شریعتی کامل
(۱) واضح و آشکار است که خداوندﻷاز روی مهربانی و شفقت خود، پیامبری همچون حضرت محمد جرا برای جامعهی بشری فرستاد، تا آنان را از تاریکیها و گمراهیهای کفر و نادانی به سوی نور و روشنایی ایمان و دانایی بیرون آورد و ایشان را به راه راست رهنمود گرداند.
(۲) پیامبر جدر جامعهای ظهور کرد که جهل و نادانی آن را فرا گرفته بود، بت و صنم را عبادت میکردند، دختران را زنده به گور مینمودند و بدون سبب یا اینکه بر اثر وجود کوچکترین سبب دست به خونریزی میزدند، زندگی سخت و پر از مشکلاتی را سپری میکردند و قضاوتهای خود را به دست کاهنان و طاغوتیان میسپاردند.
(۳) خداوندﻷاین پیامبر ارجمند را فرستاد، پیامبری که خداوندﻷتوسط او مردمان را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون آورد: از تاریکی کفر و شرک به سوی روشنایی ایمان و توحید، از تاریکی نادانی و گمراهی به سوی روشنایی علم و دانش، از تاریکی ستم و تجاوز به روشنایی عدالت و نیکوکاری، از تاریکی پراکندگی و اختلاف به سوی روشنایی اتحاد و همبستگی، از تاریکی خود محوری و استبداد به سوی روشنایی فروتنی و مشورت و از تاریکی فقر و تنگدستی به سوی روشنایی توانگری و رفاه، بلکه آنان را از تاریکی مرگ به سوی روشنایی زندگی سعادتمندانه بیرون آورد:
﴿ أَوَ مَن كَانَ مَيۡتٗا فَأَحۡيَيۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا يَمۡشِي بِهِۦ فِي ٱلنَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُۥ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ لَيۡسَ بِخَارِجٖ مِّنۡهَاۚ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلۡكَٰفِرِينَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٢٢﴾[الأنعام: ١٢٢].
«آیا کسی که (به سبب کفر و ضلال همچون) مردهای بوده است و ما او را (با اعطاء ایمان در پرتو قرآن) زنده کردهایم و نوری (از مناره ایمان) فرا راه او داشتهایم که در پرتو آن، میان مردمان راه میرود (و چشم او را روشنائی، گوش او را شنوائی، زبان او را توان گفتار، و دست و پای او را قدرت انجام کار میبخشد) مانند کسی است که به مَثَلگوئی در تاریکیها فرو رفته است (و تودههای انباشته ظلمتکده کفر او را در خود بلعیده است و شبح بیجان و بیاندیشه و بیتکانی از او برجای نهاده است) و از آن تاریکیها نمیتواند بیرون بیاید؟ همان گونه (که خداوند ایمان را در دل ایمانداران آراسته است، کفر و ضلال را در دل ناباوران پیراسته است و) اعمال کافران در نظرشان زیبا جلوه داده شده است».
خداوند توسط این پیامبر دین را کامل گرداند و اخلاق پسندیده را به درجهی کمال رساند، پیامبری که بندگان را به سوی عبادت خداوندﻷفرا خواند که هیچ شریکی را برای او قایل نشوند و با پدر و مادر خود نیکی کنند و صلهی رحم را به جایی آورند:
«إن الله كتب الإحسان على كل شیء» [۳].
«همانا خداوند نیکویى را درباره هر چیز واجب نموده است».
و همچنین دستور داد که موارد اختلافی خود را به خدا و فرستادهی خدا بازگردانند و داوری را از او بخواهند.
گذشتگان با توجه به شناختی که نسبت به پیام الهی داشتند، بدان چنگ فرا زدند و با کمال احترام و نهایت دقت، تعالیم آن را همراهی کردند، اما جای بسی شگفت است اینکه بسیاری از مردم این عصر و بوم از تعالیم این شریعت کامل رویی برمیتابند و آن را با دیگری تبدیل و یا اینکه قوانینی وضعی را بدان میافزایند که تناقض آن از ظاهرش هویدا است و آثار فاسد آن برای همگان واضح و روشن میباشد، از اینرو بسیاری اوقات آن را تغییر میدهند و دیگری را جایگزین آن مینمایند؛ زیرا همه فکر میکنند نظریه و رأی او در خصوص مصالح و مفاسد، بهتر از نظریه و رأی قبلی است، سپس طبق رأی خود تغییرات و تبدیلاتی را در آن به وجود میآورد، و بدینسان تا روزی که قوانین از تراشههای افکار و زبالهی ذهن استمداد جوید با تغییر و تبدیل مواجه میباشد. اما شریعت اسلامی با هر زمان و مکانی سازگاری دارد و درخور آن میباشد، اینک چهارده قرن بر آن میگذرد، اما در نهایت کمال، حقوق همهی طیفها را محافظت نموده و به مناسبت آن قدم فرسایی مینماید، از اینرو میبینیم که پیروان این دین اعم از فرد، ملت و حکومت با روانی آرام و خاطری آسوده زندگی را سپری میکنند و محکم به قانون خود چنگ فرا میزنند، و این چیزی است که هر انسان عاقل و منصفی بدان قایل است و بیگانگان و مخالفان نیز بدان اعتراف نمودهاند.
