مصاهرات و پيوندهاى خويشاوندى بين خلفاء و ائمه:
بین خانواده پیامبر صو هر چهار خلیفه، پیوند و رابطه خویشاوندى محکمى برقرار بود؛ به گونهاى که عایشه لدختر أبوبکر، همسر پیامبر صبود.. سپس حفصه لدختر عمر سرا به نکاح خویش درآورد [۳۴۲].. و از طرفى دخترش فاطمه لرا به ازدواج علی سدرمىآورد که چهار فرزند از آنها به جاى مىمانند: «حسن»، «حسین»، «امکلثوم» و «زینب».. همچنین دختر دیگرش، رقیه لرا به نکاح عثمان سدرمىآورد که نتیجهاش فرزند پسرى به نام عبداللّه بود که در سنّ هفت سالگى در اثر زخم شدیدى که از منقار خروس به چشمش اصابت کرد، وفات یافت.. و چون رقیه نیز در سال دوم هجرى در مدینه وفات یافت، پیامبر صدختر دیگرش، امکلثوم لرا به همسرىاش درآورد و چون امکلثوم نیز پس از چندى از دنیا رفت، پیامبر صفرمود: «اگر دختر دیگرى داشتم، باز به عثمان مىدادم»، و لذا ملقّب به «ذوالنورین» گردید [۳۴۳].
در واقع، پیامبر صداماد أبوبکر و عمر مىباشد.. و على و عثمان نیز، داماد پیامبرصمىباشند [۳۴۴].
و امّا خود علی سنیز، دخترش امکلثوم را به ازدواج عمر سدرآورده که صاحب نوهاى به نام «زید» از ازدواج عمر و أمکلثوم شده است [۳۴۵].
همچنین زمانى که جعفربن أبىطالبس- برادر علی س- به شهادت رسید، همسرش أسماءبنت عمیس، به ازدواج أبوبکر سدرمىآید که نتیجه آن، پسرى به نام «محمّدبنأبىبکر» مىباشد که علی ساو را بعدها به ولایت مصر منصوب مىکند. زمانى که أبوبکر سوفات مىیابد، علی سهمسرش را به نکاح خود درمىآورد و فرزندى به نام «یحیى» از او متولّد مىشود [۳۴۶].
همچنانکه در خطبه ۶۷ نهجالبلاغه آمده است، محمّد فرزند أبوبکر س، مورد علاقه فراوان علی سبود و در کنار فرزندان خود، او را بزرگ کرد و به هنگام خلافتش، او را به زمامدارى مصر منصوب نمود. وقتى دو دختر یزدگرد را به مدینه آوردند، عمر سیکى را به عقد حسین و دیگرى را به عقد محمّد پسر أبوبکر درآورد. حسین از شهربانو، «زینالعابدین» را صاحب شد، و محمّدبنأبىبکر نیز از همسرش، صاحب پسرى به نام «قاسم» گشت و بنابراین، آن دو، پسرخاله هم بودند.. قاسم نیز بعدها با دختر عموى [۳۴۷] خود «أسماء» - دختر عبدالرحمنبنأبىبکر - ازدواج کرد و از وى دخترى به نام «أمفروة» به دنیا آورد که همسر امام باقر و مادر امام صادق گردید و از این جهت امام صادق۲ فرمود: «ولدني أبوبكر مرتين!». «أبوبکر، دو بار جدّ من است!» [۳۴۸].
و قرابت دیگر - که تمام اهل أنساب و تواریخ آوردهاند - ازدواج حسینبنعلی سبا حفصة دختر عبدالرحمنبنأبىبکر، نوه أبوبکر ساست که پس از شهادت حسین، با عبداللّهبنزبیر ازدواج کرد.
همچنین أمکلثوم، دختر جعفربنأبىطالبسهمسر أبان، پسر عثمانبنعفان بود [۳۴۹].
و سکینه دختر حسین سو نوه علی س، همسر زید، پسر عمروبنعثمان - نوه عثمان س- بود که بعد از وفات شوهرش، از او ارث برد [۳۵۰].
