(ب) ایمان
ایمانی که خداوندﻷنجات دنیا و آخرت را بدان تعلیق نموده، او نیز از سه عنصر تشکیل شده است:
۱- اینکه با زبان آن را تأیید نماید.
۲- با قلب بدان باور داشته باشد.
۳- و همه فعالیتها را براساس آن تنظیم نماید. ایمان با فرمانبرداری افزایش و با معصیت نیز کاهش مییابد. پس انسان برای اینکه به درجهی ایمان نایل گردد، لازم است که امور سهگانهی فوق را به تحقق برساند.
۱- اینکه به زبان آن را تأیید نماید:
اینکه با زبان اقرار نماید و گواهی دهد که هیچ معبودی جز «الله» وجود ندارد و محمد جفرستادهی خداوندﻷاست.
۲- با قلب بدان باور داشته باشد:
اینکه با قلب، اقرار زبانش را تصدیق نماید و خود را از دایرهی منافقینی بیرون کشد که خداوندﻷدر مورد آنان میفرماید:
﴿ وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَبِٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَمَا هُم بِمُؤۡمِنِينَ ٨﴾[البقرة: ٨].
«در میان مردم دستهای هستند که میگویند: ما به خدا و روز رستاخیز باور داریم . در صورتی که باور ندارند و جزو مؤمنان بشمار نمیآیند».
۳- همه فعالیتها را براساس آن تنظیم نماید:
یعنی اینکه ارکان اسلام و واجبهای دینی از قبیل نماز، زکات، روزه رمضان و حج خانهی خدا – برای کسی که توانایى بدنى و مالى آن را داشته باشد – را انجام دهد. و از جمله آثار و پیامدهای آن این است که انسان در حق پدر و مادرش نیکی انجام میدهد و صلهی رحم را به جای میآورد و با مردم نیکو رفتار میکند و این نشانهی وجود ایمان در قلب بنده میباشد.
ایمان کلمهای نیست که با زبان گفته شود و بس، بلکه نیاز به تأیید قلب دارد و باید فعالیتهای بدن براساس آن تنظیم گردند، به گزارشی از حسن بصری نقل شده که فرمود: ایمان به خود آرایی و تمنی کردن به دست نمیآید، بلکه ایمان آن است که در قلب جای میگزیند و در کردار ترجمه میشود.