نخست: عمره
قبل از شروع به مبحث حج گزیدهای مختصر از مناسک عمره [۱۷۷]را عرضه میداریم:
(۱) کسی که قصد عمره را دارد هرگاه به میقات رسید، مستحب است که غسل نموده و خود را پاک گرداند، زنان نیز اگر چه دچار حیض و یا زایمان شده باشند، چنین عمل مینمایند، اما تا وقتی که غسل ننموده و خود را پاک نکرده باشد، برای او جایز نیست که بیت الله را طواف نماید. مرد نیز باید تنها بدنش نه لباسهایش را پاک گرداند و در صورتی که نتواند در میقات غسل نماید اشکالی ندارد، اما در صورت امکان هنگامی که به مکه رسید مستحب است قبل از طواف غسل نماید.
(۲) مرد باید تمامی لباسهای دوخته شده را کنار بزند و تنها یک شلوار و ردائی را میپوشد و مستحب است که آن دو پارچه سفید رنگ و پاک و نظیف باشند و نباید مرد سرش را بپوشد. اما زن با همان لباس معمولی احرام میبندد که بیانگر زینت، شهرت و مقام نباشد.
سپس با قلب، نیت احرام آورده و به دنبال آن چنین میگوید: «لبیك عمرة»و یا اینکه «اللهم لبیك عمرة». و در صورتی که شخص مُحرِم به خاطر بیماری و یا ترس از دشمن و یا امثال آن، واهمه داشته باشد از اینکه بتواند مناسک عمره را انجام دهد، میتواند در هنگام احرام چنین شرطی را به کار گیرد و بگوید: (اگر با مشکلی روبرو گشتم همانجا محل بیرون آمدنم از احرام است)؛ زیرا در حدیث آمده که ضباعه دختر زبیر خدمت پیامبر جعرض کرد: ای رسول خدا! من تصمیم دارم که به حج بروم اما بیمار هستم (چهکار کنم؟). پیامبر جفرمود:
«حجی واشترطی: أن محلی حیث حبستنی» [۱۷۸].
«حج را انجام بده و شرط ببند که هرگاه با مشکلی روبرو گشتی، همانجا محل بیرون آمدنت از احرام باشد». سپس همانند پیامبر جبه تلبیه میپردازد و میگوید:
«لبیك اللهم لبیك، لبیك لا شریك لك لبیك، إن الحمد والنعمة لك والملك، لا شریك لك».
این تلبیه و ذکر و یاد خداوند و فراخواندن او را باید بسیار تکرار نماید، و مستحب است هنگامی که به مسجد الحرام میرسد، همانند سایر مساجد پای راستش را جلو انداخته و بگوید:
«بسم الله، والصلاة والسلام على رسول الله، أعوذ بالله العظیم وبوجهه الكریم وسلطانه القدیم من الشطیان الرجیم، اللهم افتح لی أبواب رحمتك».
«به نام خدا و درود و رحمت خداوند بر رسول خدا باد، پناه میبرم به خداوند بزرگ و به مقام بخشندگی او و به اقتدار قدیم او از شیطان رانده شده، خدایا درهای رحمت خود را بر من بگشا».
سپس تلبیه گویان به سوی کعبه به راه میافتد.
(۳) وقتی به کعبه رسید، تلبیه را تمام کرده و به سوی حجر الاسود میرود و آن را با دست راست لمس کرده و اگر امکان داشت آن را میبوسد، و نباید برای دیگران مزاحمت ایجاد کند و هنگام لمسکردن حجرالاسود میگوید: «بسم الله والله أکبر»و یا اینکه میگوید: «الله أکبر»، اگر بوسیدن حجرالاسود مشکل و سخت بود، باید با دست و یا عصا یا هر چیز دیگری آن را لمس کرده و بعد آن را میبوسد، اگر لمس نیز مشکل و سخت بود میتواند بدان اشاره کرده و بگوید: «الله أکبر»، و نباید آن چیزی را ببوسد که به وسیلهی آن اشاره کرده است. و شرط صحت طواف این است که حدث اصغر و اکبر را نداشته باشد و کاملا طهارت را رعایت کرده باشد، زیرا طواف همانند نماز است غیر از اینکه انسان میتواند در هنگام طواف حرف نیز بزند.
باید بیت الله را در طرف چپ خود قرار دهد و هفت مرتبه آن را طواف نماید و هنگامی که به رکن یمانی رسید، در صورت امکان آن را با دست راست لمس میکند و میگوید: «بسم الله والله أکبر»و نباید آن را ببوسد، و در صورتی که لمس آن سخت و مشکل به نظر میرسید به طواف خود ادامه میدهد و آن را جا میگزارد و نه بدان اشاره کرده و نه تکبیر سر میدهد، زیرا چنین عملی از پیامبر جنقل نشده است. در صورت امکان دویدن در سه طواف نخستِ طواف القدوم برای مردان سنت است، همچنان که اضطباع [۱۷۹]نیز در تمامی طوافهای هفتگانه برای مردان سنت میباشد. و مستحب است که در تمامی طوافها و در حد امکان، ذکر و دعاهای فراوانی را تکرار نماید. لازم به ذکر است که طواف، دعا و ذکر مخصوصی ندارد، بلکه خدا را میخواند و در حد امکان از دعا و ذکرهای مأثور بهره میجوید و هنگامی که به میانهی دو رکن میرسد، میگوید:
﴿ رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِي ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ٢٠١ ﴾[البقرة: ٢٠١].
