اصحاب پيامبر
اصحاب، در اصطلاح به کسانى گفته مىشود که در زمان پیامبر صایمان آوردهاند و با او همراه و ملازم بوده و بعد از رحلتش نیز، در همان حال و با همان ایمان از دنیا رفتهاند.. که در اینجا، بحث ما به همین افراد اختصاص دارد.
همانطور که اشاره شد، تمام تلاش تیجانى در کتابش این بوده که ثابت کند، اصحاب پیامبر ص، همگى به جز تعداد معدودى بعد از پیامبر صمرتد شده و راه بنىاسرائیل را در پیش گرفته و احکام خدا و سنّت رسولش را نیز تغییر داده و به ظاهر مسلمان و در باطن، منافق و دشمن اسلام بودهاند!.. و گذشته از تحریف و دستکارى روایات و تاریخ، به چند آیه - به غلط - استناد مىکند که در فصل گذشته مورد بحث قرار دادیم.
در همین مورد بود که مىگوید: «پس آیه انقلاب، مستقیماً اصحابى را دربرمىگیرد که با پیامبرصدر مدینه منوّره معاشرت داشتند و پس از وفات آن حضرت، ناگهان به عقب برگشته و دگرگون شدند، و احادیث پیامبر نیز این مطلب را توضیح داده است و هیچ جایى براى دودلى و تردید نمىماند... و تاریخ نیز بهترین گواه است بر این دگرگونى و انقلابى که پس از رحلت پیامبر به وقوع پیوست و جز اندکى از اصحاب، پابرجا نماندند»! (ص ۱۶۵).
یا در جایى دیگر مىگوید: «و اگر بخواهیم تمام آیاتى را که بر این معنى (یعنى ارتداد مهاجرین و انصار) تأکید دارند و به روشنى این تقسیم را که شیعیان بدان اعتراف دارند...»! (ص ۱۶۷).
و یا مىگوید: «و اگر این اصحاب که به قول اهلسنّت و جماعت، بهترین مردم بودند... پس نباید ملامت کرد متأخّرین از میانهروهاى قریش را که در سال هفتم از هجرت و پس از فتح مکه، اسلام آوردند!».. (ص ۱۶۹).
تیجانى در کتابهاى دیگر خود نیز این کوشش را به عمل آورده و دلایلى را مىآورد که - به زعم او و دیگر علماى شیعه - نشان مىدهد که اصحاب پیامبر صمرتد شدهاند.. این کار ناروا در اکثر منابع شیعه دیده مىشود و روایتهاى زیادى در همین مورد وارد کردهاند؛ مثلاً در کتاب «سلیمبنقیس هلالى» که در ایران به نام «اسرار آل محمّد» ترجمه و چاپ شده و حتّى دو تن از مراجع تقلید شیعه بر آن تقریظ! نوشتهاند، روایتى با عنوان «حدیث ارتداد» آمده که سلمان از على نقل مىکند: «بعد از پیامبر، به جز چهار نفر، همگى مرتد شدند» [۱۹۸].
شیخ کلینى نیز از امام باقر نقل مىکند: «همه مردم بعد از پیامبر مرتد شدند، به جز سه نفر: مقدادبنأسود و أبوذر غفارى و سلمان فارسى»! [۱۹۹].
و در روایت دیگر آمده است: «امام باقر فرمود: مهاجرین و انصار به جاهلیت بازگشتند، مگر سه نفر و با انگشتانش اشاره کرد»! [۲۰۰].
شیخ مفید نیز در کتاب خود، این روایت را از أباعبداللّه - امام صادق - نقل مىکند: «پس از پیامبر، مردم همگى مرتد شدند و به حالت قبل از اسلام برگشتند و کافر شدند، مگر سه نفر: سلمان و مقداد و أبوذر»! [۲۰۱].
از موسىبن جعفر - کاظم - نیز روایت شده است: «روز قیامت زمانى که ندادهندهاى ندا سرمىدهد: کجایند صحابى محمّدبن عبداللّه؟ پس سلمان و مقداد و أبوذر برمىخیزند»! [۲۰۲].
شیخ مجلسى نیز روایت مىکند: «بعد از وفات رسول، همگى به جز أبوذر و مقداد و سلمان، هلاک شدند»! [۲۰۳].
...و امثال آن که بسیارند!..
جا دارد از این شقاوتگران! بپرسیم: پس اهل بیت پیامبر کجا رفتند؟! عباس عموى پیامبر ص، إبنعباس پسر عمویش، عقیل برادر علی سو حتى خود على و فرزندانش؟! به راستى که شرمآور است!!.
بنابراین، روایات، همگى اصحاب - و از جمله حسن و حسین و سایر مهاجرین و انصار که خداوند به صراحت به همگىشان وعده بهشت داده - مرتد و تمام اعمال و جهاد و هجرت و فداکاریهایشان نابود گشته و در جهنّم جاویدند، به جز سه نفر!! همان سه نفرى که تاریخ زندگى آنان نیز حاکى است که با سایر مرتدین! در این مورد همعقیده بودهاند! زیرا مقدادسبعدها از مأمورین نظارت بر کار شوراى ششنفرى تعیین خلیفه سوم بود که به دستور عمر ستشکیل شد!.. سلمانسنیز سالها از جانب عمر سدر مداین ایران حکومت داشت و هیچ اعتراضى هم از جانب أبوذرسبر خلافتشان دیده نشد!.. و از همه مهمتر، خود علیسدر طول مدّت خلفاى سهگانه، وزیر و مشاور هر سه نفرشان بود!.
آیا هیچ ایماندارى این روایات را مىپذیرد؟! زمانى که علماى بزرگشان - همچون کلینى که نزد شیعه به منزله بخارى نزد اهلسنّت است - از زبان ائمه این گونه روایات را نقل مىکنند، از تیجانى و دیگران چه انتظارى مىتوان داشت؟! و عجب این که، مراجع تقلید - آیتاللّه مرعشى نجفى و گلپایگانى - نیز بر این گونه کتابها، تقریظ هم نوشتهاند!
تیجانى و علماى شیعه و تمام همفکرانشان، براى اثبات این خواسته تلاش مىکنند، غافل از آن که خداوند مدافع مؤمنان و یارانش است و دروغگویان و یاران شیاطین را رسوا مىکند!.
در این مورد نیز، قبل از هر چیز، به سخن خداوند مراجعه مىکنیم و بار دیگر قرآن را به حکمیت مىطلبیم.. ببینیم که خداوند در مورد «اصحاب پیامبر» چه مىگوید؟! آیا سخن خدا را مىپذیریم یا - نعوذباللّه - سخن تیجانى و یارانش را؟!.
﴿وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ قِيلٗا﴾[النساء: ١٢٢].
«و چه کسى در گفتار، از خداوند راستگوتر است؟!».
* * *
[۱۹۸] اسرار آلمحمّد، ص۱۹۱. [۱۹۹] روضه کافى، ج۸، ص۲۴۵. [۲۰۰] رجال الکشى، ص۱۳، چاپ کربلاء. [۲۰۱] اختصاص، شیخ مفید، ص۶. [۲۰۲] رجال الکشى، ص۱۵. [۲۰۳] حیاة القلوب، مجلسى، ج۲، ص۶۴۰.