سورۀ انعام
این سوره مکی و ۱۶۵ آیه است
اسباب نزول آیۀ ۱۹: ﴿قُلۡ أَيُّ شَيۡءٍ أَكۡبَرُ شَهَٰدَةٗۖ قُلِ ٱللَّهُۖ شَهِيدُۢ بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡۚ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ لِأُنذِرَكُم بِهِۦ وَمَنۢ بَلَغَۚ أَئِنَّكُمۡ لَتَشۡهَدُونَ أَنَّ مَعَ ٱللَّهِ ءَالِهَةً أُخۡرَىٰۚ قُل لَّآ أَشۡهَدُۚ قُلۡ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَإِنَّنِي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِكُونَ١٩﴾ [الأنعام: ۱۹] [۵۹۱].
۴۵۳- ابن اسحاق و ابن جریر از طریق سعید یا عکرمه از ابن عباس ب روایت کرده اند: نحام بن زید و قروم بن کعب و بحری بن عمرو به حضور رسول الله ج آمدند و گفتند: ای محمد، مگر تو نمیدانی که جز الله، خدایی دیگر هم هست، پیامبر در جوابشان فرمود: لا إله إلا الله: جز خدای یگانه خدایی نیست. برای این فرستاده شدهام و به این راه مردم را دعوت میکنم. پس خدای ﻷ آیۀ ﴿قُلۡ أَيُّ شَيۡءٍ أَكۡبَرُ شَهَٰدَةٗۖ قُلِ ٱللَّهُۖ شَهِيدُۢ...﴾ را در بارۀ سخن آنها نازل کرد [۵۹۲].
اسباب نزول آیۀ ۲۶: ﴿وَهُمۡ يَنۡهَوۡنَ عَنۡهُ وَيَنَۡٔوۡنَ عَنۡهُۖ وَإِن يُهۡلِكُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا يَشۡعُرُونَ٢٦﴾ [الأنعام: ۲۶] [۵۹۳].
۴۵۴- حاکم و دیگران از ابن عباس ب روایت کرده اند: ابوطالب مانع آزار و اذیت مشرکین بر رسول الله میشد، ولی خودش از آنچه رسول اکرم آورده بود دوری میجست. این آیه در شان او نازل شد [۵۹۴].
۴۵۵- ک: ابن ابوحاتم از سعید بن ابوهلال روایت کرده است: این آیه در بارۀ عموهای پیامبر که تعدادشان به ده نفر میرسید نازل شده است. آنان در برابر زورگویان و مشرکین از او ج به شدت دفاع میکردند و خود در نهان با او مخالفت مینمود.
اسباب نزول آیۀ ۳۳: ﴿قَدۡ نَعۡلَمُ إِنَّهُۥ لَيَحۡزُنُكَ ٱلَّذِي يَقُولُونَۖ فَإِنَّهُمۡ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ يَجۡحَدُونَ٣٣﴾ [الأنعام: ۳۳] [۵۹۵].
۴۵۶- ترمذی و حاکم از علی بن ابی طالب س روایت کرده اند: ابوجهل به سرور کائنات گفت: ما هرگز تو را تکذیب نمیکنیم، ولی آنچه را آوردهای باور نداریم. پس خدا ﴿فَإِنَّهُمۡ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ يَجۡحَدُونَ﴾ را نازل کرد [۵۹۶].
اسباب نزول آیۀ ۵۱ – ۵۵: ﴿وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ مَا عَلَيۡكَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَمَا مِنۡ حِسَابِكَ عَلَيۡهِم مِّن شَيۡءٖ فَتَطۡرُدَهُمۡ فَتَكُونَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ٥٢﴾ [الأنعام: ۵۲].
۴۵۷- ابن حبان و حاکم از سعد بن ابی وقاص روایت کرده اند: این آیه در شان شش نفر من، عبدالله بن مسعود و چهار نفر دیگر ش نازل شده است، بزرگان کفار به پیامبر ج گفتند: اینها را از خود دور کن، زیرا ما خجالت میکشیم در گروهی که آنها هم وجود دارند از تو اطاعت نماییم. سخنان آنان چنانچه خدا خواسته بود در دل پیامبر اثر گذاشت. پس ﴿وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ مَا عَلَيۡكَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَمَا مِنۡ حِسَابِكَ عَلَيۡهِم مِّن شَيۡءٖ فَتَطۡرُدَهُمۡ فَتَكُونَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ٥٢ وَكَذَٰلِكَ فَتَنَّا بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لِّيَقُولُوٓاْ أَهَٰٓؤُلَآءِ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنۢ بَيۡنِنَآۗ أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِٱلشَّٰكِرِينَ٥٣﴾ [الأنعام: ۵۲-۵۳] نازل شد [۵۹۷].
