حلم و گذشت پیامبر ج
پیامبر جدارای اخلاقی پر از حلم و بردباری بود و با وجود اینکه میتوانست انتقام بگیرد، اما عفو و گذشت را پیشه مینمود.
در صحیح بخاری آمده که هیچگاه پیامبر جبرای خود انتقام نمیگرفت، مگر اینکه یکی از حرامهای الهی مورد اهانت واقع میشد که به خاطر خدا انتقام میگرفت [۲۵۹].
حوادث مربوط به عفو و گذشت پیامبر جو آنچه که بر بردباری وی دلالت دارند، در کتابهای حدیث و سیره به وفور یافت میشوند. و هماکنون داستانی را برای شما نقل میکنم که امام مسلم و سایر بزرگان محدث آن را روایت کرهاند، و آن اینکه: هشتاد مرد مسلح از اهل مکه میخواستند پیامبر جو اصحابش را غافلگیر نمایند و آنان را اسیر کنند، از اینرو از طرف کوه تنعیم بر وی وارد شدند، اما آنان اسیر شدند و در دست پیامبر جواقع شدند که پیامبر جاز آنان درگذشت و همهی آنان را عفو کرد. و قرآن کریم نیز به این داستان اشاره کرده، آنجا که میفرماید:
﴿ وَهُوَ ٱلَّذِي كَفَّ أَيۡدِيَهُمۡ عَنكُمۡ وَأَيۡدِيَكُمۡ عَنۡهُم بِبَطۡنِ مَكَّةَ مِنۢ بَعۡدِ أَنۡ أَظۡفَرَكُمۡ عَلَيۡهِمۡۚ ﴾[الفتح: ٢٤].
«او همان کسی است که در درون مکه (و در زیر پنجه دشمن) دست کافران را از شما، و دست شما را از ایشان کوتاه کرد، بعد از آنکه (در جنگهای قبلی) شما را بر آنان پیروز گردانیده بود، و خداوند میبیند هرچیزی را که بکنید».
و در سیرهی پیامبر جمعروف است که در برابر ناشکیباییهای افراد غریب در گفتگو و خواستههایشان صبر و استقامت را پیشه مینمود. انس میگوید: همراه پیامبرجراه میرفتم در حالی که پیامبر جردایی نجرانی با حاشیههایی زبر و خشن را پوشیده بود، یک اعرابی به ما رسید و با شدت عبای او را به طرف خود کشید، وقتی به گردن پیامبر جنگاه کردم، دیدم که اطراف زبر و خشن ردا بر گردن وی تأثیر گذاشته است. سپس اعرابی گفت: ای محمد! فرمان بده که از آن مال خدا به من بدهند که نزد تو است. پیامبر جبا لبی خندان به وی نگاه کرد و دستور داد که خواستهیش را برآورده نمایند [۲۶۰].
[۲۵۹] فتح الباری (۱۰/۵۲۴). [۲۶۰] بخاری (۱۰/۷۵) و مسلم از انس (۲/۷۳۰) نقل کردهاند.