مبانی اسلام

فهرست کتاب

دو نوع بیمار وجود دارند

دو نوع بیمار وجود دارند

(۱) نخست: مریضی که‌ امید بهبودش نمی‌رود: همانند کسی که‌ به‌ بیماری سرطان مبتلا شده‌ است، روزه‌ بر وی واجب نمی‌باشد، زیرا او توانایی روزه‌گرفتن را ندارد و باید در برابر هر روز غذای یک فقیر را بدهد. گفتنی است که‌ شخص بیمار می‌تواند برای پرداخت فدیه‌ تعداد سی فقیر را برای شام و یا نهار دعوت نماید، همچنان که‌ انس بن مالکسدر سن پیری چنین عمل می‌نمود، و هم‌چنین می‌تواند به‌ تعداد روزها نیم صاع از قوت غالب شهر (اعم از خرما، برنج، گندم و ..) را میان مساکین پخش نماید.

(۲) کسی که‌ بیماریش اتفاقی بوده‌ و امید به‌ بهبودش می‌رود، همانند تب و امثال آن که‌ سه‌ حالت دارد:

(أ‌) حالت نخست: اینکه‌ روزه‌ برای وی سخت نباشد و بدو ضرر و زیان نرساند، در این حالت روزه‌ بر وی واجب است، زیرا عذری برای نگرفتن روزه‌ ندارد.

(ب‌) حالت دوم: اینکه‌ روزه‌ برای وی سخت باشد، اما ضرری برایش نداشته‌ باشد، در این حالت روزه‌ برای او مکروه‌ است، زیرا از رخصت الهی عدول نموده‌ و برای خود سختی را فراهم می‌سازد.

(ت‌) حالت سوم: اینکه‌ روزه‌ بدو ضرر برساند، در این حالت روزه‌ برای وی حرام می‌باشد، زیرا به‌ وجود و پیکر خود ضرر و زیان می‌رساند، خداوندمی‌فرماید:

﴿ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِكُمۡ رَحِيمٗا ٢٩ [النساء: ۲۹].

«و خون همدیگر را نریزید. بیگمان خداوند (پیوسته) نسبت به شما مهربان بوده (و خواهد بود)».

﴿ وَلَا تُلۡقُواْ بِأَيۡدِيكُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُكَةِ [البقرة: ١٩٥].

«خود را با دست خویش به هلاکت نیفکنید».

و در حدیث آمده‌ که‌ پیامبر جفرمود: «لاَ ضَرَرَ وَلاَ ضِرَارَ» [۱۶۹].

«نه به خود زیان برسان و نه به دیگران».

لازم به‌ ذکر است که‌ بیمار یا خود به‌ ضرر بیماری پی می‌برد و یا اینکه‌ دکتری ماهر و معتمد به‌ وی خبر می‌دهد. بنابراین اگر بیمار افطار نمود و روزه‌ نگرفت، باید بعد از بهبود تعداد روزهای افطاری شده‌ را بگیرد و در صورتی که‌ قبل از بهبود وفات نماید، قضای آن، ساقط می‌گردد، زیرا امکان نداشته‌ که‌ روزه‌هایش را قضا نماید.

[۱۶۹] ابن ماجه‌ و حاکم روایت کرده‌اند.