سورۀ مُدَّثِّر
این سوره مکی و ۵۶ آیه است
اسباب نزول آیۀ ۱ – ۷: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ١﴾.
۱۱۴۷- بخاری و مسلم از جابر س روایت کرده اند: رسول خدا ج فرمود: مدت یک ماه در غار حراء معتکف بودم چون زمان اعتکاف را سپری کردم از آنجا خارج شدم به ژرفای دره که رسیدم کسی مرا صدا کرد، من هیچکس را ندیدم ناگهان سر خود را بلند کردم و همان فرشتهای را دیدم که در حراء نزدم آمده بود. وقتی به خانه رسیدم گفتم: مرا بپیچانید. پس خدا آیۀ ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ١ قُمۡ فَأَنذِرۡ٢﴾ را نازل کرد [۱۴۳۸].
۱۱۴۸- ک: طبرانی به سند ضعیف از ابن عباس ب روایت کرده است: ولید بن مغیره برای قریش غذا ترتیب داد و از آنها پذیرایی کرد. چون غذا خوردند، گفت: در بارۀ این شخص چه میگویید، کسی گفت: ساحر است. کسی گفت: نه ساحر نیست، عدهای گفتند: کاهن است. عدهای گفتند: کاهن هم نیست. یکی گفت: شاعر است، و یکی دیگر گفت: این مرد شاعر هم نیست. در آخر یکی گفت: این مرد جادوی بیان دارد. این جریان را رسول خدا شنید و بینهاین غمگین شد و خود را در چادر پیچاند. پس خدای متعال آیۀ ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ١ قُمۡ فَأَنذِرۡ٢ وَرَبَّكَ فَكَبِّرۡ٣ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرۡ٤ وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ٥ وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَكۡثِرُ٦ وَلِرَبِّكَ فَٱصۡبِرۡ٧﴾ را نازل کرد [۱۴۳۹].
اسباب نزول آیۀ ۱۱: ﴿ذَرۡنِي وَمَنۡ خَلَقۡتُ وَحِيدٗا١١﴾ [۱۴۴۰].
۱۱۴۹- حاکم به نوع صحیح از ابن عباس ب روایت کرده است: ولید بن مغیره خدمت رسول خدا ج رسید و آن بزرگوار برای او قرآن مجید را تلاوت کرد، مثل این که ندای روحپرور قرآن دل او را نرم کرد. این خبر به ابوجهل رسید. به نزد او آمد و گفت: ای عمو، قومت میخواهند که برای تو مال و ثروت جمع کند. [گفت: برای چه؟ ابوجهل گفت:] برای این که به تو ببخشند، چون نزد محمد رفتهای تا از دارایی او استفاده کنی. گفت: قریش خوب میداند که من ثروتمندترین آنها هستم. ابوجهل گفت: پس در این صورت در بارۀ محمد سخنی بگو تا قومت مطمئن شود که تو سخنان او را نپذیرفتهای و از او منتفر هستی. ولید گفت: چه بگویم به خدا سوگند! در بین شما کسی پیدا نمیشود که به فنون شعر از من بیشتر آگاه باشد، نه به رجز [اشعاری که روز نبرد در مقام مفاخرت گفته میشود] نه به قصیده و نه به اشعار جن. سوگند به خدا سخنان محمد به هیچکدام از انواع شعر شباهت ندارد. به خدا قسم! گفتار او از شرینی و حلاوت خاصی برخوردار است کلامش بهجت آفرین و زیباست، اولش درخشان و آخرش فروزان است مدارج سخنش رفیع و بالاتر از آن سخنی نیست و به ما دون خود شکست میآورد. ابوجهل گفت: تا عیب او را نگویی قبیلهات از تو راضی و خشنود نمیشوند. گفت: مرا بگذار تا در این مورد بیندیشم. بعد از لحظهای تفکر گفت: سخنان محمد جادوی است که بر دیگران اثر میگذارد و خود او این جادو را از دیگری میآموزد. پس خدای متعال در این خصوص آیۀ ﴿ذَرۡنِي وَمَنۡ خَلَقۡتُ وَحِيدٗا١١﴾ را نازل کرد. اسناد این روایت به شرط بخاری صحیح است [۱۴۴۱].
۱۱۵۰- ابن جریر و ابن ابوحاتم نیز از طریق دیگر به همین معنی روایت کرده اند [۱۴۴۲].
اسباب نزول آیۀ ۳۰: ﴿عَلَيۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ٣٠﴾ [۱۴۴۳].
۱۱۵۱- ک: ابن ابوحاتم و بیهقی در «البعث» از براء س روایت کرده اند: گروهی از یهودیان از یک نفر صحابی پرسیدند که تعداد خازنان دوزخ چند نفرند صحابی آمد و پیامبر را آگاه کرد. در آن ساعت آیۀ ﴿عَلَيۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ٣٠﴾ نازل شد.
اسباب نزول آیۀ ۳۱: ﴿وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِكَةٗۖ وَمَا جَعَلۡنَا عِدَّتَهُمۡ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ لِيَسۡتَيۡقِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ وَيَزۡدَادَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِيمَٰنٗا وَلَا يَرۡتَابَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَلِيَقُولَ ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٞ وَٱلۡكَٰفِرُونَ مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلٗاۚ كَذَٰلِكَ يُضِلُّ ٱللَّهُ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِي مَن يَشَآءُۚ وَمَا يَعۡلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَۚ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكۡرَىٰ لِلۡبَشَرِ٣١﴾ [۱۴۴۴].