۴۵۸- احمد، طبرانی و ابن ابوحاتم از ابن مسعود س روایت کرده اند: بزرگان قریش از کنار رسول الله ج گذشتند، خَبَّاب بن ارَت، بلال، صهیب و عمار را در محضر پیامبر دیدند و گفتند: ای محمد! آیا اینها را [از قوم خود] شایستهتر میدانی و خدا از میان ما تنها به اینها فضل و احسان کرده است؟ اگر اینها را از خود دور کنی ما از تو پیروی خواهیم کرد. پس در بارۀ آنها ﴿وَأَنذِرۡ بِهِ ٱلَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحۡشَرُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ لَيۡسَ لَهُم مِّن دُونِهِۦ وَلِيّٞ وَلَا شَفِيعٞ لَّعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ٥١ وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ مَا عَلَيۡكَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَمَا مِنۡ حِسَابِكَ عَلَيۡهِم مِّن شَيۡءٖ فَتَطۡرُدَهُمۡ فَتَكُونَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ٥٢ وَكَذَٰلِكَ فَتَنَّا بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لِّيَقُولُوٓاْ أَهَٰٓؤُلَآءِ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنۢ بَيۡنِنَآۗ أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِٱلشَّٰكِرِينَ٥٣ وَإِذَا جَآءَكَ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بَِٔايَٰتِنَا فَقُلۡ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡۖ كَتَبَ رَبُّكُمۡ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَ أَنَّهُۥ مَنۡ عَمِلَ مِنكُمۡ سُوٓءَۢا بِجَهَٰلَةٖ ثُمَّ تَابَ مِنۢ بَعۡدِهِۦ وَأَصۡلَحَ فَأَنَّهُۥ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٥٤ وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ وَلِتَسۡتَبِينَ سَبِيلُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ٥٥﴾ [الأنعام: ۵۱-۵۵] [۵۹۸]. نازل شد [۵۹۹].
۴۵۹- ابن جریر از عکرمه روایت میکند: عتبه بن ربیعه، شیبه بن ربیعه، مطمعم بن عدی و حرث بن نوفل با جمعی از اشراف بنی عبد مناف از اهل کفر و ستیز نزد ابوطالب آمدند و گفتند: اگر برادرزادهات این بردگان را از خود دور کند، جایگاهی بسیار بزرگ در دلهای ما خواهد داشت، ما فرمان بردار او میشویم و پیروان خود را نیز به او نزدیک میسازیم. ابوطالب موضوع را برای پیامبر بیان داشت. عمر بن خطاب س گفت: خواهش ایشان را برآورده کن تا ببینیم چه میخواهند. پس خدای بزرگ آیۀ ﴿وَأَنذِرۡ بِهِ ٱلَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحۡشَرُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ لَيۡسَ لَهُم مِّن دُونِهِۦ وَلِيّٞ وَلَا شَفِيعٞ لَّعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ٥١ وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ مَا عَلَيۡكَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَمَا مِنۡ حِسَابِكَ عَلَيۡهِم مِّن شَيۡءٖ فَتَطۡرُدَهُمۡ فَتَكُونَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ٥٢ وَكَذَٰلِكَ فَتَنَّا بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لِّيَقُولُوٓاْ أَهَٰٓؤُلَآءِ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنۢ بَيۡنِنَآۗ أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِٱلشَّٰكِرِينَ٥٣﴾ را نازل کرد. آنها عبارت بودند از: بلال، عمار بن یاسر، سالم مولای ابوحذیفه، صالح مولای اسید، ابن مسعود، مقداد بن عبدالله، واقد بن عبدالله حنظلی و امثال ایشان. سپس عمر بن خطاب به محضر پیامبر آمد و از گفتار خویش پوزش خواست. پس آیۀ ﴿وَإِذَا جَآءَكَ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بَِٔايَٰتِنَا...﴾ نازل شد [۶۰۰].
۴۶۰- ابن جریر، ابن ابوحاتم و دیگران از خباب س روایت کرده اند: اقرع بن حابس و عیینه بن حصن متوجه شدند که رسول خدا با صهیب، بلال، عمار، خباب و جمعی از مسلمانان کم بضاعت نشسته است. چون آنها را کنار رسول الله دیدند به دیدۀ حقارت به آنها نگریستند و با پیامبر تنها نشستند و گفتند: ما میخواهیم که برای ما جایگاهی قرار دهی که بیانگر قدر و منزلت ما در میان عرب باشد، زیرا فرستادگان و هیأت اعزامی عرب از نواحی مختلف به نزد تو میآیند، شرمآور است که ما را با این بردگان یک جا ببینند هروقت ما به حضور تو آمدیم، آنها را از مجلس ما دور کن وقتی ما از نزد تو رفتیم، بعد اگر دلت خواست با آنها بنشین. پیامبر پیشنهاد آنها را پذیرفت. بنابراین، وحی الهی ﴿وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم...﴾ نازل شد. سپس خدای ﻷ اقرع و همراۀ او را متذکر گردید و گفت: ﴿وَكَذَٰلِكَ فَتَنَّا بَعۡضَهُم بِبَعۡض...﴾ خباب میگوید، روش رسول خدا چنان بود که با ما مینشست هرگاه میل برخاستن میکرد ما را ترک میکرد و میرفت. بنابراین آیۀ ﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَكَ مَعَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم...﴾ [الكهف: ۲۸] نازل شد. [پس از نزول این آیه پیامبر با ما مینشست و وقتی که زمان برخاستن او ج میرسید، برای این که او برخیزد نخست ما برمیخاستیم و مجلس را ترک میگفتیم] [۶۰۱].
ابن کثیر گفته است: این حدیث غریب است چون که آیه مکی است و اقرع و عیینه مدتها بعد از هجرت به اسلام مشرف شده اند.
۴۶۱- فریابی و ابن ابوحاتم از ماهان روایت کرده اند: گروهی نزد پیامبر آمدند و گفتند: ما مرتکب گناهان کبیره شده ایم، پیامبر به آنها جواب نداد. پس خدا أ آیۀ ﴿وَإِذَا جَآءَكَ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بَِٔايَٰتِنَا...﴾ را نازل کرد [۶۰۲].
