دعوت مردم به سوی اسلام
بر هر مسلمانی واجب است که مردم را به سوی دین اسلام فرا خواند و در این راستا صادقانه، علاقه نشان دهد و به هیچ وجه امتیازاتی طبقاتی اعم از همزبانی، هموطنی و ... باعث نشوند که میان مردم تفاوت ایجاد نماید.
خداوند متعال میفرماید:
﴿ ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُۚ ﴾[النحل: ١٢٥].
«(ای پیغمبر!) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان، و با ایشان به شیوه هرچه نیکوتر و بهتر گفتگو کن».
در آیهی فوق خداوندﻷدستور داده که با حکمت (سخنان استوار و بجا و دور از شبهه) و موعظهی حسنه (اندرز نیکو و زیبایی که دلچسب و گیرا و قانعکننده بوده و در آن ترهیب و تشویق و بیم و امید باشد) مردم را دعوت نماید، مرحلهی نخست برای افراد خاص و مرحلهی دوم برای تودهی مردم استفاده میشود، و اگر قضیه به مجادله نیاز داشت، پس باید مجادله به نحو احسن (نرمی و مهربان) صورت گیرد، تا جنجال آنان را آرام گرداند و شعلهی آنان را خاموش نماید، چنانکه خداوندﻷهمین دستور را به موسی و هارون†داد، آنگاه که به سوی فرعون رفتند:
﴿ فَقُولَا لَهُۥ قَوۡلٗا لَّيِّنٗا لَّعَلَّهُۥ يَتَذَكَّرُ أَوۡ يَخۡشَىٰ ٤٤﴾[طه: ٤٤].
«سپس به نرمی با او (درباره ایمان) سخن بگوئید، شاید (غفلت خود و عظمت خدا را) یاد کند و (از عاقبت کفر و طغیان خویش و عذاب دوزخ) بهراسد».
و خداوندﻷفرمود:
﴿ قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِيلِيٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِيۖ﴾[یوسف: ١٠٨].
«بگو: این راه من است که من (مردمان را) با آگاهی و بینش به سوی خدا میخوانم و پیروان من هم (چنین میباشند)، و خدا را منزّه (از انباز و نقص و دیگر ناشایست) میدانم، و من از زمره مشرکان نمیباشم (و کسی و چیزی را شریک خدا نمیانگارم».
در آیهی فوق خداوند دستور داده که به مردم اعلام دارد، دعوت به سوی خدا از روی آگاهی، یقین و کمال اطمینان نسبت به راه خود و راه تمامی کسانی که از وی پیروی میکنند، صورت میگیرد.
گفتنی است که پیامبر جبه اندازهای شیفتهی هدایت مردم بود و از اعراض و رویگردانی آنان از دین ناراحت میشد که قرآن آن را برای ما تصویر میکشد و میفرماید:
﴿ فَلَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ إِن لَّمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ أَسَفًا ٦ ﴾[الكهف: ٦].
«نزدیک است خویشتن را در پی (دوری گزیدن و روی گردانیدن) ایشان (از ایمان آوردن، دق مرگ کنی و) از غم و خشم اینکه آنان بدین کلام (آسمانی قرآن نمیگروند و بدان) ایمان نمیآورند (خود را) هلاک سازی».
و میفرماید:
﴿ لَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ مُؤۡمِنِينَ ٣﴾[الشعراء: ٣].
«انگار میخواهی از غم و اندوه اینکه آنان ایمان نمیآورند، خویشتن را نابود کنی؟!».
خداوندﻷتسلی خاطر پیامبرش را مینماید و به او دستور میدهد که خود را برای آنان ناراحت ننماید.
و پیامبر جخطاب به حضرت علی بن ابیطالبسفرمود: «فَوَاللَّهِ لأَنْ یُهْدَى بِكَ رَجُلٌ وَاحِدٌ خَیْرٌ لَكَ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ» [۲۹۹].
«سوگند به خدا، اگر یکی از آنان بوسیلۀ تو هدایت شود، برایت از شتران سرخ رنگ، بهتر است».
و از ابوهریرهسروایت شده که پیامبر جفرمود: «من دعا إلى هدى كان له من الأجر مثل أجور من تبعه، لا ینقص ذلك من أجورهم شیئاً، ومن دعا إلى ضلالة كان علیه من الإثم مثل آثام من تبعه، لا ینقص ذلك من آثامهم شیئاً» [۳۰۰].
«هرکس مردم را به سوی هدایت فرا خواند، پاداش او به اندازهی پاداش کسانی است که از وی پیروی میکنند، بدون اینکه از پاداش آنان چیزی کاسته شود، و هرکس مردم را به گمراهی فرا خواند، گناه او به اندازهی گناه کسانی است که از وی پیروی مینمایند، بدون اینکه از گناه آنان چیزی کاسته شود».
[۲۹۹] بخاری و مسلم از سهل بن سعدسنقل کردهاند. [۳۰۰] مسلم روایت کرده است. ما لا یسع المسلم جهله (ص۲۵۶- ۲۵۷).