عیانات - نقدی بر کتاب تیجانی آنگاه هدایت شدم

فهرست کتاب

رسول خداصو کنیزش ماریه قبطى:

رسول خداصو کنیزش ماریه قبطى:

یا در جریان ماریه قبطى - کنیز پیامبر ص- نیز مورد سرزنش خدا قرار مى‏گیرد!.. جریان از این قرار است: بین زنان پیامبر ص- خصوصاً زمانى که پسرش ابراهیم از ماریه قبطى متولّد شد - رقابت و جوشش شدّت یافت.. إبن‏عبّاس‏‏ بروایت مى‏کند: روزى حفصه به خانه پدرش عمربن خطاب‏ سرفته بود. در آن لحظه که کسى در حجره حفصه لنبود، پیامبر صبا ماریه در آنجا مدّتى با هم بودند.. زمانى که حفصه برگشت و آنها را با هم در حجره خود دید، انتظار کشید تا بیرون بیایند.. آنگاه که ماریه بیرون آمد، نزد پیامبر صرفت و گفت: «این موضوع را به عایشه خواهم گفت -آن روز طبق روایت، نوبت عایشه بوده است - به خدا به من توهین کردى! اگر من در نظرت خوار نبودم، چنین نمى‏کردى!».. پیامبر صدانست که حفصه لدر نتیجه رقابت، آنچه دیده به عایشه و سایر همسرانش - رضى اللّه عنهنّ - خواهد گفت، بدین جهت در صدد آمد که حفصه را راضى کند تا ساکت باشد و لذا قسم خورد که دیگر با ماریه نزدیکى نکند و ماریه، از این به بعد بر او حرام باشد! و در عوض او هم به عایشه و دیگر همسران چیزى در این مورد نگوید! حفصه لوعده داد که ساکت بماند و راز پیامبر صرا به آنها نگوید، امّا حسّ رقابت، او را به زحمت انداخت و نتوانست آنچه را که دیده بود، پنهان دارد و لذا آن را با عایشه لدر میان گذاشت! خداوند از طریق وحى به پیامبر صخبر داد؛ از این رو پیامبر صخواست که آنها را تنبیه کند و سوگند یاد کرد تا زمانى که متنبّه نشوند، با آنها نزدیکى نکند! اگر تنبیه شدند، که چه بهتر و إلّا حقّشان را بپردازد و طلاقشان دهد!.

بدین ترتیب، پیامبر صیک ماه تمام از زنان خود دورى گزید و بیشتر اوقات را در انبارى به سر مى‏برد! همگى مضطرب بودند که چه مى‏شود.. آیا پیامبر صزنانش را طلاق خواهد داد یا نه؟! در این مدّت زنانش نیز پشیمان مى‏شوند.. عمر سنزد پیامبرصرفت و گفت: «کار زنان را بر خود سخت مگیر! اگر آنان را طلاق داده‏اى، خدا و فرشتگان و من - که پدر حفصه بود - و أبوبکر - که پدر عایشه بود - و دیگر مؤمنان با تو هستیم!».. پیامبر صفرمود که زنانش را طلاق نداده است و سپس این آیات نازل گشت که پیامبر صرا به خاطر امر حلالى - یعنى نزدیکى با کنیزش - که بر خود حرام نموده تا دیگر همسرانش را از خود راضى کند، این چنین مورد عتاب قرار مى‏دهد:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكَۖ تَبۡتَغِي مَرۡضَاتَ أَزۡوَٰجِكَۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ١ قَدۡ فَرَضَ ٱللَّهُ لَكُمۡ تَحِلَّةَ أَيۡمَٰنِكُمۡۚ وَٱللَّهُ مَوۡلَىٰكُمۡۖ وَهُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡحَكِيمُ ٢ وَإِذۡ أَسَرَّ ٱلنَّبِيُّ إِلَىٰ بَعۡضِ َزۡوَٰجِهِۦ حَدِيثٗا فَلَمَّا نَبَّأَتۡ بِهِۦ وَأَظۡهَرَهُ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ عَرَّفَ بَعۡضَهُۥ وَأَعۡرَضَ عَنۢ بَعۡضٖۖ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِۦ قَالَتۡ مَنۡ أَنۢبَأَكَ هَٰذَاۖ قَالَ نَبَّأَنِيَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡخَبِيرُ ٣ إِن تَتُوبَآ إِلَى ٱللَّهِ فَقَدۡ صَغَتۡ قُلُوبُكُمَاۖ وَإِن تَظَٰهَرَا عَلَيۡهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ هُوَ مَوۡلَىٰهُ وَجِبۡرِيلُ وَصَٰلِحُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۖ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ بَعۡدَ ذَٰلِكَ ظَهِيرٌ ٤ عَسَىٰ رَبُّهُۥٓ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبۡدِلَهُۥٓ أَزۡوَٰجًا خَيۡرٗا مِّنكُنَّ مُسۡلِمَٰتٖ مُّؤۡمِنَٰتٖ قَٰنِتَٰتٖ تَٰٓئِبَٰتٍ عَٰبِدَٰتٖ سَٰٓئِحَٰتٖ ثَيِّبَٰتٖ وَأَبۡكَارٗا ٥[التحريم: ١-٥].