اسباب نزول آیۀ ۶۵ – ۶۷: ﴿قُلۡ هُوَ ٱلۡقَادِرُ عَلَىٰٓ أَن يَبۡعَثَ عَلَيۡكُمۡ عَذَابٗا مِّن فَوۡقِكُمۡ أَوۡ مِن تَحۡتِ أَرۡجُلِكُمۡ أَوۡ يَلۡبِسَكُمۡ شِيَعٗا وَيُذِيقَ بَعۡضَكُم بَأۡسَ بَعۡضٍۗ ٱنظُرۡ كَيۡفَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَفۡقَهُونَ٦٥﴾ [الأنعام: ۶۵].
۴۶۲- ک: ابن ابوحاتم از زید بن اسلم روایت کرده است: چون آیۀ ﴿قُلۡ هُوَ ٱلۡقَادِرُ عَلَىٰٓ أَن يَبۡعَثَ عَلَيۡكُمۡ عَذَابٗا مِّن فَوۡقِكُمۡ...﴾ نازل شد. رسول الله گفت: بعد از من به کفر و بیایمانی بازنگردید که [اگر اینگونه رفتار کنید، یقیناً] یکدیگر را با شمشیر میزنید، گفتند: ما شهادت میدهیم خدایی نیست جز خدای یگانه و توهم فرستادۀ خدایی. و برخی دیگر گفتند: ما مسلمانیم. بنابراین، هیچگاه یکدیگر را نمیکشیم. پس خدای ﻷ ﴿قُلۡ هُوَ ٱلۡقَادِرُ عَلَىٰٓ أَن يَبۡعَثَ عَلَيۡكُمۡ عَذَابٗا مِّن فَوۡقِكُمۡ أَوۡ مِن تَحۡتِ أَرۡجُلِكُمۡ أَوۡ يَلۡبِسَكُمۡ شِيَعٗا وَيُذِيقَ بَعۡضَكُم بَأۡسَ بَعۡضٍۗ ٱنظُرۡ كَيۡفَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَفۡقَهُونَ٦٥ وَكَذَّبَ بِهِۦ قَوۡمُكَ وَهُوَ ٱلۡحَقُّۚ قُل لَّسۡتُ عَلَيۡكُم بِوَكِيلٖ٦٦ لِّكُلِّ نَبَإٖ مُّسۡتَقَرّٞۚ وَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ٦٧﴾ [الأنعام: ۶۵-۶۷] [۶۰۳] را نازل فرمود [۶۰۴].
اسباب نزول آیۀ ۸۲: ﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يَلۡبِسُوٓاْ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ٨٢﴾ [۶۰۵].
۴۶۳- ک: ابن ابوحاتم از عبیدالله بن زحر از بکر بن سواده روایت کرده است: در یکی از میدانهای جنگ مردی از صف دشمن بر مسلمانان حملهور شد و مسلمانی را به شهادت رساند، دوباره یورش برد و شخصی دیگر را به شهادت رساند، بار سوم بر سپاۀ اسلام تاخت و دیگری را به شهادت رساند. سپس از پیامبر پرسید: اگر بعد از این کشتار مسلمان شوم آیا این اسلامآوردن برای من سودی خواهد داشت؟ رسول الله ج گفت: آری، آن شخص پس از شنیدن ارشاد پیامبر بر اسب خود نهیب زد و به صف مسلمانان پیوست. پس بر صف یاران قبلی خویش هجوم برد و یکی را به قتل رساند. بار دوم و سوم هم این عمل را انجام داد و هر بار شخصی را گردن زد، تا این که خودش شربت شهادت نوشید. بکر بن سواده گفته است: علما معتقدند که آیۀ ﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يَلۡبِسُوٓاْ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡم...﴾ در بارۀ وی نازل شده است [۶۰۶].
اسباب نزول آیۀ ۹۱: ﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦٓ إِذۡ قَالُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٖ مِّن شَيۡءٖۗ قُلۡ مَنۡ أَنزَلَ ٱلۡكِتَٰبَ ٱلَّذِي جَآءَ بِهِۦ مُوسَىٰ نُورٗا وَهُدٗى لِّلنَّاسِۖ تَجۡعَلُونَهُۥ قَرَاطِيسَ تُبۡدُونَهَا وَتُخۡفُونَ كَثِيرٗاۖ وَعُلِّمۡتُم مَّا لَمۡ تَعۡلَمُوٓاْ أَنتُمۡ وَلَآ ءَابَآؤُكُمۡۖ قُلِ ٱللَّهُۖ ثُمَّ ذَرۡهُمۡ فِي خَوۡضِهِمۡ يَلۡعَبُونَ٩١﴾ [الأنعام: ۹۱] [۶۰۷].
۴۶۴- ابن ابوحاتم از سعید بن جبیر روایت کرده است: مالک بن صیف دانشمند یهودی که بسیار چاق و فربه بود به حضور رسول خدا ج آمد و با او ج دعوا و مجادله کرد. پیامبر گفت: ترا به کسی که تورات را برای موسی ÷ نازل کرده است سوگند! آیا در آن کتاب نیامده که پروردگار دانشمند فربه را دوست ندارد؟ مالک خشمگین شد و گفت: خدا هیچ چیز بر کسی فرو نفرستاده است. یارانش گفتند: وای به حالت حتی به موسی هم؟ آیۀ ﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦٓ...﴾ نازل شد. این حدیث مرسل است.
