فرق شيعه پس از زينالعابدين/:
گروهى پس از علىبن حسین ببه امامت فرزندش «محمّدبن علىبن حسین» ملقّب به «باقر» گرویدند و تا زمانى که حیات داشت، در اعتقاد به امامتش باقى ماندند، مگر عدّهاى که از فرد موسوم به «عمربن ریاح» شنیدند که وى اظهار کرد از محمّد باقر سؤالى پرسید و سالى دیگر همان سؤال را مجدّداً از او پرسید و او این بار جوابى غیر از جواب قبلى داد! وى به محمّد باقر گفت: این جواب غیر از پاسخ سال گذشته است! امام باقر به او گفت: شاید جواب من به سبب «تقیه» بوده است!.. از این رو، «عمربن ریاح» در کار امام باقر به تردید افتاد و از اعتقاد به امامتش عدول کرد و گفت: امام برحق، در هیچ شرایطى فتواى باطل نمىدهد.. بدین ترتیب او همراه عدّهاى دیگر، مذهب «بتریه» - از فرقه «زیدیه» - را اختیار کردند [۸۹۹].
فرقهاى دیگر به جاى «محمّد باقر» به امامت «زیدبن علىبن حسین» - که قیام نمود و شهید شد - معتقد شدند که در تاریخ به «زیدیه» مشهورند.. آنها معتقدند که امامت بعد از حسن و حسین در فرزندان این دو امام است و در دیگر اولاد علی س- که از فاطمه نیستند - نیست، و فرزندان این دو براى امامت، یکسانند و معلوم نیست کدام یک امام خواهد بود، بلکه هرکس از ایشان - علیه سلاطین اموى و عبّاسى - با شمشیر قیام کند، همچون علی ساز جانب خداوند، امام واجب الإطاعه است و همه خاندانش و سایر مردم باید از او پیروى کنند، حتّى اگر او مردم را به رضاى آلعلى دعوت کند، و در صورت قیامش، اگر کسى از اطاعتش تخلّف کند و مردم را به سوى خویش دعوت نماید، اگرچه از اهلبیتش باشد، کافر است! و هر یک از فرزندان علی سکه قیام نکند و پرده بیندازد و در خانه بنشیند، امّا ادّعاى امامت نماید، کافر و گمراه است و پیروانش نیز همینطور!.
این گروه، فرقهاى از شیعیان زیدى هستند که «سرحوبیه» یا «جارودیه» نامیده مىشوند و پیروان «أبىالجارود زیادبن منذر» و «أبوخالد یزیدبن أبوخالد واسطى» مىباشند.. شیعیان زیدى فرق متعددّى از قبیل «صاحبیه»، «یعقوبیه»، «عجلیه»، «بتریه»، «مغیریه» و... را تشکیل مىدهند.
[۸۹۹] علاوه بر «عمربن ریاح» سایر اصحاب ائمه از قبیل «محمّدبن مسلم»، «منصوربن حازم»، «زیادبن أبىعبیده»، «زرارة بن أعین»، «نصر الخنثعى» و... نیز با این مشکل مواجه بودهاند و در این باره از امام باقر و صادق سؤال کرده و جوابهاى گوناگونى شنیدهاند! (رجوع شود به أصول کافى، کلینى، ج۱، باب إختلاف الحدیث، احادیث ۲تا۹).