«اى پیامبر! چرا چیزى را که خداوند بر تو حلال کرده است، به خاطر راضى و خوشنود ساختن همسرانت، بر خود حرام مى‏کنى؟ خداوند آمرزگار مهربان است (و تو و همسرانت را مى‏بخشد). خداوند راه گشودن سوگندهایتان را براى شما مقرّر مى‏دارد (بدین نحو که کفّاره قسم را مى‏دهید) خداوند یاور شماست و او بس آگاه و کار بجا و حکیم است، و هنگامى را به یاد آور که پیامبر با یکى از همسران خود (به نام حفصه) رازى را در میان نهاد، و او آن راز را (به عایشه) خبر داد و خداوند پیامبرش را از این (افشاى سرّ) آگاه ساخت. پیامبر برخى از آن (رازگویى) را (براى حفصة) بازگو کرد و از برخى دیگر خوددارى کرد. هنگامى که همسرش را از آن مطّلع کرد، او گفت: چه کسى تو را از این (موضوع) آگاه کرده است؟ پیامبر گفت: خداوند علیم و آگاه مرا باخبر کرده است. اگر شما (یعنى تو و عایشه) به سوى خدا برگردید و توبه کنید (خداوند شما را مى‏بخشد) زیرا دلهایتان منحرف گشته است و اگر بر ضدّ او همدست شوید (و بر آزارش بکوشید)، خداوند و همچنین جبرئیل و مؤمنان خوب و شایسته یاور او هستند و بعد از آن نیز ملائکه پشتیبان اویند [۷۳۹]. اگر پیامبر شما را طلاق دهد، چه بسا پروردگارش به جاى شما، همسرانى را نصیب او گرداند که بهتر از شما باشند؛ زنان مسلمان، باایمان، فروتن، توبه‏کار، عابد، گردنده (و پرتحرّک)، هم دوشیزه و هم غیردوشیزه».

بدین ترتیب، پیامبر صبه خاطر سوگندى که خورده بود، برده‏اى آزاد مى‏کند و کفّاره قسمش را مى‏پردازد و زنانش نیز - یعنى حفصه و عایشه - از غفلت به خود مى‏آیند و پیامبر صنیز نزدشان برمى‏گردد و قضیه تمام مى‏شود و آرامش خانوادگى‏شان تجدید مى‏شود.

* * *

[۷۳۹] اشاره به سخن عمر مى‏باشد که گفت: «کار زنان را بر خود سخت مگیر! اگر آنان را طلاق داده‏اى، خدا و فرشتگان و من - که پدر حفصه بود - و أبوبکر - که پدر عایشه بود - و دیگر مؤمنان با تو هستیم!».