۱۱۵۲- ک: از ابن اسحاق روایت کرده است: روزی ابوجهل گفت: ای گروۀ قریش! محمد میگوید: لشکر خدا که شما را در جهنم عذاب میدهند و شکنجه میکنند نوزده نفرند. تعداد شما از آنان بیشتر است آیا صد نفر شما را یکی از آنها مغلوب میکند، پس خدا آیۀ ﴿وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِكَةٗ﴾ را نازل فرمود.
۱۱۵۳- و از قتاده نیز به همین معنی روایت کرده است [۱۴۴۵].
۱۱۵۴- ک: و از سدی روایت کرده است: هنگامی که ﴿عَلَيۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ٣٠﴾ نازل شد. مردی از قریش به نام ابو اشد گفت: ای گروۀ قریش، از نوزده نفر خازن دوزخ نترسید، من خودم تنها ده نفر آنها را با شانۀ راستم و نه نفر آنها را با شانۀ چپم از شما دفع میکنم. پس آیۀ ﴿وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِكَةٗ...﴾ نازل شد.
اسباب نزول آیۀ ۵۲: ﴿بَلۡ يُرِيدُ كُلُّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن يُؤۡتَىٰ صُحُفٗا مُّنَشَّرَةٗ٥٢﴾ [۱۴۴۶].
۱۱۵۵- ک: ابن منذر از سدی روایت کرده است: مشرکان گفتند: اگر محمد راست میگوید باید زیر بالش هریک از ما منشور امان و نجات از جهنم بگذارد. پس خدای بزرگ آیۀ ﴿بَلۡ يُرِيدُ كُلُّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن يُؤۡتَىٰ صُحُفٗا مُّنَشَّرَةٗ٥٢﴾ را نازل کرد.
***
[۱۴۳۸] صحیح است، بخاری ۴۹۲۳ و ۴۹۲۴، مسلم ۱۶۱ ح ۲۵۷ و ۲۵۸، احمد ۳ / ۳۰۶ و ۳۹۲، طبری ۳۵۳۰۹، ابن حبان ۳۴ و ۳۵، بیهقی در «دلائل» ۲ / ۱۵۵ و ۱۵۶ و واحدی در «اسباب نزول» ۵ / ۸۴ از چند طریق از یحیی بن ابوکثیر روایت کرده اند. بخاری ۴ / ۳۲۳۸ و ۳۹۲۵ و ۴۹۵۴ و ۶۲۱۴، مسلم ۱۶۱ ح ۲۵۵ و ۲۵۶، ترمذی ۳۳۲۵ طبری ۳۵۳۰۷، بیهقی در «دلائل» ۲ / ۱۳۸ و ۱۵۶ و ابونعیم در «دلائل» ۱ / ۲۷۸ از چند طریق از زهری از ابوسلمه روایت کرده اند. «احکام القرآن» ۲۲۳۳ تخریج محقق. [۱۴۳۹] طبرانی ۱۱۲۵۰ و هیثمی در «مجمع الزوائد» ۱۱۴۴۸. ترجمه آیات: «اى جامه به خود پیچیده. برخیز و هشدار ده. و پروردگارت را به بزرگى یاد کن. و لباسهایت را پاکیزه بدار. و پلیدى را دور ساز. و نباید چیزى افزون خواهانه بدهى. و براى [حکم] پروردگارت شکیبا باش». [۱۴۴۰] ترجمه: «مرا با کسى بگذار که [او را] تنها آفریدهام». [۱۴۴۱] واحدی در «اسباب نزول» ۸۴۲، حاکم ۵ / ۵۰۶ و بیهقی در «دلائل» ۲ / ۱۹۸ و ۱۹۹ به همین معنی روایت کرده اند... حاکم و ذهبی این را به شرط بخاری صحیح میدانند راویهایش راویی صحیح هستند. آخرش را بیهقی در «دلائل» ۲ / ۲۰۰ به همین معنی روایت کرده، اسنادش به خاطر جهالت محمد بن ابومحمد ضعیف است. عبدالرزاق در «تفسیر قرآن» ۳۳۸۴ به این معنی روایت کرده این مرسل و در اسنادش یک راویی مجهول است. طبری ۳۵۴۱۹ به همین معنی روایت کرده است. طبری ۳۵۴۲۴ از ابن زید و طبری ۳۵۴۲۳ از ضحاک به قسم مرسل روایت کرده است. طبری ۳۵۴۲۱ از قتاده به طور مختصر روایت کرده این هم مرسل است. اصل خبر با طرق و شواهدش صحیح است. «کشاف» ۱۲۵۰ و «فتح بغوی» ۲۲۹۳ به تخریج محقق. [۱۴۴۲] تفسیر طبری، همان منبع، ج ۲۹، ص ۱۵۲. [۱۴۴۳] ترجمه: «بر آن نوزده [کس] گمارده شدهاند». [۱۴۴۴] ترجمه: «و جز فرشتگان را موکلان آتش [دوزخ] نساختهایم. و شمار آنان را براى کافران جز آزمون قرار ندادهایم. تا اهل کتاب یقین حاصل کنند. و تا مؤمنان مؤمنتر شوند و تا اهل کتاب و مؤمنان شک نکنند. و تا بیمار دلان و کافران بگویند: خداوند به این مثل چه خواسته است؟ خداوند بدینسان هرکس را که بخواهد گمراه مىسازد و هرکس را که بخواهد هدایت مىکند. و [شمار] سپاهیان پروردگارت را جز او [کس] نمىداند. و این جز پندى براى بشر نیست». [۱۴۴۵] طبری ۳۵۴۴۱ این مرسل است و بازهم ۳۵۴۴۲ به همین معنی به قسم مرسل روایت کرده است. [۱۴۴۶] ترجمه: «بلکه هرکس از آنان مىخواهد که [به او] صحیفههایى گشوده داده شود».