اسباب نزول آیات قرآن کریم ترجمه لباب النقول

فهرست کتاب

سورۀ طَلاق

سورۀ طَلاق

این سوره مدنی و ۱۲ آیه است

اسباب نزول آیۀ ۱: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحۡصُواْ ٱلۡعِدَّةَۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ رَبَّكُمۡۖ لَا تُخۡرِجُوهُنَّ مِنۢ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخۡرُجۡنَ إِلَّآ أَن يَأۡتِينَ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَيِّنَةٖۚ وَتِلۡكَ حُدُودُ ٱللَّهِۚ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ ٱللَّهِ فَقَدۡ ظَلَمَ نَفۡسَهُۥۚ لَا تَدۡرِي لَعَلَّ ٱللَّهَ يُحۡدِثُ بَعۡدَ ذَٰلِكَ أَمۡرٗا١[الطلاق: ۱] [۱۳۹۵].

۱۰۹۹- حاکم از ابن عباس ب روایت کرده است: عبد یزید ابورکانه ام رکانه را طلاق داد و با زنی از مزینه ازدواج کرد. ام‌رکانه خدمت پیامبر آمد و گفت: ای رسول خدا! از من نبود، از من نبود، مگر این رنگ سرخ [منظورش این بود که مرا در ایام حیض طلاق داده است] پس در بارۀ او ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ نازل شد [۱۳۹۶].

ذهبی می‌گوید: این روایت واهی و خطاست چون عبد یزید به اسلام مشرف نشده.

۱۱۰۰- ابن ابوحاتم از طریق قتاده از انس س روایت کرده است: پیامبر اکرم حفصه ل را طلاق داد. و آن بزرگوار به خانوادۀ خویش پیوست. پس خدا أ آیۀ ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ را نازل کرد. و به پیامبر ج گفته شد که به او رجوع کند، چون او یک زن نمازگزار و روزه‌گیر است.

۱۱۰۱- ابن جریر این حدیث را از قتاده به شکل مرسل روایت کرده است [۱۳۹۷].

۱۱۰۲- ابن منذر از ابن سرین به نوع مرسل روایت کرده است.

۱۱۰۳- ابن ابوحاتم از مقاتل روایت کرده است: آیۀ ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ... در مورد عبدالله بن عمرو بن عاص و طفیل بن حرث و عمرو بن سعید بن عاص نازل شده است.

اسباب نزول آیۀ ۲: ﴿فَإِذَا بَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمۡسِكُوهُنَّ بِمَعۡرُوفٍ أَوۡ فَارِقُوهُنَّ بِمَعۡرُوفٖ وَأَشۡهِدُواْ ذَوَيۡ عَدۡلٖ مِّنكُمۡ وَأَقِيمُواْ ٱلشَّهَٰدَةَ لِلَّهِۚ ذَٰلِكُمۡ يُوعَظُ بِهِۦ مَن كَانَ يُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا٢ [۱۳۹۸].

۱۱۰۴- حاکم از جابر س روایت کرده است: مردی از طایفۀ اشجع فقیر و تنگدست بود و خانوادۀ پرجمعیتی داشت. نزد رسول خدا ج آمد و در بارۀ معیشت و زندگی خود از آن بزرگوار پرسید. پیامبر گفت: تقوا پیشه و شکیبا باش، دیری نگذشت پسرش که در اسارت دشمن بود یک رمه گوسفند آورد. و او به حضور پیامبر شتافت و جریان را به اطلاع رساند. آن بزرگوار دستور داد که رمه را صرف مخارج خود نماید. در بارۀ او این آیه نازل گردید.

ذهبی می‌گوید: حدیث منکر و دارای شاهد است.

۱۱۰۵- ک: ابن جریر مانند این روایت را از سالم بن ابوجعده نقل کرده است [۱۳۹۹].

۱۱۰۶- ک: سدی در روایت خود نام نفر را عوف اشجعی گفته است [۱۴۰۰].

۱۱۰۷- ک: حاکم از ابن مسعود روایت کرده و نام نفر را عوف اشجعی گفته است.