۴۶۵- ابن جریر به این معنی از عکرمه نقل کرده است [۶۰۸].
حدیث دیگری نیز در سورۀ نساء در ذیل آیات ۱۵۳ – ۱۵۶ گذشت.
۴۶۶- ابن جریر از طریق ابن ابوطلحه از ابن عباس ب روایت کرده است: یهود میگفت: سوگند به خدا پررودگار از آسمان هیچ کتابی نفرستاده است. بنابراین، این آیه نازل گردید [۶۰۹].
اسباب نزول آیۀ ۹۳: ﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمۡ يُوحَ إِلَيۡهِ شَيۡءٞ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثۡلَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۗ وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِي غَمَرَٰتِ ٱلۡمَوۡتِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ بَاسِطُوٓاْ أَيۡدِيهِمۡ أَخۡرِجُوٓاْ أَنفُسَكُمُۖ ٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا كُنتُمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ وَكُنتُمۡ عَنۡ ءَايَٰتِهِۦ تَسۡتَكۡبِرُونَ٩٣﴾ [الأنعام: ۹۳] [۶۱۰].
۴۶۷- ابن جریر از عکرمه [مولای ابن عباس] روایت کرده است: آیۀ ﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ...﴾ در بارۀ مسیلمه وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثۡلَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ﴾ در بارۀ عبدالله بن سعد بن ابو سرح کاتب وحی رسول خدا نازل گشته است. پیامبر ج به او میفرمود: بنویس عزیز حکیم، او مینوشت غفور رحیم. پس از اسلام برگشت و به قریش پیوست [۶۱۱].
۴۶۸- و از سدی به همین معنی روایت کرده است: عبدالله میگفت: اگر بر محمد وحی شده بر من نیز وحی آمده است و اگر قرآن را خدا نازل کرده باشد، من هم توانستم شبیه آن را نازل کنم، محمد میگفت: سمیعاً علیماً و من میگفتم: علیماً حکیماً.
اسباب نزول آیۀ ۹۴: ﴿وَلَقَدۡ جِئۡتُمُونَا فُرَٰدَىٰ كَمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَتَرَكۡتُم مَّا خَوَّلۡنَٰكُمۡ وَرَآءَ ظُهُورِكُمۡۖ وَمَا نَرَىٰ مَعَكُمۡ شُفَعَآءَكُمُ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُمۡ أَنَّهُمۡ فِيكُمۡ شُرَكَٰٓؤُاْۚ لَقَد تَّقَطَّعَ بَيۡنَكُمۡ وَضَلَّ عَنكُم مَّا كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ٩٤﴾ [الأنعام: ۹۴] [۶۱۲].
۴۶۹- ابن جریر و دیگران از عکرمه روایت کرده اند: نضر بن حارث گفت: لات و عزی مرا شفاعت میکنند. خدا آیۀ ﴿وَلَقَدۡ جِئۡتُمُونَا فُرَٰدَىٰ كَمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَتَرَكۡتُم مَّا خَوَّلۡنَٰكُمۡ وَرَآءَ ظُهُورِكُمۡۖ وَمَا نَرَىٰ مَعَكُمۡ شُفَعَآءَكُمُ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُمۡ أَنَّهُمۡ فِيكُمۡ شُرَكَٰٓؤُاْ﴾ را نازل کرد [۶۱۳].
اسباب نزول آیۀ ۱۰۸: ﴿وَلَا تَسُبُّواْ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَسُبُّواْ ٱللَّهَ عَدۡوَۢا بِغَيۡرِ عِلۡمٖۗ كَذَٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِم مَّرۡجِعُهُمۡ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٠٨﴾ [الأنعام: ۱۰۸] [۶۱۴].
۴۷۰- عبدالرزاق از معمر از قتاده روایت کرده است: مسلمانان بتهای کفار را دشنام میدادند و کافران پروردگار عالمیان را. پروردگار ﻷ آیۀ ﴿وَلَا تَسُبُّواْ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَسُبُّواْ ٱللَّهَ...﴾ را نازل کرد [۶۱۵].
اسباب نزول آیۀ ۱۰۹ – ۱۱۱: ﴿وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَيۡمَٰنِهِمۡ لَئِن جَآءَتۡهُمۡ ءَايَةٞ لَّيُؤۡمِنُنَّ بِهَاۚ قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡأٓيَٰتُ عِندَ ٱللَّهِۖ وَمَا يُشۡعِرُكُمۡ أَنَّهَآ إِذَا جَآءَتۡ لَا يُؤۡمِنُونَ١٠٩﴾ [الأنعام: ۱۰۹].
