عیانات - نقدی بر کتاب تیجانی آنگاه هدایت شدم

فهرست کتاب

مرجئه:

مرجئه:

واکنش نظریات متضادّ و نهایى «خوارج» و «شیعه»، گروه دیگرى را به وجود آورد که «مُرجئه» نام گرفتند.. اوضاع پس از جنگهاى علی سطورى شد که برخى از مردم، حامیان سرسخت او بودند و برخى دیگر در صف مخالفان قرار داشتند.. امّا گروهى از مردم، روش بى‏طرفانه‏اى را اختیار کردند که یا جنگ داخلى و خانگى را فتنه دانسته و سکوت مى‏کردند و یا اینکه در این مورد، متردّد و سرگردان بودند که حق با کدام جانب است!.

آنها در حقیقت احساس کرده بودند که جنگ و خونریزى بین مسلمانان، کارى است ناروا، امّا براى قضاوت در این که حق با کدام یک است، حاضر نبودند و قضاوت را به دادگاه خدا ارجاع مى‏دادند که به روز رستاخیز برپا خواهد شد.. تا آن موقع نظریاتشان با سایر مسلمانان یکى بود، امّا همین که شیعیان و خوارج بنا بر نظریات افراطى‏شان، آغاز به سؤالات کفر و ایمان کردند و پیرامون آن، به جنگها و جرّ و بحثها کشیده شدند، این قشر بى‏طرف نیز در برابر نظریاتشان، افکار مستقلّ دینى و اعتقادى را پدید آوردند که خلاصه آن چنین است:

۱- ایمان تنها شهادت به «لا إله إلا اللّه ومحمّد رسول اللّه» است.. عمل در آن دخیل نمى‏باشد؛ از این رو با ترک فرایض و ارتکاب گناهان کبیره، مؤمن‏بودن شخص همچنان پابرجاست!.

۲- نجات انسان، تنها به ایمان است.. هیچ گناه و معصیتى ایمان آدمى را با زیان مواجه نمى‏سازد.. براى رستگارى و مغفرتش کافى است که از شرک اجتناب کند و بر عقیده توحید بمیرد! [۹۱۶].

برخى از مرجئه، این طرز فکر را گسترش داده و گفتند: اگر انجام گناهى کمتر از شرک نیز از انسان سر بزند، باز هم مورد عفو قرار مى‏گیرد! [۹۱۷].

گروهى دیگر از این هم پا فراتر نهاده و گفتند: انسان اگر ایمانى در دل داشته باشد و او در دارالإسلام نیز - جایى که هیچ ترس و هراسى نیست - به وسیله زبان کفرش را اعلام کند، یا اصنام را عبادت کند، یا داخل یهودیت و نصرانیت شود، باز هم ایمانش کامل است و به بهشت داخل مى‏شود!.

این نظریات به انجام معاصى و فسق و فجور، جرأت بیشترى بخشید و مردم را به آمرزش خداوند، معتمد ساخت و لذا به گناه بیشترى دست یازیدند!.. نظریه دیگرى توأم با این طرز فکر - که پس از شهادت حسین‏ سپدید آمد - چنین بود که: امر به معروف و نهى از منکر، و استعمال اسلحه براى آن، فتنه‏اى بیش نیست و غیر از حکومت، انتقاد بر دیگران ایرادى ندارد، امّا لب‏گشودن علیه ظلم و ستم حکومت و سلاطین، کارى است حرام و ناشایست! [۹۱۸]این نظریه دست ستمگران بنى‏امیه و بنى‏عبّاس را قوام مى‏بخشید و در مقابل، مفاسد و انحرافات بر نیروى دفاع مسلمانان، لطمه وارد مى‏نمود.

در حال حاضر، اکثر مسلمانان داراى همین نظرات مرجئه هستند.. آنها معتقدند که شخص صرفاً با گفتن «لا إله إلا اللّه ومحمّد رسول اللّه» مؤمن به حساب مى‏آید و همین براى دخول به بهشت، کافى است!.. و لذا مقتضیات و لوازم «لا إله إلا اللّه ومحمّد رسول اللّه» را به جاى نمى‏آورند؛ زیرا آن را واجب نمى‏دانند و کارى اضافى تلقّى مى‏کنند! مثلاً به امید عفو خدا، نماز نمى‏خوانند و زکات نمى‏دهند و روزه نمى‏گیرند و هیچ یک از عبادات شرعى را به جاى نمى‏آورند، یا به راحتى تن به حاکمیت غیر خدا مى‏دهند؛ بدین معنى که به «قوانین بشرى» به جاى «قوانین الهى» رضایت نشان مى‏دهند و امر به معروف و نهى از منکر را اهمال مى‏کنند و از هر کس که حاکم باشد، اطاعت و حمایت مى‏کنند و... الخ [۹۱۹].

* * *

[۹۱۶] براى تفصیل بیشتر رجوع شود به: الملل و النحل، شهرستانى، ج‏۱، ص‏۱۰۴-۱۰۳- مقالات الإسلامیین، أشعرى، ج‏۱، ص‏۱۹۸تا۲۰۱. [۹۱۷] الملل و النحل، ج‏۱، ص‏۱۰۴. [۹۱۸] أحکام القرآن، أبوبکر الجصاص، ج‏۲، ص‏۴۰. [۹۱۹] براى تفصیل بیشتر رجوع شود به تألیفات گرانبهاى «محمّد قطب»، به ویژه کتاب «مفاهیم ینبغى أن تصحح».