۱- جادوگری
جادو عبارت از طلسم، تعویذ و گرههایی بود که دلها و بدنها را تحت تاثیر خود قرار داده و آنها را به بیماری، مرگ و جدایی افکندن میان زن و شوهر مبتلا میکرد، اساس کار جادوگران بر پایهی پنهان کردن و مخفی کاری است که از این طریق به مردم آسیب وارد مینمایند، لذا اسلام مردم را از آن برحذر داشته و پیامبر خدا جاز آن نهی نموده و میفرماید:
«اجتنبوا السبع الموبقات»، قالوا: وما هن یا رسول الله؟ قال: «الشرك بالله، والسحر، وقتل النفس التی حرم الله إلا بالحق، وأكل الربا، وأكل مال الیتیم، والتولی یوم الزحف، وقذف المُحصنات الغافلات» [۱۷].
«از هفت گناه زیانآور و ویرانگر بپرهیزید، حضار پرسیدند: ای پیامبر خدا جچه گناههای هستند؟ فرمود: شرک ورزی، جادوگری، از پای در آوردن کسی به ناحق، رباخواری، خوردن اموال یتیم، گریز از میدان کارزار و متهم کردن زنان پاکدامن به زنا».
کیفر انسان جادوگر در اسلام زدن گردنش است، چون پیامبر جمیفرماید:
«حد الساحر ضربه بالسیف».
«حد جادوگر آن است که گردنش با شمشیر زده شود».
هرکس فریب افسون جادوگران خورده و برای معالجه بیماری و یا دستیابی به مصلحتی و یا هر نوع هدف دیگری پیش آنان برود، و سخن آنان را باور نماید، مرتکب کفر شده است، زیرا پیامبر خدا جمیفرماید:
«لیس منا من تطیر أو تُطُیِّرَ له أو تَكَهّن أو تُكُهِّنَ له، أو سَحَرَ أو سُحِرَ له» [۱۸].
«هرکس به فال گرفتن، غیبگویی و جادوگری اشتغال ورزد و یا پیش فالگیران، غیب گویان و جادوگران برود، از ما نیست».
ابوهریرهساز پیامبر خدا جنقل میکند که:
«من أتى كاهناً فصدقه بما یقول فقد كفر بما أنزل على محمد» [۱۹].
«هرکس پیش غیبگویی رفته و گفتههایش را تصدیق نماید، مرتکب کفر و تکذیب دین گشته است».
[۱۷] ترمذی ۴/۶۰ آن را گزارش کرده است، از اینرو که در سند این روایت اسماعیل بن مسلم وجود دارد، حدیث ضعیفی شمرده میشود. [۱۸] شیخ محمد بن عبد الوهاب به نقل از بزار با سندی جید در کتاب التوحید بدان اشاره کرده است. فتح المجید ۲۳۷ [۱۹] ابوداود واصحاب سنن روایت کردهاند.