عیانات - نقدی بر کتاب تیجانی آنگاه هدایت شدم

فهرست کتاب

فرق شيعه پس از علیس:

فرق شيعه پس از علیس:

گفتیم که پس از شهادت علی س، یارانش به دو گروه بزرگ تقسیم شدند:

۱- گروهى از سبئیه جدا شدند و همراه با حسن و حسین ببا معاویه بیعت کردند و به سایر مسلمانان پیوستند!.

۲- امّا گروه دوم - که تمام فرقه‏هاى شیعه زاییده همین گروه هستند - گفتند: على کشته نشده و نمى‏میرد و نخواهد مرد تا اینکه مالک زمین شود و عرب را با عصاى خویش هدایت کند و زمین را که از ظلم و جور آکنده است، از قسط و عدل سرشار سازد! این نخستین فرقه‏اى است که در بین مسلمانان پس از پیامبر صبا عقاید متفاوتى ظاهر شده و سخنان غلوآمیز گفتند که بعدها به «سبئیه» مشهور شدند و آنان همان پیروان «عبداللّه‏بن سبا» بودند که دو تن از دوستانش به نامهاى «عبداللّه‏بن حرس» و «إبن أسود» او را در این نظریات یارى مى‏کردند.. آنها اوّلین کسانى بودند که آشکارا بر أبوبکر و عمر و عثمان و سایر صحابه، طعن زدند و ادّعا کردند که «تقیه» نه جایز است و نه حلال!.

زمانى که علی ساو را به مداین تبعید کرد، خبر شهادتش به او رسید، امّا او همراه با پیروانش گفتند: دروغ مى‏گویید اى دشمنان خدا! سوگند به خدا! اگر مغز على را به هفتاد شاهد عادل که بر مرگش شهادت دهند، برایمان بیاورید، بارو نمى‏کنیم! ما مى‏دانیم که او نمى‏میرد و کشته نمى‏شود تا اینکه زمین را مالک شود و مردم را با عصایش هدایت کند! آنگاه همان روز رهسپار کوفه شدند و به خانه علی سرفته و همچون کسى که زنده است، از وى اجازه دخول خواستند! چون خانواده علی سگفتند: سبحان اللّه! مگر نمى‏دانید که امیرالمؤمنین شهید شده؟! گفتند: ما مى‏دانیم که او نه کشته مى‏شود و نه مى‏میرد! او نجوا را مى‏شنود و از درون خانه‏هاى دربسته آگاه است و همچون شمشیر صیقل‏خورده در تاریکى مى‏درخشد! او در بین ابرها راه مى‏رود و رعد صداى او، و برق خشم اوست! آنها مى‏گفتند: این جزء الهى به نوع تناسخ از امامى به امام دیگر منتقل مى‏شود!.

از بین همین گروه، فرقه‏هاى دیگرى نیز پدید آمدند.. چنانچه مذهبى توسّط «عبداللّه‏بن الحرب الکندرى» به وجود آمد که «حربیه» خوانده مى‏شود.. به نظر آنها، علی سخداى عالمیان است! و چون از خلق خود خشمگین شده، پنهان گشته امّا به زودى ظهور خواهد کرد!.

گروه دیگرى پدید آمد که «مفوضه» نام گرفتند.. آنها قائلند: خداوند على و فرزندانش را خلق کرد و سپس خود کناره گرفت و آفرینش جهان و تدبیر شؤون آن را به ایشان واگذاشت!.

گروه دیگر از همین سبئیه به وجود آمد که به «ثالوثیه» معروفند و قائل به تثلیث بودند و على را پدر و محمّد را پسر و روح‏القدس را سلمان فارسى مى‏دانستند و جالب این که بعضى از ایشان مى‏گفتند: یکشنبه یعنى على، دوشنبه یعنى حسن و حسین!.

گروهى از سبئیه به امامت حسن‏بن على بملتزم شدند، امّا همین که حسن و حسین ببا معاویه صلح نمودند و خلافتش را پذیرفتند، و هدیه و اموالى را که معاویه پس از صلح برایشان فرستاد تقبّل کردند، بعضى از آنها جدا شده و به ایشان طعن زدند و به امامت فرزند دیگر علی س«محمّدحنفیه» معتقد شدند؛ زیرا او در جنگ بصره - جمل - پرچمدار پدرش بود، در حالیکه حسن و حسین بچنین نکردند.. این گروه به «کیسانیه» یا «مختاریه» نامیده شدند؛ زیرا رهبرشان «مختاربن أبى‏عبیده ثقفى» ملقّب به «کیسان» بود.. او همان کسى است که به خونخواهى امام حسین‏سبرخاست و «عبیداللّه‏بن زیاد» و «عمربن سعد» را کشت و مدّعى بود که «محمّد حنفیه» که پس از پدرش امامت از آن اوست، وى را بدین کار مأمور کرده است.. اینان پس از محمّدبن حنفیه به امامت پسرش «أبوهاشم عبداللّه» و بعد از او به امامت «محمّدبن على‏بن عبداللّه‏بن عبّاس» قائلند.