همچنین نوه دوم علی س- فاطمة دختر دیگر حسین س- همسر نوه دیگر عثمان سعبداللّهبن عمروبن عثمان بود که بعد از وفات حسن نوه علی س- پسر حسنبنعلى - با او ازداواج کرد و فرزندى به نام محمّد آورد [۳۵۱].
همچنین نوه حسنبنعلی س- أمقاسم دختر حسنمثنى - همسر نوه دیگر عثمان س- مروان پسر أبانبنعثمان - بود که او هم پسرى به نام محمّدبنمروان به دنیا آورد [۳۵۲].
آیا این مصاهرات و پیوندهاى خویشاوندى، همگى دلیل بر رضایت و دوستى و برادرى بین خلفاء و علی سو فرزندانش نیست؟! اگر چنین نبوده، چرا بعد از وفات خلفاء این پیوندها و مصاهرات، همچنان بین فرزندانشان ادامه داشت؟!.
* * *
[۳۴۲] وسائل الشیعة، کتاب الصلاة، ص۵۳۴. [۳۴۳] منهاجالسنة، إبنتیمیة، ج۴، ص۷۲- سبل السلام، محمّدبن إسماعیل صنعانى، ج۱، ص۴۸. - مجالس المؤمنین، قاضى نوراللّه شوشترى (ملقّب به شهید ثالث)، ص۸۵- نهجالبلاغة، شرح فیض الإسلام، کلام۱۶۴- قربالأسناد، حمیرى، ص۶و۷- منتهىالآمال، قمى، ج۱، ص۱۰۸- تنقیح الرجال، ممقانى، ج۳، ص۷۳- أمیرالمؤمنین، محمّد جواد مغنیة، ص۲۵۶، تحت عنوان على در عهد عثمان - اسلامشناسى، شریعتى، ص۱۷۲. [۳۴۴] در این مورد نگاه شود به «حیاةالقلوب»، مجلسى، ج۲، باب۵۱، ص۵۸۸. [۳۴۵] فروع کافى، کتاب الطلاق، ج۶، ص۱۱۵- الإستبصار، طوسى، أبواب العدة، باب المتوفى عنها زوجها، ج۳، ص۳۵۳- تهذیب الأحکام، کتاب المیراث، ج۹، ص۲۶۲- حقیقةالشیعة، مقدّس اردبیلى، ص۲۷۷، چاپ تهران مجالس المؤمنین، شوشترى، ص۸۵-۸۲-۷۶ - منتهىالآمال، شیخ عباس قمى، ج۱، ص۱۸۶، فصل۶، تحت عنوان «ذکر أولاد أمیرالمؤمنین»، چاپ قدیم ایران. [۳۴۶] مجالس المؤمنین، شوشترى، مجلس چهارم - الإرشاد، مفید، ص۱۸۶. [۳۴۷] الإرشاد، شیخ مفید، ص۲۵۳- منتهىالآمال، قمى، ج۲، ص۳- جلاءالعیون، مجلسى، ص۶۷۴-۶۷۳. [۳۴۸] کشفالغمة، ج۲، ص۱۶۱-۱۵۵-۱۴۷-۱۲۰- عمدةالطالب، ص۱۹۵- مشعل اتّحاد، بىآزار شیرازى، ص۲۷. [۳۴۹] المعارف، ابنقتیبة دینورى، ص۸۶. [۳۵۰] همان، ص۹۴- نسب قریش، زبیرى، ج۴، ص۱۲۰- طبقات، إبنسعد، ج۶، ص۳۴۹- جمهرة أنساب العرب، إبنحزم، ج۱، ص۸۶. [۳۵۱] مقاتلالطالبین، أبوالفرج إصفهانى، ص۲۰۲- ناسخ التواریخ، میرزاتقىخان سپهر، ج۶، ص۵۳۴- نسب قریش، ج۴، ص۱۱۴- المعارف، ص۹۳، طبقات، ج۸، ص۳۴۸. [۳۵۲] نسب قریش، ج۲، ص۵۳- جمهرة أنساب قریش، ج۱، ص۸۵- کتاب المحبر، بغدادى، ص۴۳۸.