سورۀ رعد
این سوره مدنی و ۴۳ آیه است
اسباب نزول آیۀ ۸ – ۱۳: ﴿ٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تَحۡمِلُ كُلُّ أُنثَىٰ وَمَا تَغِيضُ ٱلۡأَرۡحَامُ وَمَا تَزۡدَادُۚ وَكُلُّ شَيۡءٍ عِندَهُۥ بِمِقۡدَارٍ٨﴾[الرعد: ۸].
۶۱۹- طبرانی و دیگران از ابن عباس ب روایت کرده اند: اربد بن قیس و عامر بن طفیل به مدینه نزد رسول خدا ج آمدند. عامر گفت: ای محمد اگر ایمان بیاورم به من چه میدهی؟ پیامبر گفت: آنچه برای دیگر مسلمانان است برای تو هم هست و آنچه وظیفۀ دیگران است تو نیز بر عهده خواهی داشت. گفت: آیا بعد از خودت ادارۀ امور را به من میسپاری؟ گفت: این کار نه تو را سزاوار است و نه قومت را. از حضور مبارک خارج شدند و عامر به اربد گفت: من محمد را مشغول میکنم، بعد تو با شمشیر به او حمله کن دوباره نزد رسول خدا آمدند، عامر گفت: ای محمد بیا با تو حرف دارم، پیامبر همراهش رفت [تا این که کنار دیواری تنها شدند] پیامبر با او به صحبتکردن ایستاد. اربد خواست شمشیر خود را آهسته از نیام برکشد، ولی چون دست به قبضۀ شمشیر برد دستش لرزید. پیامبر متوجه اوضاع شد و از نزد آنها برگشت. آنها از مدینه بیرون رفتند و در رقم بودند که خدا صاعقهای را فرستاد و اربد را کشت. همان وقت خدای بزرگ ﴿ٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تَحۡمِلُ كُلُّ أُنثَىٰ وَمَا تَغِيضُ ٱلۡأَرۡحَامُ وَمَا تَزۡدَادُۚ وَكُلُّ شَيۡءٍ عِندَهُۥ بِمِقۡدَارٍ٨ عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡكَبِيرُ ٱلۡمُتَعَالِ٩ سَوَآءٞ مِّنكُم مَّنۡ أَسَرَّ ٱلۡقَوۡلَ وَمَن جَهَرَ بِهِۦ وَمَنۡ هُوَ مُسۡتَخۡفِۢ بِٱلَّيۡلِ وَسَارِبُۢ بِٱلنَّهَارِ١٠ لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ يَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡۗ وَإِذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ سُوٓءٗا فَلَا مَرَدَّ لَهُۥۚ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَالٍ١١ هُوَ ٱلَّذِي يُرِيكُمُ ٱلۡبَرۡقَ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَيُنشِئُ ٱلسَّحَابَ ٱلثِّقَالَ١٢ وَيُسَبِّحُ ٱلرَّعۡدُ بِحَمۡدِهِۦ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ مِنۡ خِيفَتِهِۦ وَيُرۡسِلُ ٱلصَّوَٰعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَآءُ وَهُمۡ يُجَٰدِلُونَ فِي ٱللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ ٱلۡمِحَالِ١٣﴾[الرعد: ۸-۱۳] [۸۰۵]، را نازل کرد [۸۰۶].
۶۲۰- نسائی و بزار از انس س روایت کرده اند: رسول خدا ج یکی از یاران خویش را نزد شخصی از بزرگان جاهلیت فرستاد که او را به اسلام و ایمان به خدا دعوت کند. پس او گفت: پررودگارت – که مرا به پرستش او دعوت میکنی – از چه جنسی است، آیا از آهن است یا از مس یا از نقره و یا از طلاست؟ صحابی بزرگوار نزد رسول خدا بازگشت و از جریان آگاهش ساخت، پیامبر او را برای بار دوم و سوم نزد آن سرکش فرستاد. پس خدای بزرگ صاعقهای را فرستاد و او را سوزاند. پس ﴿وَيُرۡسِلُ ٱلصَّوَٰعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَآءُ...﴾ تا آخر آیه در آن مقام نازل [۸۰۷].
اسباب نزول آیۀ ۳۱: ﴿وَلَوۡ أَنَّ قُرۡءَانٗا سُيِّرَتۡ بِهِ ٱلۡجِبَالُ أَوۡ قُطِّعَتۡ بِهِ ٱلۡأَرۡضُ أَوۡ كُلِّمَ بِهِ ٱلۡمَوۡتَىٰۗ بَل لِّلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ جَمِيعًاۗ أَفَلَمۡ يَاْيَۡٔسِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن لَّوۡ يَشَآءُ ٱللَّهُ لَهَدَى ٱلنَّاسَ جَمِيعٗاۗ وَلَا يَزَالُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوۡ تَحُلُّ قَرِيبٗا مِّن دَارِهِمۡ حَتَّىٰ يَأۡتِيَ وَعۡدُ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُخۡلِفُ ٱلۡمِيعَادَ٣١﴾[الرعد: ۳۱] [۸۰۸].
۶۲۱- طبرانی و دیگران از ابن عباس ب روایت کرده اند: [مشرکان قریش] به نبی اکرم گفتند: اگر راست میگویی بزرگان ما را که مردهاند به ما نشان بده، تا با ایشان گفتگو کنیم و کوههای مکه را دورتر ببر که عرصه را بر ما تنگ کرده اند. در اینجا آیۀ ﴿وَلَوۡ أَنَّ قُرۡءَانٗا سُيِّرَتۡ بِهِ ٱلۡجِبَالُ...﴾ نازل شد [۸۰۹].