گفتنی است که در ضمن مقالات و نوشتههای بسیاری از نویسندگان، چنین مفاهیمی را شنیده و مطالعه کردهایم، واقعیت این است که برخی از مسشترقین عاقلی که در راستای بیان حقیقت و واقعیت قدم نهادهاند نه از برای سیاست، اعلام داشتهاند که: رشد و ترقی جدید اروپا برگرفته از نور و روشنایی اسلام میباشد و از طریق اسپانیا و از طریق کتابهایی که در جنگها از مسلمانان گرفتند، بدان دست یافتند.
قیس تیلر میگوید: اسلام از آفریقا امتداد مییابد و به هرجا که برود فضایل را با خود میبرد؛ گفتنی است که بخشش، پاکدامنی و دستگیری از نشانههای آن و دلیری و شجاعت از نتایج آن میباشد.
کونتنس میگوید: امتیاز مسلمانان نسبت به دیگران این است که آنان دارای روشی برجسته و اخلاقی شرافتمندانه میباشند، که وصایای قرآنی آن را در درون آنها و اجدادشان به وجود آورده، اما سایر مردم بر خلاف مسلمانان در پرتگاهی کلی بسر میبرند.
باز میگوید: از مهمترین صفات مسلمانان، عزت نفس میباشد، زیرا آنان در هر حال اعم از حالت تنگدستی و توانگری عزت را فقط از آنِ خدا و رسول خدا و خود میبینند.
این ویژگی و صفتی که اسلام در درون پیروانش نهادینه کرده است، اگر وسایل و امکاناتی را در دست داشته باشد، همانند بزرگترین انگیزهای آنان را به سوی اهداف تمدنی صحیح و پیشرفتهای کامل میرساند.
و هانوتو، وزیر امور خارجهی فرانسه، میگوید: دین اسلام دارای پایههای پابرجا و ثابت میباشد و تنها دینی است که این امکان را برای مردم مهیا ساخت که دسته دسته و گروه گروه بدان درآیند؛ دین اسلام همان دین با عظمتی است که باور بدان مافوق سایر باورها به ادیان دیگر میباشد، هیچ گوشه و کناری در این کرهی خاکی یافت نمیشود مگر اینکه اسلام بدان راه یافته و قوانین خود را در آنجا منتشر ساخته است.
و برخی دیگر گفتهاند: بعد از اینکه مسلمانان از تعالیم دینی خود رویی برتافتند و نسبت به حکم و احکام آن جاهل ماندند و به قوانین متناقضی رویی آوردند که تراویدهی عقل انسانها بود، فساد اخلاقی در میان آنان شیوع یافت و بیماریهایی از قبیل: دروغ، نفاق، کینه و نفرت در درونشان رشد نمود و با اختلاف و تفرقه روبرو شدند و از احوال کنونی و آیندهی خود بیخبر گشتند و نسبت به سود و ضرر خود غافل ماندند و به زندگیای قناعت کردند که در آن بخورند و بیاشامندند و بخوابند، و در راستای کسب هیچ فضیلتی باهم مسابقه ننمایند، بلکه بر عکس اگر امکان داشته باشند که به کسی ضرری برسانند، از هیچ تلاشی دریغ نورزند.
سخنان آنان در خصوص اعتراف به عظمت اسلام و شمولیت آن برای عموم مصالح و جلوگیری از مفاسد بسیار فراون است و اعتراف داشتهاند که اگر مسلمانان به اسلام چنگ فرا زنند و آن را به صورت حقیقی اجرا نمایند، به متمدنترین ملت و سعادتمندترین امت تبدیل خواهند شد، اما با توجه به اینکه اسلام را پایمال نمودند، خود نیز پایمال گشتند و تنها به نام اسلام اکتفا نمودند و به این بسنده کردند که به عنوان مسلمان خوانده شوند.
منـاقــب شـــهـد العــدو بفضلـهـــا
والفضـل مـا شــــهـدت بـه الأعــــداء
«فضایلی هستند که دشمن به فضیلت آن گواهی داده، و فضیلت آن است که دشمن بدان اعتراف نماید».
