خواهند گفت: از آن خداست! بگو: پس چگونه گول و فریب مى‏خورید و جادو مى‏شوید؟!».

اعراب جاهلى علاوه بر این، حتّى در مواقع گرفتاریها و بلاهاى سخت و دشوار، خصوصاً هنگامى که در دریاها دچار طوفان و امواج سهمگین مى‏شدند، تمام چیزهایى را که به غیر از خدا به کمک مى‏طلبیدند و مى‏پرستیدند، فراموش مى‏کردند و تنها و تنها او را به فریاد مى‏خواندند... چنانچه مى‏فرماید:

﴿وَإِذَا مَسَّكُمُ ٱلضُّرُّ فِي ٱلۡبَحۡرِ ضَلَّ مَن تَدۡعُونَ إِلَّآ إِيَّاهُ[الإسراء: ٦٧].

«و هنگامى که ناراحتى و بلا در دریاها به شما مى‏رسد، جز خدا همه کسانى را که به فریاد مى‏خواندید، از نظرتان ناپدید و گم مى‏شوند».

﴿وَإِذَا غَشِيَهُم مَّوۡجٞ كَٱلظُّلَلِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ[لقمان: ٣٢].

«هنگامى که موجهایى همچون کوه آنها را فرا مى‏گیرد، خالصانه خدا را به فریاد مى‏خوانند و عبادت و دین را تنها خاصّ او مى‏دانند».

﴿ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ ٱلضُّرُّ فَإِلَيۡهِ تَجۡ‍َٔرُونَ[النحل: ٥٣].

«هنگامى که زیانى به شما مى‏رسد، او را با ناله و زارى به فریاد مى‏خوانید».

﴿بَلۡ إِيَّاهُ تَدۡعُونَ فَيَكۡشِفُ مَا تَدۡعُونَ إِلَيۡهِ إِن شَآءَ وَتَنسَوۡنَ مَا تُشۡرِكُونَ ٤١[الأنعام: ٤١].

«بلکه تنها خدا را به فریاد مى‏خوانید و به یارى مى‏طلبید و او اگر خواست آن را برطرف مى‏سازد که او را براى رفع آن به فریاد مى‏خوانید و تمام چیزهایى را که شریک خدا مى‏سازید، فراموش مى‏کنید».

آنها حتّى به کعبه و خانه خدا نیز احترام مى‏گذاشتند؛ چنانکه طواف مى‏کردند و مراسم حج و عمره به جاى مى‏آوردند؛ هر چند امورى خارجى و انحرافى را در این مراسم وارد کرده بودند که در اصل وجود نداشت و بسیار مضحک و مسخره بود! [۷۷۴]و شتر و گوسفند قربانى مى‏کردند و حتّى تلبیه - لبیک‏گویى - در حج و عمره، هنوز در بینشان - از زمان ابراهیم‏ ÷- باقى مانده بود.. در حدیث است که تلبیه اعراب جاهلى به هنگام مناسک حج چنین بوده است: «لبَّيكَ لا شريكَ لكَ إلاَّ شريكٌ هو لك تملكُه وما ملكَ» [۷۷۵]. «پروردگارا! به درگاه تو حاضر و آماده شده‏ام. تو را هیچ شریکى نیست، مگر همان‏ شریکى که تو مالک او و چیزهایى که او مالک آن است، هستى!».

با توجّه به این حقایق، پیداست که اعراب - در آن روز - خدا را فراموش نکرده بودند و او را همچنان، خالق، مالک، مدبّر، رازق، و ربّ همه چیز مى‏دانستند، ولى گمراهى و انحرافشان این بوده که خدا را چنان که شرط معرفت است، نمى‏شناخته‏اند و چنان که سزاوار ایمان و عبادت است، به او ایمان نداشته و او را عبادت نمى‏کردند:

﴿مَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦٓ[الحج: ٧٤].

«آنان، خدا را چنان که باید نشناخته‏اند».

به همین جهت آنها سعى مى‏کردند که میان «ایمان به خدا» و «اعتقاد به بتها» - که هر دو را با هم داشتند - جمع و رابطه‏اى برقرار سازند، و از همین رهگذر بود که مى‏گفتند: دعاها به آسمان مى‏روند ولى بدون واسطه پذیرفته نمى‏شوند! آنها فکر مى‏کردند که عالم بالا، همانند عالم پایین و مادّى‏شان است؛ همانند دستگاههاى قدرت روزشان که بدون رشوه، واسطه، تملّق و... حرف کسى پذیرفته نمى‏شود!!.

در اثر این اشتباه، به فکر واسطه بین خدا و خلق افتادند تا بتوانند به وسیله آن، دعاها و حوایج خود را به خدا برسانند و آنان را شریک دعاى خود قرار دهند.. قرآن کریم، همین عقیده‏شان را به شدّت نکوهش مى‏کند، و بهانه ایشان را که مى‏گفتند: «ما این بتها را از نظر ذات و گوهرشان عبادت نمى‏کنیم، بلکه بدین جهت آنها را مى‏پرستیم که ما را به خداى بزرگ و برتر نزدیک سازند؛ خدایى که هم خالق ما و هم خالق معبودان ما، و مالک همه چیز و همه کس است!»، به طور قاطع مردود مى‏شمارد:

﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّينُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ يَحۡكُمُ بَيۡنَهُمۡ فِي مَا هُمۡ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي مَنۡ هُوَ كَٰذِبٞ كَفَّارٞ ٣ لَّوۡ أَرَادَ ٱللَّهُ أَن يَتَّخِذَ وَلَدٗا لَّٱصۡطَفَىٰ مِمَّا يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُۚ سُبۡحَٰنَهُۥۖ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ ٤[الزمر: ٣-٤].

