سورۀ کوثر
این سوره مکی و ۳ آیه است
اسباب نزول آیۀ ﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلۡأَبۡتَرُ٣﴾ [۱۵۱۶].
۱۲۱۲- ک: بزار و غیره به سند صحیح از ابن عباس ب روایت کرده اند: کعب بن اشرف به مکه آمد. قریش گفت: تو بزرگ و سردار قوم خود هستی آیا این ستمکش بیفرزند و از قوم گسسته را نمیبینی، گمان میکند از ما بهتر است در حالی که ما خدمتگزار و سیرابکنندۀ حاجیان و پردهداران کعبه هستیم. کعب گفت: شما از او برترید. پس ﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلۡأَبۡتَرُ٣﴾ نازل شد [۱۵۱۷].
۱۲۱۳- ک: ابن ابوشیبه در «مصنف» و ابن منذر از عکرمه روایت کرده اند: هنگامی که به رسول الله ج وحی نازل شد. قریش گفت: محمد در بین ما بیفرزند است. پس ﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلۡأَبۡتَرُ٣﴾ نازل شد [۱۵۱۸].
۱۲۱۴- ابن ابوحاتم از سدی روایت کرده است: قریش کسی را که پسرانش فوت میشد ابتر و بیپسر میگفت. هنگامی که پسر رسول الله ج از جهان رفت. عاصی بن وائل گفت: محمد ابتر و بیفرزند شد. پس این کلام خدا نازل شد [۱۵۱۹].
۱۲۱۵- بيهقي در «دلائل» از محمد بن علی س مانند این روایت کرده: نام پسر رسول خدا را قاسم گفته است [۱۵۲۰].
۱۲۱۶- و از مجاهد روایت میکند: این کلام خدا در مورد عاصی بن وائل نازل شده است که میگفت: من دشمن محمد هستم [۱۵۲۱].
۱۲۱۷- ک: طبرانی با سند ضعیف از ابوایوب س روایت کرده است: هنگامی که ابراهیم پسر رسول خدا فوت کرد، مشرکان باهم گفتند: این از دین برگشته امشب ابتر و بیفرزند شد. پس خدای بزرگ سورۀ کوثر را نازل کرد [۱۵۲۲].
۱۲۱۸- ابن جرير از سعید بن جبیر روایت کرده است: ﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ٢﴾ در حدیبیه نازل شده است. در آن روز جبرئیل ÷ خدمت پیامبر آمد و گفت: نماز بگزار و قربانی کن، پیامبر برخاست خطبۀ نماز عید را خواند و دو رکعت نماز ادا نمود و قربانیها را سر برید [۱۵۲۳].
سیوطی صاحب میگوید: این روایت غریب است.
۱۲۱۹- ک: [ابن جریر] از شَمِر بن عطیه روایت کرده است: عقبه پسر ابومعیط میگفت: محمد ابتر و بیپسر است. پس ﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلۡأَبۡتَرُ٣﴾ در بارۀ او نازل شد [۱۵۲۴].
۱۲۲۰- ابن منذر از ابن جریج روایت کرده است: چون ابراهیم پسر پیامبر اکرم ج از جهان رفت. قریش گفتند: محمد ابتر و بیفرزند شد. این سخن مشرکان پیامبر را شدیداً خشمگین ساخت. پس ایزد توانا برای دلجویی و تعزیت او، آیۀ ﴿إِنَّآ أَعۡطَيۡنَٰكَ ٱلۡكَوۡثَرَ١﴾ را نازل کرد [۱۵۲۵].
***
[۱۵۱۶] ترجمه: «بى گمان دشمنت هموست بى زاد و رود». [۱۵۱۷] حسن است، نسائی در «تفسیر» ۷۲۷، طبری ۳۸۲۲۴، ابن حبان ۶۵۷۲ از چند طریق از ابن ابوعدی از داود بن ابوهند از عکرمه از ابن عباس روایت کرده اند، راویهای این ثقه اند. بزار ۲۲۹۳ از طریق یحیی بن راشد از داود بن ابوهند از عکرمه روایت کرده است، ابن کثیر ۴ / ۶۷۴ اسناد بزار را صحیح میداند. طبرانی ۱۱۶۴۵ از یونس بن سلیمان جمال از سفیان بن عیینه از عمرو بن دینار از عکرمه روایت کرده است. هیثمی در «مجمع الزوائد» ۷ / ۶۰۵ میگوید: «یونس بن سلیمان جمال را من نشناختم و باقی راویهای این راویی صحیح هستند» به «تفسیر بغوی» ۲۴۱۱ به تخریج محقق نگاه کنید. [۱۵۱۸] طبری ۳۸۲۲۳ از عکرمه روایت کرده، این مرسل و ضعیف است. [۱۵۱۹] واحدی ۸۷۳ از یزید بن رومان روایت کرده این مرسل است اما با حدیث بعدی قوی میشود. [۱۵۲۰] این مرسل است، محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابوطالب است. [۱۵۲۱] طبری ۳۸۲۱۷ از مجاهد و طبری ۳۸۲۱۸ و ۳۸۲۱۹ از قتاده و طبری ۳۸۲۱۵ و ۳۸۲۱۶ از سعید بن جبیر به قسم مرسل روایت کرده است. اینها به مجموع قوی هستند. [۱۵۲۲] جداً ضعیف است، طبرانی ۴۰۷۱ روایت کرده است. هیثمی در «مجمع الزوائد» ۷ / ۱۴۳ میگوید: «در این اسناد واصل بن سائب متروک است» تفسیر شوکانی ۳۰۱۶ تخریج محقق. [۱۵۲۳] طبری ۳۸۲۱۱. [۱۵۲۴] طبری ۳۸۲۲۱ این مرسل و ضعیف است. [۱۵۲۵] معضل است، همه احادیثی که ابن جریج به قسم مرسل روایت میکندجداً واهی هستند.