۴۷۱- ابن جریر از محمد بن کعب قرظی روایت کرده است: رسول الله ج با قریش گفتگو کرد، آنها گفتند: ای محمد! تو خود ما را آگاه ساختهای که معجزۀ موسی ÷ عصایش بود که با آن بر سنگ زد [و دوازده چشمۀ آب از آن به شدت جاری شد] [۶۱۶]. و معجزۀ عیسی ÷ زنده کرن مردهها بود و معجزۀ صالح ÷ که برای هدایت قوم ثمود فرستاده شد، شتر بود. تو هم برای این که به تو ایمان بیاوریم، معجزه و نشانهای روشن بیاور. رسول الله گفت: دوست دارید چه معجزهای برایتان بیاورم، گفتند: کوۀ صفا را به طلا تبدیل کن، گفت: اگر این کار را انجام دادم به من ایمان میآورید؟ گفتند: آری به خدا! رسول الله برخاست که دعا کند، جبرئیل ÷ به محضر ایشان آمد و گفت: اگر تو بخواهی خدا أ کوۀ صفا را طلا میکند، اما اگر بازهم ایمان نیاوردند به رنج و عذاب شدید گرفتارشان میکنیم و اگر میخواهی آنها را به حال خودشان بگذار تا از میانشان، آنان که اصلاحپذیرند به اسلام رو بیاورند. خدای بزرگ ﴿وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَيۡمَٰنِهِمۡ لَئِن جَآءَتۡهُمۡ ءَايَةٞ لَّيُؤۡمِنُنَّ بِهَاۚ قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡأٓيَٰتُ عِندَ ٱللَّهِۖ وَمَا يُشۡعِرُكُمۡ أَنَّهَآ إِذَا جَآءَتۡ لَا يُؤۡمِنُونَ١٠٩ وَنُقَلِّبُ أَفِۡٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ كَمَا لَمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِي طُغۡيَٰنِهِمۡ يَعۡمَهُونَ١١٠ ۞وَلَوۡ أَنَّنَا نَزَّلۡنَآ إِلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَحَشَرۡنَا عَلَيۡهِمۡ كُلَّ شَيۡءٖ قُبُلٗا مَّا كَانُواْ لِيُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ يَجۡهَلُونَ١١١﴾ [الأنعام: ۱۰۹-۱۱۱]. را نازل کرد [۶۱۷].
اسباب نزول آیۀ ۱۱۸ – ۱۲۱: ﴿فَكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ إِن كُنتُم بَِٔايَٰتِهِۦ مُؤۡمِنِينَ١١٨﴾ [الأنعام: ۱۱۸].
۴۷۲- ابوداود و ترمذی از ابن عباس ب روایت کرده اند: عدهای به حضور رسول الله ج آمدند و گفتند: ای رسول خدا! آیا این درست است گوشت آنچه را که خودمان کشته باشیم بخوریم و از خوردن گوشت آنچه که پروردگار آن را کشته است اجتناب کنیم؟ خدا ﴿فَكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ إِن كُنتُم بَِٔايَٰتِهِۦ مُؤۡمِنِينَ١١٨ وَمَا لَكُمۡ أَلَّا تَأۡكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ وَقَدۡ فَصَّلَ لَكُم مَّا حَرَّمَ عَلَيۡكُمۡ إِلَّا مَا ٱضۡطُرِرۡتُمۡ إِلَيۡهِۗ وَإِنَّ كَثِيرٗا لَّيُضِلُّونَ بِأَهۡوَآئِهِم بِغَيۡرِ عِلۡمٍۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُعۡتَدِينَ١١٩ وَذَرُواْ ظَٰهِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَبَاطِنَهُۥٓۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡسِبُونَ ٱلۡإِثۡمَ سَيُجۡزَوۡنَ بِمَا كَانُواْ يَقۡتَرِفُونَ١٢٠ وَلَا تَأۡكُلُواْ مِمَّا لَمۡ يُذۡكَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ وَإِنَّهُۥ لَفِسۡقٞۗ وَإِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِهِمۡ لِيُجَٰدِلُوكُمۡۖ وَإِنۡ أَطَعۡتُمُوهُمۡ إِنَّكُمۡ لَمُشۡرِكُونَ١٢١﴾ [الأنعام: ۱۱۸-۱۲۱] [۶۱۸]، را نازل کرد.
۴۷۳- ابوداود، حاکم و دیگران از ابن عباس ب روایت کرده اند: عدهای گفتند آنچه را خدا میکشد نمیخورید و آنچه را خود کشته اید میخورید. پس ﴿وَإِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِهِمۡ لِيُجَٰدِلُوكُمۡ﴾ تا آخر آیه نازل شد.
۴۷۴- طبرانی و دیگران از ابن عباس ب روایت کرده اند: هنگامی که کلام آسمانیی ﴿وَلَا تَأۡكُلُواْ مِمَّا لَمۡ يُذۡكَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ﴾ نازل شد. مجوس به قریش پیام فرستاد، با محمد بحث و جدل کنید و به او بگویید: آنچه را با دست خودت و با کارد میکشی حلال است و آنچه را خدا با شمشیر طلایی میکشد حرام؟ منظورشان لاشۀ مردار بود. پس خدای بزرگ ﴿وَإِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِهِمۡ لِيُجَٰدِلُوكُمۡ﴾ را تا آخر آیه نازل کرد. ابن عباس گفته است: مراد از کلمۀ شیاطین آتشپرستان و اولیای آنها قریشند.
اسباب نزول آیۀ ۱۲۲: ﴿أَوَ مَن كَانَ مَيۡتٗا فَأَحۡيَيۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا يَمۡشِي بِهِۦ فِي ٱلنَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُۥ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ لَيۡسَ بِخَارِجٖ مِّنۡهَاۚ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلۡكَٰفِرِينَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٢٢﴾ [الأنعام: ۱۲۲] [۶۱۹].
