عیانات - نقدی بر کتاب تیجانی آنگاه هدایت شدم

فهرست کتاب

فرق شيعه پس از جعفر صادق‏س:

فرق شيعه پس از جعفر صادق‏س:

پس از وفات جعفر صادق‏ س، پیروانش به چند گروه تقسیم شدند: گروهى مرگ او را انکار کرده و گفتند: او زنده است و نمى‏میرد تا مجدّداً ولایت بر مردم را به دست بگیرد، او مهدى قائم است و روایت کردند که او فرموده است: «اگر دیدید که سرم از کوهى به پایین مى‏غلطد، باور نکنید؛ زیرا من صاحب شمایم»! این فرقه را «ناووسیه» مى‏گویند.

فرقه‏اى قائل شدند به این که پس از او، فرزندش «اسماعیل» که در زمان حیات پدرش درگذشته بود، امام است! و مرگ او را انکار کرده و گفتند: مسأله مرگ او بر مردم مشتبه شده است؛ زیرا پدرش به امامت او تصریح کرده و امام دروغ نمى‏گوید.. «اسماعیل» همان مهدى قائم است و نمى‏میرد تا اینکه زمین را مالک شود و به امارت مردم اقدام نماید.. این گروه به «اسماعیلیه» مشهورند.

گروهى گفتند که پس از جعفربن محمّد، نوه‏اش «محمّدبن إسماعیل‏بن جعفر» امام است و امامت از اسماعیل فقید به فرزندش «محمّد» مى‏رسد و براى غیر او امامت ممکن نیست؛ زیرا بعد از حسن و حسین، امامت از برادر به برادر منتقل نمى‏شود و جز در اعقاب نیست؛ یعنى فقط از پدر به پسر منتقل مى‏شود!.. این گروه را «قرامطه» مى‏نامند..

در واقع، «اسماعیلیه» همان «خطابیه» پیروان «أبوالخطاب محمّدبن أبى‏زینب الأسدى الأجدع» بودند که ادّعا داشتند: پیامبر و على، خدایند! سپس در مورد امام صادق نیز گفتند: او نیز خداى زمان خویش است! و معتقد بودند که «أبوالخطاب» پیامبرى مرسل است که از سوى خدایش «جعفربن محمّد» - العیاذ باللّه - براى مردم مبعوث گشته است!.

بعدها گروهى از «خطابیه» به مرگ «اسماعیل» اقرار کرده و به فرقه «قرامطه» پیوستند که به نظر آنان، ائمه تنها هفت نفرند و عبارتند از: على، حسن، حسین، على‏بن حسین، محمّدبن على، جعفربن محمّد و محمّدبن اسماعیل که همان قائم منتظر است!.. از پیروان این گروه، دسته‏اى منشعب شدند و فرقه «مبارکه» نام گرفتند.

فرقه دیگر گفتند: پس از جعفربن محمّد فرزند دیگرش «محمّد» که مادرش «حمیده» نام داشت، امام است.. پس از او نیز، فرزندانش امام خواهند بود.. این گروه به «سمیطیه» مشهورند.

فرقه‏اى دیگر به امامت برادر «اسماعیل»، یعنى «عبداللّه الأفطح‏بن جعفر» قائل شدند؛ زیرا وى در زمان «جعفربن محمّد» بزرگترین فرزندش بود، و وى به جاى پدرش نشست و خود را امام و وصى او خواند.. همچنین روایاتى نقل کردند که «جعفربن محمّد» و پدرش «محمّد باقر» گفته‏اند: «امامت در اولاد امام، با فرزند بزرگتر است!».

اکثریت پیروان جعفربن محمّد و بزرگان اصحابش و مشایخ و فقهاى شیعه به جز تعداد اندکى به امامت «عبداللّه» گرویدند و با قاطعیت قائل شدند به اینکه امامت در «عبداللّه» و پس از وى در فرزندان اوست!.. این فرقه «فطحیه» نامیده مى‏شوند.

چون «عبداللّه» درگذشت و فرزند پسرى از او باقى نماند، در امامت او نیز تردید کرده و اکثریت پیروانش به امامت برادرش «موسى‏بن جعفر» ملقّب به «کاظم» گرویدند و شمار اندکى نیز ادّعا کردند که «عبداللّه» از یک کنیز فرزندى به نام «محمّد» داشته که او پس از مرگ پدرش به خراسان رفته و او همان قائم منتظر است!.

بنابراین، اکثر اصحاب جعفر صادق نیز به امامت فرزندش «موسى‏بن جعفر» معتقد شدند؛ از جمله: هشام‏بن سالم جوالیقى، عبداللّه‏بن أبى‏یعفور، عمربن یزید بیاع‏السابرى، محمّدبن نعمان أبوجعفر أحول معروف به مؤمن الطاق، عبیدبن زرارةبن أعین، جمیل‏بن دراج، أبان‏بن تغلب، هشام‏بن الحکم و چند تن دیگر.

پس از مرگ «عبداللّه‏بن جعفر» پیروانش جز اندکى انتقال امامت از برادر به برادر را -مجدّداً - جایز شمرده و به پیروان «موسى‏بن جعفر» پیوستند که از آن جمله‏اند: عبداللّه‏بن بکیربن أعین و عماربن موسى السباطى.