۶۲۲- ک: ابن ابوحاتم و ابن مردویه از عطیۀ عوفی روایت کرده اند: [مشرکین قریش] به نبی اکرم ج گفتند: کوههای مکه را دور ببر تا در دشت گسترده کشت و زرع کنیم یا فاصلهها را کوتاه کن، مانند سلیمان ÷ که این کار را برای قومش به وسیلۀ باد انجام میداد، یاد مردگان ما را زنده کن مانند عیسی ÷ که مردگان قوم خود را زنده میکرد. در این هنگام خدا آیۀ ﴿وَلَوۡ أَنَّ قُرۡءَانٗا...﴾ را نازل کرد.
اسباب نزول آیۀ ۳۹: ﴿يَمۡحُواْ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ وَيُثۡبِتُۖ وَعِندَهُۥٓ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ٣٩﴾ [۸۱۰].
۶۲۳- ک: ابن ابوحاتم از مجاهد روایت کرده است: هنگامی که ﴿وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأۡتِيَ بَِٔايَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾ نازل شد، قریش گفت: ای محمد! ما تو را در هیچ چیز صاحب اختیار نمیبینیم. پیامبر ج از این قضیه نگران و ناآرام شد. پس خدای مهربان ﴿يَمۡحُواْ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ وَيُثۡبِتُ﴾ را نازل کرد.
***
[۸۰۵] ترجمه آیات: «خداوند مىداند آنچه را که هر مادینه بر مىدارد و آنچه را که رحمها مىکاهند و مىافزایند. و هر چیزى به نزد او به اندازه است. به پنهان و پیدا داناست، بزرگ بلند مرتبه است. یکسان است که کسى از شما سخن [خود] را نهان دارد و کسى که آن را آشکار سازد و کسى که در شب نهان است و کسى که در روز پیدا [و در پى کار خویش] است. او از فرارو و پشت سر خویش فرشتگانى پیایند دارد که او را به حکم خداوند حفظ مىکنند. خداوند آنچه را که قومى در خود دارند دگرگون نمىسازد تا وقتى که آنچه را در ضمیر خود دارند، دگرگون سازند. و اگر خداوند براى قومى بدى را اراده کند، آن بازگرداندنى ندارد و آنان جز او هیچ کارسازى ندارند. او کسى است که براى [ایجاد] ترس و امید، برق را به شما مىنمایاند و ابرهایى گران پدید مىآورد. و رعد با ستایش او به پاکى [اش] یاد مىکند و فرشتگان [نیز] از بیمش [چنین] مىکنند و صاعقهها مىفرستد، آن گاه آن را به هرکس که خواهد، مىرساند و آنان (کافران) در [باره] خداوند جدال مىکنند و او بس سختگیر است». [۸۰۶] طبرانی ۱۰۷۶۰ و در «احادیث طوال» ۳۷ از ابن عباس روایت کرده است. هیثمی در «مجمع الزوائد» ۹۱۰۱۱ میگوید: «در این دو اسناد عبدالعزیز بن عمران ضعیف است» و واحدی در «اسباب نزول» ۵۴۷ ذکر کرده و طبری ۲۰۲۷۲ از ابن جریج روایت کرده که معضل است... به تفسیر ابن کثیر ۲ / ۶۲۴ و «زاد المسیر» ۸۲۴ به تخریج محقق نگاه کنید. [۸۰۷] جید است، ابوعاصم در «السنه» ۱ / ۳۰۴، بزار ۲۲۲۱، ابویعلی ۳۳۴۱ و ۳۳۴۲ از دیلم بن غزوان از ثابت از انس روایت کرده اند، راویهای بزار و ابویعلی در روایت اول ثقه هستند، هیثمی در «مجمع الزوائد» میگوید: ۷ / ۴۲ «راوهای بزار راویی صحیح هستند بدون دیلم بن غزوان که ثقه است و در بین راویهای ابویعلی و طبرانی علی بن ابویسار ضعیف است» ابویعلی ۳۳۴۲ و ۳۴۶۸، واحدی ۵۴۶، طبری ۲۰۲۷۰، نسائی در تفسیر ۲۷۹ و عقیلی در ضعفاء ۳ / ۲۳۲ از علی بن ابوساره روایت کرده اند، این اسناد ضعیف است از جهت ابن ابوساره. بخاری میگوید: «در حدیث ابن ابوساره نظر است» و ابوحاتم میگوید: «ابن ابوساره ضعیف است» به «میزان الاعتدال» ۳ / ۱۳۰ و «التهذیب» ۷ / ۳۲۴ و «زاد المسیر» ۸۲۶ به تخریج محقق نگاه کنید. [۸۰۸] ترجمه: «و اگر قرآنى [فرستاده مىشد] که کوهها به آن روان یا زمین به آن پاره پاره مىشد یا مردگان به آن به سخن آورده مىشدند [ایمان نمىآوردند] حقّ این است که [سررشته] کار، همگى به دست خداوند است آیا مؤمنان ندانستهاند که اگر خداوند مىخواست، همه مردم را هدایت مىکرد؟ و کافران پیوسته [چنینند] که به [سزاى] آنچه کردهاند، کیفرى سخت به آنان مىرسد یا [آن کیفر] نزدیک خانه آنها فرود مىآید تا آن گاه که وعده خداوند در رسد. که خداوند خلف وعده نمىکند». [۸۰۹] اسناد این ضعیف است، طبرانی ۱۲۶۱۷ روایت کرده در این اسناد قابوس بن ابوطیبان ضعیف است به حدیث بعدی و «فتح القدیر» ۱۳۹۶ به تخریج محقق نگاه کنید. [۸۱۰] ترجمه: «خداوند هر چه را که بخواهد از میان مىبرد و [هر چه را که بخواهد] ثابت مىکند و امّ الکتاب (لوح محفوظ) به نزد اوست».