۴۷۵- ابوشیخ از ابن عباس ب روایت کرده است: خدا آیۀ ﴿أَوَ مَن كَانَ مَيۡتٗا فَأَحۡيَيۡنَٰهُ...﴾ را در بارۀ عمر فاروق س و ابوجهل نازل کرد [۶۲۰].
۴۷۶- ابن جریر نیز از ضحاک مانند این روایت را نقل کرده است [۶۲۱].
اسباب نزول آیۀ ۱۴۱: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِيٓ أَنشَأَ جَنَّٰتٖ مَّعۡرُوشَٰتٖ وَغَيۡرَ مَعۡرُوشَٰتٖ وَٱلنَّخۡلَ وَٱلزَّرۡعَ مُخۡتَلِفًا أُكُلُهُۥ وَٱلزَّيۡتُونَ وَٱلرُّمَّانَ مُتَشَٰبِهٗا وَغَيۡرَ مُتَشَٰبِهٖۚ كُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦٓ إِذَآ أَثۡمَرَ وَءَاتُواْ حَقَّهُۥ يَوۡمَ حَصَادِهِۦۖ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِينَ١٤١﴾ [الأنعام: ۱۴۱] [۶۲۲].
۴۷۷- ابن جریر از ابوعالیه روایت کرده است: برخی از مسلمانها بدون زکات چیزهای دیگری را هم بخشش و در این کار زیادهروی میکردند. پس این آیه تا آخر نازل شد [۶۲۳].
۴۷۸- و از ابن جُرَیج روایت کرده است: ثابت بن قیس بن شماس میوۀ یک درخت خرمای خود را تمام و کمال به دیگران بخشید، شب که شد یک دانه خرما هم برای خودش باقی نماند [۶۲۴].
***
[۵۹۱] ترجمه: «بگو: چه چیز در شهادت برتر و بزرگتر است؟ [در پاسخ] بگو: خدا. بین من و شما گواه است. و این قرآن به من وحى شده است تا با آن شما را و کسى را که [پیامش] به او برسد، بیم دهم. آیا شما گواهى مىدهید که با خداوند معبودانى دیگر هستند؟ بگو: [من چنین] گواهى نمىدهم. بگو: جز این نیست که او معبود یگانه است و من از آنچه، شریک قایل مىشوید، بیزارم». [۵۹۲] طبری ۱۳۱۳۲ از ابن اسحاق از محمد بن ابومحمد روایت کرده است. اسناد آن به خاطر جهالت شیخ ابن اسحاق ضعیف است. [۵۹۳] ترجمه: «و آنان [مردم را] از [پیروى] او باز مىدارند و [خود نیز] از [پیروى کردن] او دور مىشوند و جز خویشتن [کسى] را به نابودى نمىکشانند و نمىدانند». [۵۹۴] حاکم ۲ / ۳۱۵ و واحدی ۴۲۶ هردو از حبیب بن ابوثابت از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت کرده اند، حبیب مدلس است. عبدالرزاق در «تفسیر قرآن» ۷۸۵، طبری ۳ / ۱۳۱۷۳ – ۱۳۱۷۵ از ثوری از حبیب از کسی که از ابن عباس شنیده از ابن عباس روایت کرده اند، این صحیحتر است در این اسناد یک راوی مجهون است با این وصف حاکم این را صحیح میداند و ذهبی سکوت کرده است. به تفسیر شوکانی ۹۴۰ به تخریج محقق نگاه کنید. [۵۹۵] ترجمه: «به راستى مىدانیم که آنچه مىگویند، تو را اندوهگین مىسازد. پس آنان [در حقیقت] تو را تکذیب نمىکنند بلکه این ستمکاران آیات خدا را انکار مىکنند». [۵۹۶] این حدیث هم به قسم موصول و هم مرسل آمده است، ترمذی ۳۰۶۴، حاکم ۲ / ۳۱۵ ح ۳۲۳۰ هردو از ناحیه بن کعب از علی روایت کرده اند. حاکم این حدیث را به شرط شیخین صحیح دانسته، اما ذهبی گفته: بخاری و مسلم از ناجیه هیچ روایتی نکرده اند. بازهم ترمذی این حدیث را از حاجیه و همچنان طبری ۱۳۱۹۷ و ۱۳۱۹۸ به قسم مرسل روایت کرده اند. زاد المسیر ۵۰۷ به تخریج محقق. [۵۹۷] صحیح است، مسلم ۲۴۱۳، نسائی در «تفسیر» ۱۸۳، ابن ماجه ۴۱۲۸، ابویعلی ۸۲۶، طبری ۱۳۲۶۶، واحدی ۴۳۱ و حاکم ۳ / ۳۱۹ از سعد بن ابی وقاص روایت کرده اند. به «تفح القدیر» ۹۵۰ تخریج محقق نگاه کنید. [۵۹۸] ترجمه آیات: «و با آن (قرآن) بیم ده کسانى را که مىترسند از آنکه بهسوی پروردگارشان بر انگیخته شوند. [چرا که] آنان جز او دوست و شفیعى ندارند. باشد که پرهیزگارى کنند. آنان را که به بامداد و شامگاه پروردگارشان را- در طلب خشنودىاش- مىخوانند، [از خود] مران. چیزى از حساب آنان بر [عهده] تو نیست و از حساب تو [هم] چیزى بر [عهده] آنان نیست، تا آنان را برانى. که آن گاه از ستمکاران خواهى بود. آنان را با یکدیگر اینچنین آزمودیم تا بگویند: آیا اینانند، کسانى که خداوند از میان ما بر آنان منّت نهاده است؟ آیا خداوند به سپاسگزاران داناتر نیست؟. و چون کسانى که به آیات ما ایمان مىآورند به نزد تو آیند. [به آنان] بگو: سلام بر شما باد. پروردگارتان بخشایش را بر خود مقرّر کرده است. که هرکس از شما از روى نادانى کارى بد مرتکب شود، آن گاه پس از آن توبه و درستکارى کند، [بداند] که او آمرزنده مهربان است. و آیات را بدینسان به روشنى بیان مىکنیم تا راه مجرمان روشن شود». [۵۹۹] حسن است، احمد ۳۹۷۵، بزار ۲۲۰۹، طبرانی ۱۰۵۲۰ و واحدی ۴۳۳ از ابن مسعود روایت کرده اند. هیثمی در مجمع الزوائد ۱۰۹۹۷ گفته: «راویهای احمد راویی صحیح هستند، بدون کردوس که ثقه است» و حدیث سعد که پیش گذشت به این شاهد است. به «زاد المسیر» ۵۱۶ به تخریج محقق نگاه کنید. [۶۰۰] طبری ۱۳۲۶۷ به قسم مرسل روایت کرده است به «زاد المسیر» ۵۱۷ به تخریج محقق نگاه کنید. [۶۰۱] تفسیر طبری، همان منبع، ج ۷، ص ۲۰۱. [۶۰۲] طبری ۱۲۳۹۴ و ۱۳۲۹۵ از ماهان که ابوصالح حنفی است به قسم مرسل روایت کرده. «زاد المسیر» ۵۲۰ به تخریج محقق. [۶۰۳] ترجمه: «بگو: او تواناست بر آنکه عذابى از فرازتان یا از زیر پاهایتان بر شما فرو فرستد یا شما را گروه گروه به هم آورد و [طعم] جنگ برخى از شما را به برخى دیگر بچشاند. بنگر چگونه آیات را گوناگون بیان مىکنیم تا آنان دریابند. و قومت آن را دروغ انگاشتند، حال آنکه آن حقّ است. بگو بر شما نگهبان نیستم. هر خبرى سرانجامى دارد و خواهید دانست». [۶۰۴] طبری ۱۳۳۸۱ روایت کرده این مرسل است و همچنان در اسناد این مؤمل بن اسماعیل بصری ضعیف است. منظور کفار قریش است به طبری بعد حدیث ۱۳۳۸۲ و پیش از این نگاه کنید، به هرحال این خبر مرسل و ضعیف است. ابن کثیر ۱۹۱۴ به تخریج محقق. [۶۰۵] ترجمه: «کسانى که ایمان آوردند و ایمانشان را به شرک نیامیختند، آنانند که امنیت [و آسایش] دارند و آنان راهیافتگانند». [۶۰۶] جداً ضعیف است، این مرسل است در این اسناد عبیدالله بن زحره ضعیف و متروک است. این سوره و همچنان این آیه مکی است در مکه که جنگ نبود پس این خبر ضعیف و منکر است. [۶۰۷] ترجمه: «و خداوند را چنان که سزاوار ارج اوست، ارج نگذاشتند. چون گفتند: خداوند بر هیچ بشرى چیزى نازل نکرده است. بگو: چه کسى نازل کرده است کتابى را که موسى آن را نور و راهنما براى مردم آورده است که آن را به صورت ورقهایى در مىآورید، [بخشى از] آن را آشکار و بسیارى [از آن را] نهان مىدارید؟ و چیزى آموزش داده شدید، که شما و پدرانتان [آن را] نمىدانستید. بگو: خدا [آن را نازل نموده است]. آن گاه آنان را سرگرم کندوکاوشان واگذار». [۶۰۸] تفسیر طبری، همان منبع، ج ۷، ص ۲۶۷. [۶۰۹] طبری ۱۳۵۴۴ روایت کرده است، راویهای آن ثقه هستند. اما بین علی بن ابوطلحه و ابن عباس انقطاع است. [۶۱۰] ترجمه: «و کیست ستمکارتر از کسى که بر خداوند دروغ بندد یا گوید: به من وحى شده است، حال آنکه چیزى به او وحى نشده است؟! و [از] کسى که گوید: همانند آنچه را که خداوند نازل کرده است، نازل خواهم کرد. و چون ببینى، آن گاه که ستمکاران در سکرات مرگاند و فرشتگان دستان خود را گشادهاند [و مىگویند:] جانهایتان را بیرون آورید [شگفت زده مىشوى]. امروز به [سزاى] آنچه به ناحق بر خداوند مىگفتید و [به سزاى آنکه] از آیاتش سرکشى مىکردید، به عذاب خوار کننده کیفر داده مىشوید». [۶۱۱] طبری ۱۳۵۵۹ از عکرمه و ۱۳۵۶۰ از سدی به قسم مرسل روایت کرده است، حاکم ۳ / ۴۵ و واحدی در «اسباب نزول» ۴۴۲ از مرسل شرح بیل بن سعد روایت کرده اند. پس حدیث با همین طریقها و مخرجهای متعدد چه بسا که قوی باشد، اما نه به این حد که با آن استدلال کرد. به تفسیر بغوی ۸۸۴ به تخریج محقق نگاه کنید. [۶۱۲] ترجمه: «و [مىگوییم] یکه [و تنها] چنان که نخستین بار شما را آفریدیم، به نزد ما آمدید و آنچه را که به شما بخشیده بودیم، پشت سرتان رها کردید و آن شفیعانتان را که مىپنداشتید در [پرورش] شما