۱۱۰۸- ابن مردویه از طریق کلبی از ابوصالح از ابن عباس ب روایت کرده است: عوف پسر مالک اشجعی آمد و گفت: ای رسول خدا! پسرم را دشمن به اسارت گرفته است، مادر بیقراری می‌کند، خودت چه دستوری به من می‌دهی؟ گفت: دستور من این است خودت و همسرت لا حول ولا قوة إلا بالله را بسیار بخوانید، همسرش گفت: چه نیکو دستورت داده است، پس هردو این ذکر را زیاد تکرار می‌کردند. دشمن از نگهبانی پسر او غافل شد و او رمۀ گوسفندان آنان را ربود و نزد پدرش آورد. پس خدای متعال ﴿وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا را نازل کرد.

۱۱۰۹- خطیب این حدیث را در «تاریخ» خود از طریق جویبر از ضحاک از ابن عباس روایت کرده است.

۱۱۱۰- ک: ثعلبی از وجه دیگر ضعیف روایت کرده است.

۱۱۱۱- ک: ابن ابوحاتم از وجه دگیر به نوع مرسل، این حدیث را روایت کرده است.

اسباب نزول آیۀ ۴: ﴿وَٱلَّٰٓـِٔي يَئِسۡنَ مِنَ ٱلۡمَحِيضِ مِن نِّسَآئِكُمۡ إِنِ ٱرۡتَبۡتُمۡ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَٰثَةُ أَشۡهُرٖ وَٱلَّٰٓـِٔي لَمۡ يَحِضۡنَۚ وَأُوْلَٰتُ ٱلۡأَحۡمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعۡنَ حَمۡلَهُنَّۚ وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّهُۥ مِنۡ أَمۡرِهِۦ يُسۡرٗا٤ [۱۴۰۱].

۱۱۱۲- ابن جریر، اسحاق بن راهویه، حاکم و سایرین از ابی بن کعب روایت کرده اند: هنگامی که آیۀ ۲۲۸ سورۀ بقره در بارۀ حکم عدۀ زنان [زن مطلقه‌ای که عادت ماهیانه] می‌بینند نازل شد. گفتند: حاکم عدۀ زنانی که به حد بلوغ نرسیده اند، زنانی که آیسه و زنان باردار بیان نشد. پس آیۀ ﴿وَٱلَّٰٓـِٔي يَئِسۡنَ مِنَ ٱلۡمَحِيضِ... نازل شد. اسناد آن صحیح است.

۱۱۱۳- مقاتل در «تفسیر» خود روایت کرده است: خلاد بن عمرو بن جموح در بارۀ عدۀ زنانی که حائض نمی‌شود از نبی کریم سؤال کرد. پس این آیه نازل شد.

***

[۱۳۹۵] ترجمه: «اى پیامبر، چون بخواهید زنان را طلاق دهید، آنان را از هنگامى که عدّه آنان آغاز تواند شد طلاق دهید و عده را بشمارید. و از خداوند، پروردگارتان پروا بدارید. آنان را از خانه‏هایشان بیرون نکنید و آنان نباید بیرون روند. مگر آنکه کار زشت آشکارى مرتکب شوند. و این حدود خداوند است. و هر‌کس از حدود خداوند تجاوز کند، در حقیقت بر خود ستم کرده است. [کسى‏] نمى‏داند چه بسا خداوند پس از آن امرى [دیگر] در میان آورد». [۱۳۹۶] حاکم ۲ / ۴۹۱ این را صحیح می‌شمارد. [۱۳۹۷] تفسیر طبری، همان منبع، ج ۲۸، ص ۱۳۲. [۱۳۹۸] ترجمه: «آن گاه چون [زنان طلاق داده شده‏] به میعاد خود نزدیک رسند، آنان را به نیکى نگاهدارید یا به نیکى از آنان جدا شوید. و دو فرد عادل از خودتان را گواه گیرید و گواهى را براى [رضاى‏] خدا ادا کنید. این [حکمى‏است‏] کسى که به خداوند و روز قیامت ایمان دارد به آن پند داده مى‏شود. و کسى که از خداوند پروا بدارد، برایش راه رهایى قرار خواهد داد». [۱۳۹۹] تفسیر طبری، همان منبع، ج ۲۸، ص ۱۳۸. [۱۴۰۰] تفسیر طبری، همان منبع، ج ۲۸، ص ۱۳۸. [۱۴۰۱] ترجمه: «و کسانى از زنانتان که از حیض ناامید شده‏اند، اگر شک کردید، عدّه آنان سه ماه است و [نیز] آنان که به سنّ حیض نرسیده‏اند. و عدّه بارداران [تا وقتى است‏] که حمل خود را بگذارند. و کسى که از خداوند پروا بدارد، برایش در کار او آسانى پدید مى‏آورد».