به حمد خداوند ما نیازی به این نداریم که آنان و امثالشان به فضیلت اسلام و جایگاه والای آن گواهی دهند، اما از اینرو آن را بیان داشتیم که امت اسلام را میبینیم نسبت به اسلام از دانش ناقصی برخوردار هستند و به طور کامل بدان عمل نمینمایند، و دشمنان اسلام مسایلی را در مورد اسلام میدانند که پیروان اسلام از آن بیاطلاع هستند، زیرا مصالح آن را نشناخته و به قوانین فاسد و متناقضی رویی آوردهاند، اما دشمنان، با دید احترام به قانون اسلام مینگرند و برای آن گواهی میدهند که مافوق هر قانون بشری است؛ و بدون شک دین اسلام تنها دین صحیحی است که ضامن تمامی نیازهای بشری است و مصالح آنان را تضمین کرده و مفاسد را از آنان دور ساخته، دین اسلام دینی است که با فطرت بشر سازگار است و ترقی و رشد حقیقی را برای او به ارمغان میگزارد و عدالت را به معنای واقعی برقرار میسازد و تمدن و آزادی حقیقی را به صحنهی وجود میآورد. دین اسلام دین تلاش، مجتمع، ارتباط دوستانه، اخلاص، صداقت و دین برافراشتن پرچم دانش، صنعت و فن و حرفه است و تنها به احکام مربوط به عبادات و معاملات اکتفا ننموده است، بلکه تمامی منافع و مصالح بندگان را در گذر زمان تضمین نموده و تا روز قیامت نیز آن را ضمانت مینماید.
اما متأسفانه پیروان این دین نسبت به جایگاه و حقیقت دینشان نادان مانده و آگاهی چندانی از آن ندارند، بلکه بسیاری از آنان به دشمنی با آن پرداخته و کلنگ خود را بر پیکر آن میکوبند تا آن را ویران سازند و مسلمانان را از هم پراکنده نمایند و اهل غرب را بر مسلمانان برتری میدهند و به عقل فاسد و دیدگاه پوسیدهی خود فکر میکنند که: دین، آنان را به عقب انداخته است، اما بسیار بعید است که دین باعث عقب ماندگی آنان شده باشد، بلکه آنان بر اثر اعراض از تعالیم دینشان عقب افتادند، زیرا به تنبلی خو گرفتند و به جهل و نادانی قناعت نمودند و در نهایت، با سرگردانی مواجه شدند.
و از بزرگترین انحرافات و گمراهیها این است که مدعیان اسلام اعتقاد به این داشته باشند که شریعت اسلام قوانینی را عرضه ننموده است که ضامن تمامی مصلحتها باشد و مردم برای بسیاری از قضایا و مشکلات روزمرهاشان به قوانینی دیگر نیاز دارند، آیا چنین پنداری به عنوان توهین و تکذیب به آیهی زیر محسوب نمیگردد که خداوندﻷمیفرماید:
﴿ ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ﴾[المائدة: ٣].
«امروز (احکام) دین شما را برایتان کامل کردم و (با عزّت بخشیدن به شما و استوار داشتن گامهایتان) نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین خداپسند برای شما برگزیدم».
عجب دینی! چه با عظمت و چقدر کامل است! براستی کسی که در خصوص احکام این دین پابرجا و راستین و شریعت محمدی تأمل نماید در مییابد که هیچ عبارتی توان توصیف آن را ندارد و نمیتواند زیبایی آن را درک نماید، و همچنین درمییابد که اگر عقل همهی عقلا به صورت کامل گرد آید باز نمیتواند چنین قانونی را پیشنهاد کند، و باید گفت که برای عقل کامل و پویا کافی است که به زیبایی این شریعت اقرار نماید و در خصوص فضیلت آن گواهی دهد که تا به حال هیچ احدی نتوانسته قانونی کاملتر و زیباتر از آن را عرضه بدارد؛ قانون الهی یکی از بزرگترین نعمتهای خداوندﻷبرای بندگانش میباشد و نعمتی بزرگتر از این وجود ندارد که آنان را به سوی قانون خود رهنمود گردانده است و آنان را پیرو این قانون قرار داده است. از اینرو بر آنان منت میگذارد که راه هدایت را برایشان ترسیم نموده است:
﴿ لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ بَعَثَ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ ١٦٤﴾[آل عمران: ١٦٤].
«یقیناً خداوند بر مؤمنان (صدر اسلام) منّت نهاد و تفضّل کرد بدان گاه که در میانشان پیغمبری از جنس خودشان برانگیخت. (پیغمبری که) بر آنان آیات (کتاب خواندنی قرآن و کتاب دیدنی جهان) او را میخواند، و ایشان را (از عقائد نادرست و اخلاق زشت) پاکیزه میداشت و بدیشان کتاب (قرآن و به تبع آن خواندن و نوشتن) و فرزانگی (یعنی اسرار سنّت و احکام شریعت) میآموخت، و آنان پیش از آن در گمراهی آشکاری (غوطهور) بودند».
و در خصوص تعریف نعمت خود بر بندگانش برمیآید و عظمت آن را به آنها یاداوری مینماید و از آنان میخواهد که به خاطر هدایتشان به شکر و سپاس خداوندﻷدر آیند و او را شکر گویند:
﴿ ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ﴾[المائدة: ٣].
برخی از سلف گفتهاند: عجب دینی است اگر مردانی برای اجرای آن وجود داشته باشند [۴].
[۳] مسلم (۲/۱۵۴۸) از شداد بن أوس. [۴] رسالة کمال الشریعة : شیخ عبد الله بن حمید.