مبانی اسلام

فهرست کتاب

نخست: فطرت

نخست: فطرت

هرگاه انسان با بلا و یا مصیبتی گرفتار می‌شود و یا اینکه‌ ضرر و زیانی بدو می‌رسد و یا زمانی که‌ دوست و یاوری را برای خود نمی‌بیند، فطرت و سرشت او ناخودآگاه او را به‌ سوی خدا رهنمود می‌سازد تا اینکه‌ خدا را بخواند و از او بخواهد که‌ مشکلش را برطرف سازد.

قرآن کریم نیز روی این نکته‌ تأکید می‌نماید و پرده‌ از آن برمی‌دارد که‌ هرگاه انسان با ضرر و زیانی روبرو گردد و یا اینکه‌ مشکلی دامنگیرش شود، شتابان به‌ سوی خدا می‌رود و از او می‌خواهد ضرر و زیانش را برطرف سازد و مشکل را از او دور گرداند.

خداوند می‌فرماید: ﴿ ۞وَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ضُرّٞ دَعَا رَبَّهُۥ مُنِيبًا إِلَيۡهِ [الزمر: ٨].

«هنگامی که گزندی متوجّه انسان می‌گردد، پروردگار خود را به فریاد می‌خواند و تضرّع کنان رو به درگاه او می‌آورد».

و قرآنکریم در این خصوص صحنه‌ای زنده‌ را برای ما ترسیم می‌کشد و آن همان لحظه‌ای است که‌ انسان سوار بر کشتی شده‌ و کشتی در نسیمی ملایم و هوایی شاداب حرکت می‌کند، اما ناگهان دریا هیجان زده‌ می‌شود و کشتی با اضطراب روبرو می‌گردد، و مرگ او را فرا می‌گیرد و ترس قلب و درونش را تکان می‌دهد، در آن لحظه‌ به‌ فطرت و درون خود مراجعه‌ می‌کند و به‌ پروردگارش پناه می‌جوید و از او می‌خواهد که‌ نجاتش بدهد، و او را چنان فرا می‌خواند که‌ پرستش را از هرگونه شائبه کفر و شرک و ریا، پالوده و زدوده می‌سازد و خاصّ او می‌کند.

خداوند می‌فرماید: ﴿ هُوَ ٱلَّذِي يُسَيِّرُكُمۡ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا كُنتُمۡ فِي ٱلۡفُلۡكِ وَجَرَيۡنَ بِهِم بِرِيحٖ طَيِّبَةٖ وَفَرِحُواْ بِهَا جَآءَتۡهَا رِيحٌ عَاصِفٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡمَوۡجُ مِن كُلِّ مَكَانٖ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ أُحِيطَ بِهِمۡ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ لَئِنۡ أَنجَيۡتَنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰكِرِينَ ٢٢[یونس: ٢٢].

«او است که شما را در خشکی و دریا راه می‌برد (و امکان سیر و حرکت در قاره‌ها و آب‌ها را برای شما میسّر می‌کند). چه بسا هنگامی که در کشتی‌ها قرار می‌گیرید و کشتی‌ها با باد موافق سرنشینان را (آرام آرام به سوی مقصد) حرکت می‌دهند، و سرنشینان بدان شادمان می‌گردند، به ناگاه باد سختی وزیدن می‌گیرد و از هر سو موج به سویشان میدود و می‌پندارند که (توسّط مرگ از هر سو) احاطه شده‌اند (و راه گریزی نیست. در این وقت) خدا را به فریاد می‌خوانند و طاعت و عبادت و فرمانبرداری و دین را تنها از آن او می‌دانند (چرا که همه‌کس و همه‌چیز را بسی ضعیف‌تر و ناتوانتر از آن می‌بینند که کاری از دست آنان برآید و از این ورطه رستگارشان نماید. بدین هنگام عهد می‌کنند که) اگر ما را از این حال برهانی، از زمره سپاسگزاران خواهیم بود (و دیگر به کسی و چیزی جز تو روی نمی‌آوریم و هرگز این و آن را به فریاد نمی‌خوانیم و نمی‌پرستیم)».

و بدین‌سان ایمان به‌ وجود خدا را در درون و فطرت انسان می‌یابیم و جز انسان ستیزه‌گر و لجوج و کافر کسی منکر آن نمی‌باشد.