«هان! تنها عبادت خالصانه (و بى‏شائبه از شرک) براى خداست و بس. کسانى که جز خدا، یار و یاورانى را برمى‏گیرند (و بدانان تقرّب و توسّل مى‏جویند، مى‏گویند:) ما آنان را عبادت نمى‏کنیم، مگر بدان خاطر که ما را به خدا نزدیک گردانند. خداوند در روز قیامت میانشان (و مؤمنان) درباره چیزى که در آن اختلاف دارند، داورى خواهد کرد. خداوند، دروغگوى کفرپیشه را اصلاً هدایت نمى‏کند. اگر خدا مى‏خواست فرزندى داشته باشد، مى‏بایست از میان چیزهایى که خود مى‏آفریند کسى یا چیزى را برگزیند. خداوند پاک و منزّه (از همه نقصها و عیبها) است. او خداوند یگانه پیروز و چیره و برتر است».

﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ قُلۡ أَتُنَبِّ‍ُٔونَ ٱللَّهَ بِمَا لَا يَعۡلَمُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ١٨[يونس: ١٨].

«آنها غیر از خدا چیزهایى را مى‏پرستند که نه اصلاً بدیشان زیان مى‏رسانند و نه سودى عایدشان مى‏سازند و مى‏گویند: اینها واسطه‏هاى ما نزد خدایند! بگو: آیا خدا را از وجود چیزهایى باخبر مى‏سازید که خداوند در آسمانها و زمین سراغى از آنها ندارد؟! (چگونه خداوند از نماینده‏ها و واسطه‏هاى خود در زمین بى‏خبر است؟!) خداوند پاک و منزّه (از هر گونه شرکى) و فراتر از آن چیزهایى است که مشرکان انبازشان مى‏دانند».

بنابراین، تمام توجیهاتى که آقاى صدر در جواب به سؤال تیجانى آورده یا تیجانى از زبان او ذکر نموده، ردّ مى‏شود!.

و امّا تیجانى سؤال دیگرى را از آقاى صدر در رابطه با تزیین قبور، بدین ترتیب مطرح نموده که: «چرا شیعیان قبر اولیاء و امامان خود را مزین به طلا و نقره مى‏کنند و این در اسلام حرام است!» (ص ۹۲)

و ما قبلاً جواب آقاى صدر را به این سؤال در فصل اوّل - «تیجانى و کتابش» - مورد نقد و بررسى قرار دادیم که چنین گفته بود: «این امر منحصر به شیعه نیست و هیچ حرمتى در آن نمى‏باشد؛ زیرا مساجد اهل‏سنّت نیز در عراق و چه در مصر یا ترکیه یا کشورهاى اسلامى مزین به طلا و نقره‏اند».. (ص ۹۲)

و ثابت کردیم که آقاى صدر بى‏جهت و بدون دلیل از طرف اهل‏سنّت به عدم حرمت تزیین قبور فتوا داده است! و این نشانه عدم اطّلاعش از کتب فقهى سنّى و شیعه است؛ زیرا - همانگونه که نشان دادیم - دلایل قطعى در کتب هر دو گروه موجود است که حرام‏بودن تزیین قبور و ساختن گنبد و بارگاه را اثبات مى‏نماید.. و لذا در اینجا - به خاطر اطاله کلام - تنها به موضوعات نامه‏هایى که در این رابطه با دوستان شیعى ردّ و بدل کرده‏ایم، بسنده مى‏کنیم:

* * *

[۷۶۵] نهج البلاغة، شرح فیض الإسلام، خطبه ۱۰۹. [۷۶۶] صحیح ترمذى. [۷۶۷] صحیح ترمذى. [۷۶۸] نقل از «العبادة في الإسلام»، دکتر یوسف القرضاوى، ترجمه محمّد خرقانى، صفحه ۱۷۳. [۷۶۹] شاعر می گوید:
هرکه منظور خود از غیر خدا می‌طلبد
او گدایی است که حاجت ز گدامی طلبد
زهر است عطای خلق هرچند که دوا باشد
حاجت زکه می‌خواهی آنجا که خدا باشد
[۷۷۰] ﴿خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُ[الأنعام: ۱۰۲]. ﴿وَلِلَّهِ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ[آل‌عمران: ۱۸۹]. [۷۷۱] ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١[الإخلاص: ۱]. ﴿وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِيدِ[ق: ۱۶]. [۷۷۲] ﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖ[الأعراف: ۱۵۶]. ﴿ٱللَّهُ لَطِيفُۢ بِعِبَادِهِۦ[الشوری: ۱۹]. [۷۷۳] ﴿أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِكَافٍ عَبۡدَهُۥ[الزمر: ۳۶]. [۷۷۴] مثلاً به هنگام اداى مناسک حج، بعضى از مردان و زنانشان لخت و برهنه مى‏شدند! (جاهلیت قرن بیستم، محمّد قطب، ترجمه صدرالدین بلاغى، ص‏۷۱). [۷۷۵] صحیح ترمذى.