اسباب نزول آیات قرآن کریم ترجمه لباب النقول

فهرست کتاب

سورۀ واقِعَه

سورۀ واقِعَه

این سوره مکی و ۹۶ آیه است

اسباب نزول آیۀ ۳۹ – ۴۰: ﴿ثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِينَ٣٩.

۱۰۳۰- ک: احمد، ابن منذر و ابن ابوحاتم در سندی که در آن نام کسی است که شناخته نشده از ابوهریره س روایت کرده اند: چون کلام الهی ﴿ثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِينَ١٣ وَقَلِيلٞ مِّنَ ٱلۡأٓخِرِينَ١٤ نازل شد. این امر بر مسلمانان دشوار آمد. پس خدا أ آیۀ ﴿ثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِينَ١٣ وَقَلِيلٞ مِّنَ ٱلۡأٓخِرِينَ١٤ [۱۳۱۳] را نازل کرد [۱۳۱۴].

۱۰۳۱- ک: ابن عساکر در تاریخ دمشق با سندی که در آن اختلاف نظر است از طریق عروه بن رویم از جابر بن عبدالله روایت کرده است: چون آیه‌های ۱۳ و ۱۴ سورۀ واقعه نازل شد. عمر س گفت: ای رسول خدا! جماعت بسیار و انبوه از امت‌های نخستین و گروۀ اندک از ما، آخرین این سوره تا یک سال نازل نشد. سپس آیۀ ﴿ثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِينَ١٣ وَقَلِيلٞ مِّنَ ٱلۡأٓخِرِينَ١٤ نازل شد. پیامبر گفت: ای عمر، بیا و بشنو که خدا این آیات را نازل کرد [۱۳۱۵].

۱۰۳۲- ابن ابوحاتم از عروه بن رویم به قسم مرسل روایت کرده است.

اسباب نزول آیۀ ۲۷ – ۳۰: ﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡيَمِينِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡيَمِينِ٢٧.

۱۰۳۳- ک: بیهقی از مجاهد روایت کرده است: عده‌ای در وج [وادیی است در طایف] از سایۀ گوارا، درخت‌های کیله و درخت‌های سدر او شگفت‌زده شدند. پس خدا أ ﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡيَمِينِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡيَمِينِ٢٧ فِي سِدۡرٖ مَّخۡضُودٖ٢٨ وَطَلۡحٖ مَّنضُودٖ٢٩ وَظِلّٖ مَّمۡدُودٖ٣٠را نازل کرد [۱۳۱۶].

اسباب نزول آیۀ ۷۵ – ۸۲: ﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَوَٰقِعِ ٱلنُّجُومِ٧٥.

۱۰۳۴- مسلم از ابن عباس ب روایت کرده است: در زمان پیامبر ج باران بارید. او ج گفت: بعضی مردم شاکر و برخی کافر شدند، شاکرین گفتند: باران رحمت خداست و به امر خدا بارید. و برخی دیگر گفتند: ستارۀ نوء راست گفته بوده است. آنگاه خدا أ آیۀ ﴿۞فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَوَٰقِعِ ٱلنُّجُومِ٧٥ وَإِنَّهُۥ لَقَسَمٞ لَّوۡ تَعۡلَمُونَ عَظِيمٌ٧٦ إِنَّهُۥ لَقُرۡءَانٞ كَرِيمٞ٧٧ فِي كِتَٰبٖ مَّكۡنُونٖ٧٨ لَّا يَمَسُّهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ٧٩ تَنزِيلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٨٠ أَفَبِهَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ أَنتُم مُّدۡهِنُونَ٨١ وَتَجۡعَلُونَ رِزۡقَكُمۡ أَنَّكُمۡ تُكَذِّبُونَ٨٢ [۱۳۱۷] را نازل کرد [۱۳۱۸].

۱۰۳۵- ابن ابوحاتم از ابوحزره روایت کرده است: در غزوۀ تبوک مسلمانان در محلی به نام حجر فرود آمدند. رسول الله دستور داد که از آنجا آب برندارند، پس از آنجا کوچ کردند و به جای دیگر رفتند. مسلمانان با خود آب نداشتند به رسول الله شکایت کردند آنحضرت برخاست و دو رکعت نماز خواند و دعا کرد. پس به امر خدا ابری در آسمان پدیدار شد و باران بارید و سپاۀ اسلام همه سیراب شدند. مردی از انصار به شخصی از نزدیکانش که متهم به نفاق بود گفت: وای بر حالت دیدی رسول الله دعا کرد، به امر خدا باران بارید. او گفت: باران به سبب ستارۀ نوء بارید. این آیات در بارۀ آن نازل شد.

***

[۱۳۱۳] ترجمه: «گروهى بسیار از پیشینیان. و گروهى بسیار از پسینیانند». [۱۳۱۴] احمد ۲ / ۲۴۸ و ۳۹۱ از طریق محمد بن عبدالرحمن ملائی از پدرش از ابوهریره روایت کرده اند. اسنادش به خاطر جهالت محمد و پدرش ضعیف است، هیثمی در «مجمع الزوائد» ۱ / ۱۱۸ می‌گوید: محمد و پدرش را نشاختم. [۱۳۱۵] ابن کثیر ۶۵۱۵ به شماره‌گذاری محقق می‌گوید: «ابن عساکر از هشام بن عمار از عبد ربه بن صالح از عروه روایت کرده است» این اسناد ضعیف است، هشام مناکیر زیادی را روایت کرده و استادش مجهول است، عروه احادیث بسیاری را به شکل مرسل راوایت کرده است. حافظ ابن حجر هم به «التهذیب» اشاره کرده که روایت عروه از جابر مرسل است. این متن غریب و دارای نکارت است. به تفسیر ابن کثیر ۸۴۱۶ به تخریج محقق نگاه کنید. [۱۳۱۶] طبری ۳۳۳۵۷ از مجاهد روایت کرده مرسل و ضعیف است. ترجمه آیات: «و نیکبختان، چه [وضع و] حالى دارند نیکبختان؟ در [میان‏] درختان سدر بى خار. و درختان موز تو بر تو. و سا‌ی‌هاى گسترده». [۱۳۱۷] ترجمه: «پس به [مکان‏] فرو گراییدن ستارگان سوگند یاد مى‏کنم. و اگر بدانید آن سوگندى بزرگ است. که این [کتاب‏] قرآنى گرانقدر است. در کتابى نهفته [نگاشته شده است‏]. که جز پاکیزگان به آن دست نمى‏رسانند. از [سوى‏] پروردگار جهانیان فرستاده شده است. آیا شما این سخن را انکار مى‏کنید؟ و [سپاس‏] رزق خود را دروغ انگاشتن [رازق‏] قرار مى‏دهید»؟ [۱۳۱۸] مسلم ۷۳، طبرانی ۱۲ / ۱۹۸ و واحدی ۷۸۲ از ابن عباس ب روایت کرده اند. «تفسیر شوکانی» ۲۵۹۱ تخریج محقق.