فرق شيعه پس از جعفر صادقس:
پس از وفات جعفر صادق س، پیروانش به چند گروه تقسیم شدند: گروهى مرگ او را انکار کرده و گفتند: او زنده است و نمىمیرد تا مجدّداً ولایت بر مردم را به دست بگیرد، او مهدى قائم است و روایت کردند که او فرموده است: «اگر دیدید که سرم از کوهى به پایین مىغلطد، باور نکنید؛ زیرا من صاحب شمایم»! این فرقه را «ناووسیه» مىگویند.
فرقهاى قائل شدند به این که پس از او، فرزندش «اسماعیل» که در زمان حیات پدرش درگذشته بود، امام است! و مرگ او را انکار کرده و گفتند: مسأله مرگ او بر مردم مشتبه شده است؛ زیرا پدرش به امامت او تصریح کرده و امام دروغ نمىگوید.. «اسماعیل» همان مهدى قائم است و نمىمیرد تا اینکه زمین را مالک شود و به امارت مردم اقدام نماید.. این گروه به «اسماعیلیه» مشهورند.
گروهى گفتند که پس از جعفربن محمّد، نوهاش «محمّدبن إسماعیلبن جعفر» امام است و امامت از اسماعیل فقید به فرزندش «محمّد» مىرسد و براى غیر او امامت ممکن نیست؛ زیرا بعد از حسن و حسین، امامت از برادر به برادر منتقل نمىشود و جز در اعقاب نیست؛ یعنى فقط از پدر به پسر منتقل مىشود!.. این گروه را «قرامطه» مىنامند..
در واقع، «اسماعیلیه» همان «خطابیه» پیروان «أبوالخطاب محمّدبن أبىزینب الأسدى الأجدع» بودند که ادّعا داشتند: پیامبر و على، خدایند! سپس در مورد امام صادق نیز گفتند: او نیز خداى زمان خویش است! و معتقد بودند که «أبوالخطاب» پیامبرى مرسل است که از سوى خدایش «جعفربن محمّد» - العیاذ باللّه - براى مردم مبعوث گشته است!.
بعدها گروهى از «خطابیه» به مرگ «اسماعیل» اقرار کرده و به فرقه «قرامطه» پیوستند که به نظر آنان، ائمه تنها هفت نفرند و عبارتند از: على، حسن، حسین، علىبن حسین، محمّدبن على، جعفربن محمّد و محمّدبن اسماعیل که همان قائم منتظر است!.. از پیروان این گروه، دستهاى منشعب شدند و فرقه «مبارکه» نام گرفتند.
فرقه دیگر گفتند: پس از جعفربن محمّد فرزند دیگرش «محمّد» که مادرش «حمیده» نام داشت، امام است.. پس از او نیز، فرزندانش امام خواهند بود.. این گروه به «سمیطیه» مشهورند.
فرقهاى دیگر به امامت برادر «اسماعیل»، یعنى «عبداللّه الأفطحبن جعفر» قائل شدند؛ زیرا وى در زمان «جعفربن محمّد» بزرگترین فرزندش بود، و وى به جاى پدرش نشست و خود را امام و وصى او خواند.. همچنین روایاتى نقل کردند که «جعفربن محمّد» و پدرش «محمّد باقر» گفتهاند: «امامت در اولاد امام، با فرزند بزرگتر است!».
اکثریت پیروان جعفربن محمّد و بزرگان اصحابش و مشایخ و فقهاى شیعه به جز تعداد اندکى به امامت «عبداللّه» گرویدند و با قاطعیت قائل شدند به اینکه امامت در «عبداللّه» و پس از وى در فرزندان اوست!.. این فرقه «فطحیه» نامیده مىشوند.
چون «عبداللّه» درگذشت و فرزند پسرى از او باقى نماند، در امامت او نیز تردید کرده و اکثریت پیروانش به امامت برادرش «موسىبن جعفر» ملقّب به «کاظم» گرویدند و شمار اندکى نیز ادّعا کردند که «عبداللّه» از یک کنیز فرزندى به نام «محمّد» داشته که او پس از مرگ پدرش به خراسان رفته و او همان قائم منتظر است!.
بنابراین، اکثر اصحاب جعفر صادق نیز به امامت فرزندش «موسىبن جعفر» معتقد شدند؛ از جمله: هشامبن سالم جوالیقى، عبداللّهبن أبىیعفور، عمربن یزید بیاعالسابرى، محمّدبن نعمان أبوجعفر أحول معروف به مؤمن الطاق، عبیدبن زرارةبن أعین، جمیلبن دراج، أبانبن تغلب، هشامبن الحکم و چند تن دیگر.
پس از مرگ «عبداللّهبن جعفر» پیروانش جز اندکى انتقال امامت از برادر به برادر را -مجدّداً - جایز شمرده و به پیروان «موسىبن جعفر» پیوستند که از آن جملهاند: عبداللّهبن بکیربن أعین و عماربن موسى السباطى.