۶- برخی از دعاهای مأثور برای استسقا
روایت شده که پیامبر جدر دعاهای استسقا چنین دعا میکرد:
«اللهم اسقنا غیثاً مریئاً مَرِیعاً غَدَقاً مُجَللاً عاماً طبقاً سَحَّاً دائماً. اللهمَّ اسقنا الغیث ولا تجعلنا من القانطین. اللهم إن بالعباد والبلاد والبهائم والخلق من اللأواء والجَهْدِ والضَّنك ما لا نشكوه إلا إلیك. اللهم أنبت لنا الزرع، وأدر لنا الضرع، واسقنا من بركات السماء، وأنبت لنا من بركات الأرض. اللهم ارفع عنا الجهد والجوع والعُرْی، واكشف عنا من البلاء ما لا یكشفه غیرك. اللهم إنا نستغفرك، إنك كنت غفاراً، فأرسل السماء علینا مدراراً، اللهم اسق عبادك وبهائمك، وانشر رحمتك، وأحی بلدك المیت» [۱۲۷].
«خداوندا! باران رهایی بخش از سختی، بسیار گوارا، رویانندهی گیاهان، فراوان و پوشاننده، فراگیر و گسترده و ریزان و جاری و پیوسته، به ما عطا کن. خداوندا! بندگانت و سرزمینها و حیوانات و مردم به چنان سختی و گرسنگی و تنگی و مشقت مبتلا شدهاند که شکایت و شکوه از آن را تنها به نزد تو میآوریم. خداوندا! کشتزارمان را سرسبز و پستان حیواناتمان را پر شیر کن و از برکت و فزونیهای آسمان ما را سیراب گردان و از برکت و فزونیای زمین و نباتات آن، ما را روزی ده و این مشقت و سختی و بلا را از ما دور کن که غیر از تو کسی بر آن قادر نیست. خداوند! از تو طلب مغفرت داریم، چه تنها تو آمرزندهای، پس خداوندا! باران فراوان به ما عطا کن، خداوندا! باران خود را شامل حال بندگان و حیواناتت بکن و رحمت خود را بر ما بگستران و شهر مردهی خود را برای ما زنده گردان».
چنانکه در روایت دیگری آمده که پیامبر جبرای طلب باران چنین دعا میکرد:
«اللهم سقیا رحمة لا سقیا عذاب، ولا بلاء، ولا هدم ولا غَرَقٍ. اللهم على الظرَابِ ومنابت الشَّجَر. اللهم حَوَالیناً ولا علینا» [۱۲۸].
«خداوندا! باران رحمت باشد نه باران عذاب و بیبرکتی و ویرانی و بلا و خرابی و غرق کردن. خداوندا! بر کوهها و محل رویش گیاهان و درختان و درهها بباران. خداوندا! بر پیرامون ما باشد نه بر ما».
[۱۲۷] ابن ماجه آنرا روایت کرده و راویهای آن معتمد هستند. [۱۲۸] شافعی آنرا روایت کرده و بیشتر الفاظ آن در صحیحین آمده است.