«روردگارا! در دنیا به ما نیکی رسان و در آخرت نیز به ما نیکی عطاء فرما (و سرای آجل و عاجل ما را خوش و خرّم گردان) و ما را از عذاب آتش (دوزخ محفوظ) نگاهدار».
زیرا در روایت صحیح آمده که پیامبر جچنین دعایی را خوانده است، و طواف پایانی را با لمس حجرالاسود و بوسیدن آن، اگر امکان داشت، به پایان میرساند، و یا اینکه همراه تکبیر بدان اشاره مینماید و بعد از پایان این طواف خود را به ردایش میپوشاند و آن را بر شانههایش گذاشته و راست و چپ آن را نیز بر سینهاش میگزارد.
(۴) سپس در صورت امکان پشت مقام ابراهیم÷دو رکعت نماز را میگزارد و اگر امکان نداشت در هر گوشهی مسجد میتواند آن را بخواند که در رکعت اول، سورهی «اخلاص» و در رکعت دوم، سورهی «کافرون» را میخواند، گفتنی است که خواندن این دو سوره حاوی فضیلت بیشتری است و اگر سورههای دیگری بخواند اشکالی ندارد، سپس بعد از پایان نماز به طرف حجر الاسود رفته و در صورت امکان آن را با دست راست لمس مینماید.
(۵) سپس به طرف صفا رفته و بالای صخرهی آن میرود و یا اینکه در کنار آن میایستد، اما اگر امکان داشت بالا رفتن بهتر است و با نزدیک شدن به صفا، این آیه را قرائت میکند:
﴿ ۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ ﴾[البقرة: ۱۵۸].
«همانا صفا و مروه از نشانههای خداوند هستند».
و مستحب این است که وقتی به صفا میرسد رو به قبله کرده و به حمد و تکبیر بپردازد و بگوید:
«لا إله إلا الله، والله أكبر، لا إله إلا الله وحده لا شریك له، له الملك وله الحمد، وهو على كل شیء قدیر. لا إله إلا الله وحده، أنجز وعده، ونصر عبده، وهزم الأحزاب وحده».
«هیچ معبودی جز الله وجود ندارد و خداوند بزرگ است و هیچ معبودی جز او وجود ندارد، تنها است و انبازی ندارد، ملک از آن اوست و ستایش برای اوست و بر هر چیزی توانا است. هیچ معبودی جز الله نیست، تنهاست و به وعدهاش وفا میکند و بندهاش را یاری میدهد و به تنهایی گروهها را فراری میدهد».
سپس در حالی که دستانش را بلند کرده و دعای فوق را سه مرتبه تکرار نموده، هر آنچه دوست داشته باشد از خدا میخواهد، سپس پایین آمده و به طرف مروه حرکت میکند تا اینکه به عَلَم نخست میرسد که از آنجا تا عَلَم [۱۸۰]دوم با شتاب میدود، اما این دویدن برای زن جایز نیست، زیرا بدن زن عورت است و نباید بدود؛ سپس به طرف مروه رفته و بالای آن میرود و یا اینکه در کنار آن میایستد، اما در صورت امکان، بالا رفتن بهتر است، و بر صخرهی مروه همان کردار و گفتارهایی را تکرار میکند که بر صخرهی مروه انجام داده بود، جز اینکه آیهی ذکر شده را نمیخواند، زیرا قرائت آن آیه تنها هنگام بالا رفتن از صفا در مرتبهی نخست سنت و پیروی از پیامبر جاست، سپس پایین آمده و در جاهایی که به آرامی حرکت میکرد، آرام حرکت میکند و در آنجا که باید میدوید، میدود، تا اینکه به صفا میرسد، این عمل را هفت مرتبه طی میکند، که رفت یک بار و برگشت نیز یک بار محسوب میگردد. و در صورتی که با استفاده از سواری میان صفا و مروه سعی نماید، بخصوص اگر نیاز داشته باشد، اشکالی ندارد، و در صورت امکان مستحب است که در حالت سعی، دعا و اذکار زیادی را بخواند و همچنین مستحب است که از حدث اکبر و اصغر پاک باشد و در صورتی که بدون طهارت سعی نماید، اشکالی ندارد و سعی او جایز محسوب میگردد.
(۶) بعد از تکمیل نمودن سعی، مرد سرش را کوتاه و یا میتراشد، گفتنی است که تراشیدن بهتر است، اما اگر در زمانی نزدیک به وقت حج به مکه برسد، بهتر آن است که سرش را کوتاه نماید و بقیه را در هنگام حج بتراشد، اما زن موهای سرش را جمع کرده و به اندازهی مورچهای یا کمتر را از آن میگیرد. هرگاه مُحرِم چنین اعمالی را انجام داد، عمرهی او به حمد خداوند پایان یافته و تمام چیزهایی که در حالت احرام برایش حرام بودند، حلال میگردند..
[۱۷۷] صفه العمره، نوشتهی شیخ عبدالحزیز بن عبدالله بن باز. [۱۷۸] متفق علیه [۱۷۹] اضطباع یعنی اینکه قسمت وسط و میانهی ردایش را زیر شانهی راستش و قسمت راست و چپ آن را بر شانهی چپش بگذارد. [۱۸۰] مراد از آن دو عَلَم دو خط سبز رنگ هستند که در نزدیکی صفا میباشند.