شریکان [خداوند] هستند، با شما نمىبینیم. به راستى [پیوند] میان شما گسسته شد. و آنچه مىپنداشتید، از [دست] شما رفت». [۶۱۳] طبری ۱۳۵۷۷ از عکرمه به قسم مرسل روایت کرده که ضعیف است. [۶۱۴] ترجمه: «و کسانى را که بهجاى خدا مىپرستند دشنام مدهید [زیرا که آنان نیز] از روى ستم ناآگاهانه خداوند را دشنام مىدهند. بدینسان براى هر امّتى عملکردشان را آراستیم، آن گاه بازگشتشان بهسوی پروردگارشان است. پس به آنان از [حقیقت] آنچه مىکردند خبر مىدهد». [۶۱۵] ضعیف است، طبری ۱۳۷۴۳ و واحدی در «اسباب نزول» ۴۴۵ از قتاده به قسم مرسل روایت کرده اند. زاد المسیر ۵۷۴ به تخریج محقق. [۶۱۶] تفسیر طبری، همان منبع، ج ۷، ص ۳۱۲. [۶۱۷] ضعیف است، طبری ۱۳۷۵۰ و واحدی ۴۴۷ از محمد بن کعب قرظی به قسم مرسل روایت کرده اند، با این وصف در اسناد آن ابومعشر نجیح سندی ضعیف و خبر واهی است. و از کلبی هم روایت شده که ناچیز است زیرا وی متروک و متهم است. به «زاد المسیر» ۵۴۹ به تخریج محقق نگاه کنید. ترجمه آیات: «و به سختترین سوگندهایشان به خداوند سوگند خوردند که اگر معجزهاى براى آنان بیاید، البته به آن ایمان مىآورند. بگو: معجزات فقط در نزد خداست و چه مىدانید که آن اگر [هم] بیاید، ایمان نمىآورند؟. و چنان که نخستین بار به آن ایمان نیاوردند دلهایشان و چشمهایشان را بر مىگردانیم و آنان را در سرکشیشان سر گشته واگذاریم. و اگر ما بهسوی ایشان فرشتگان را مىفرستادیم و مردگان با آنان سخن مىگفتند و همه چیز را گروه گروه فرارویشان جمع مىکردیم، هرگز ایمان نمىآوردند، مگر آنکه خداوند مىخواست. ولى بیشترشان جهل مىورزند». [۶۱۸] ترجمه آیات: «پس اگر به آیات خداوند مؤمنید از آنچه نام خدا بر آن برده شده است، بخورید. و دلیلى ندارد که از آنچه نام خدا را [به هنگام ذبحش] بردهاند، نخورید. حال آنکه آنچه را بر شما حرام کرده، به روشنى برایتان بیان نموده است مگر آنچه به [خوردن] آن ناچار باشید. و بسیارى با خواستههاى [نفسانى] خویش بدون علم [مردم را] گمراه مىکنند. بىگمان پروردگارت به [حال] تجاوزگران داناتر است. و گناه پیدا [و نیز] پنهان آن را ترک گویید، به راستى آنان که گناه مىکنند، بر وفق آنچه مىکردند، کیفر خواهند دید. و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است، مخورید. و به راستى آن گناه است و شیطانها به دوستان خویش القا مىکنند تا با شما خصومت ورزند. و اگر از آنان پیروى کنید، بى گمان مشرک خواهید بود». [۶۱۹] ترجمه: «آیا کسى که مرده بود، آن گاه او را زنده کردیم و براى او نورى قرار دادیم که با آن در [میان] مردم راه مىرود مانند کسى است که وصفش [چنین است که او] در تاریکیهاست که بیرون آینده از آن نیست؟ بدینسان براى کافران آنچه مىکردند آراسته شده است». [۶۲۰] مؤلف به ابن عباس نسبت کرده درست نیست، برای این که این حدیث را تنها ابوشیخ روایت کرده است. صحیح عموم آیه است در مورد هر کافر و مسلمان است. [۶۲۱] طبری ۱۳۸۴۰ از ضحاک به قسم مرسل روایت کرده، پس این ضعیف است. واحدی در «اسباب نزول» ۴۵۱ از زید بن اسلم به قسم مرسل روایت کرده با این وصف در این اسناد مبشر بن عبید از جملۀ کسانی است که حدیث وضع میکنند. به زاد المسیر ۵۵۷ به تخریج محقق نگاه کنید. [۶۲۲] ترجمه: «و اوست کسى که [حاصل] باغهایى استوار بر پایه و غیر استوار بر پایه و درختان خرما و زراعت را که میوههاى هر یک گوناگونند و زیتون و انار را، همگون و ناهمگون پدید آورد. پس از میوههاى آن چون به بار نشاند، بخورید و به روز درویدنش حق آن را بدهید. و اسراف مکنید. بى گمان او اسراف- کنندگان را دوست ندارد». [۶۲۳] ضعیف است، طبری ۱۴۰۴۰ – ۱۴۰۴۲ از ابوعالیه به قسم مرسل روایت کرده است. [۶۲۴] جداً ضعیف است، طبری ۱۴۰۴۳ روایت کرده و این معضل است و احادثی را که ابن جریج به طور مرسل روایت میکندجداً واهی اند.