۱- احکام نماز جماعت
نماز جماعت در حق هر انسانی که عذری برای حضور نداشته باشد، واجب است، زیرا پیامبر جمیفرماید:
«ما من ثلاثة فی قریة ولا بَدْوٍ لا تُقامُ فیهم صلاة الجماعة إلاَّ استحوذ علیهم الشیطان، فعلیكم بالجماعة، فإنما یأكل الذئبُ من الغنم القاصیة» [۶۰].
«هر سه نفرى که در قریه و یا بادیه نشینى باشند و نماز جماعت را بر پا نکنند، کسانى هستند که شیطان بر دل آنان سخت إحاطه کرده، پس بر شماست که به جماعت حاضر شوید، زیرا گرگ همیشه گوسفندى را که از چوپان دور شده، مىخورد».
و در روایت دیگری آمده که پیامبر جفرمود:
«والذی نفسی بیده لقد هممت أن آمر بحطب یحتطب ثم آمر بالصلاة فیؤذّن لها ثم آمر رجلاً فیؤم الناس ثم أخالف إلى رجال فأحرق علیهم بیوتهم» [۶۱].
«بخدایی که جان من در دست اوست تصمیم گرفتم هیزم جمع کرده، سپس دستور دهم تا اینکه أذان بگویند، سپس مردى را به إمامت واگذارم و بطرف مردانى روم که به جماعت حاضر نشدهاند، و خانههایشان را بر آنان آتش زنم».
و از أبى هریرهسروایت است: «أتى النبی جرجل أعمى فقال: یا رسـول الله لیس لی قائد یقودنی إلى المسجد، فسأل رسول الله جأن یرخِّص له فی بیته، فرخَّص له، فلمّا ولّى دعاه فقال له: هل تسمع النداء؟ قال: نعم، قال: فأجب» [۶۲].
«مرد نابینایى نزد رسول الله جآمد و گفت: کسى ندارم که مرا به مسجد برساند و از آن حضرت إجازه خواست تا در خانهاش نماز بخواند، آنحضرت به او إجازه داد و وقتى آن مرد از آنجا دور شد و رفت، او را صدا کرد و فرمود: آیا أذان را مىشنوى؟ جواب داد بلى، فـرمود: پس جواب أذان را بده، یعنى نماز را با جماعت أدا کن».
و از ابن مسعودسروایت شده که فرمود:
«ولقد رأیتنا وما یتخلف عنها - صلاة الجماعة - إلا منافق معلوم النفاق، ولقد كان الرجل یؤتى به یهادى بین اثنین حتى یقام فی الصف» [۶۳].
«و در زمان پیامبر جهیچکس از نماز جماعت تخلف نمىکرد مگر منافقى که نفاق او ظاهر و آشکار بود، و در آن زمان دو طرف مرد مریض را مىگرفتند تا او را در صف نماز قرار دهند و با جماعت نماز بخواند».
[۶۰] احمد، ابو داود، نسائی و حالم به سند صحیح آنرا روایت کردهاند. [۶۱] متفق علیه [۶۲] مسلم آن را روایت کرده است. [۶۳] مسلم آن را روایت کرده است.