روايت ثقلين و اهل بيت پيامبر
تیجانى در کتاب خود - آنگاه هدایت شدم - آورده که دو مأخذ اصلى اسلام، عبارت از «قرآن» و «اهلبیت پیامبر» - همان چهارده معصوم نزد شیعه، یعنى پیامبر و على و فاطمه و یازده فرزندشان - مىباشند و به این حدیث - که به «روایت ثقلین» مشهور است - استناد کرده است:
«إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي...».
«همانا من در میان شما دو چیز گرانبها را به جاى گذاشتم: یکى کتاب خدا و دیگرى اهلبیتم را...». (ص ۲۵۱)
به همین دلیل، اهلبیت پیامبر صرا همسنگ با کتاب خدا مىداند و معتقد است که «قرآن» و «ائمه»، تنها دو مرجعى هستند که رافع مشکلات و اختلافات بین مسلمانان مىباشند.. لذا هرکس ادّعاى مسلمانبودن را دارد، ملزم به اطاعت محض از ائمه و عترت پیامبر صمىباشد، در غیر این صورت، قطعاً گمراه و کافر است؛ زیرا تمسّک به ائمه، انسان را به سعادت دو جهان مىرساند!.
در حالیکه اسلام، دینى است که توسّط رسول خدا صبه تمام جهانیان عرضه گشته و محتواى آن، در درجه اوّل، «قرآن کریم» و سپس در «سنّت پیامبر ص» - امورى که خارج از قرآن به او وحى مىشده - منعکس است، و غیر از این دو مرجع، هرآنچه به نام اسلام گفته شود، یا به آن چسبانده شود، حجّیت ندارد و باید براى ارزیابى و صحّت و سقم آن، ابتدا به قرآن و سپس به سنّت ارائه شود.
از این رو، پیامبر صمسلمانان را در وحدت کلمه و هدایت کامل، بدرود گفته و با تبیین و تشریح اوامر و احکام الهى - چه در قرآن و چه خارج از آن - آنها را به تمسّک به کتاب خدا و سنّت خود، توصیه فرموده و دستگرفتن به کتاب خدا و سنّت پیامبرصرا ضامن سعادت و بقاى عظمت و عزّت مسلمانان دانسته است؛ چنانچه در حجّه الوداع در اواخر عمر مبارکش فرمود:
«تركت فيكم ما إن تمسّكم به لن تضلّوا بعدى أبدا كتاب اللّه وسنّتى» [۶۸۰].
«درمیان شما چیزى را به جاى گذاشتم که اگر بدان چنگ زنید و تمسّک جویید، هرگز بعد از من گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و سنّت من».
* * *
[۶۸۰] اسلامشناسى، شریعتى، ص۴۲۷.