سورۀ لیل
این سوره مکی و ۲۱ آیه است
اسباب نزول آیۀ ۱: ﴿وَٱلَّيۡلِ إِذَا يَغۡشَىٰ١﴾.
۱۱۸۲- ابن ابوحاتم و سایرین از طریق حکم بن ابان از عکرمه از ابن عباس ب روایت کرده اند: شاخهای از درخت خرمای شخصی بر بالای خانۀ فقیری با خانوادۀ پرجمعیت قرار گرفته بود، هروقت صاحب درخت خرما به قصد چیدن خرما به درخت بالا میرفت. گاه گاهی هنگام چیدن خرما چند دانه خرما به زمین میافتاد و کودکان مرد فقیر خرماها را برمیداشتند. آن مرد از درخت پایین میآمد و میوه را از دست کودکان میگرفت و اگر در دهان کودکی خرما مییافت انگشت خود را در دهان کودک کرده خرما را از دهانش بیرون میآورد. یک روز فقیر تهیدست از رفتار بد او پیش پیامبر ج گله کرد. پیشوای عالم گفت: دنبال کار خود برو [تا من رسیدگی کنم]. پس رسول خدا ج صاحب درخت را دید و گفت: آن درخت خرما را که شاخهاش بالای خانۀ فلانی کج شده است به من بده و در عوض نخلی در روضۀ رشوان نصیب تو باشد. گفت: من این درخت را به تو میدادم، اما از درختان فراوانی که دارم میوۀ هیچکدام لذتبخشتر و پسندیدهتر از میوۀ این درخت نیست. و بعد از گفتن این سخن به راۀ خود رفت. مردی در آنجا بود که سخنان رسول خدا ج و صاحب درخت خرما را میشنید، خدمت پیامبر شتافت و گفت: ای رسول خدا! اگر من آن درخت خرما را گرفتم آنچه را به او میدادی به من هم میبخشی؟ گفت: بله، مرد روان شد و صاحب درخت را پیدا کرد هردو ثروتمند و مالک باغها و درختان فراوان بودند. صاحب درخت خرما گفت: شنیدی، قرار شد محمد ج عوض نخل من که شاخهاش بالای خانۀ فلان کج شده است یک نخل در بهشت به من بدهد. اما من گفتم: این درخت را به تو میدادم لیکن میوۀ این نخل مورد پسند من است، من درختان فراوان دارم میوۀ هیچکدام به شرینی این نیست. آن مرد گفت: نخلت را به من میفروشی؟ گفت: نه، مگر آن که عوضش پول زیادی بپردازی، گمان نکنم کسی حاضر شود آن مبلغ را بپردازد. گفت: قیمت این درخت چقدر است، گفت: چهل درخت خرما. گفت: قیمت زیادی گذاشتی و پس از چند لحظه سکوت گفت: اگر راست میگویی شاهد بیاور من در عوض این یک درخت چهل درخت میدهم. سپس نزدیکان خود را خواست و بر این معامله شاهد گرفت و خدمت رسول خدا شتافت و گفت: ای رسول خدا! همان نخل به ملکیت من درآمد، حال از آن شما باشد. پیامبر نزد تهیدست بینوا رفت و گفت: آن درخت خرما از آن خودت و خانوادهات شد تصاحبش نما. پس خدای بزرگ آیۀ ﴿وَٱلَّيۡلِ إِذَا يَغۡشَىٰ١﴾ «سوگند به شب چون فرو پوشاند» را تا آخر سوره نازل کرد [۱۴۸۳].
ابن کثیر میگوید: این حدیث جداً غریب است.
اسباب نزول آیۀ ۵: ﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ٥﴾ [۱۴۸۴].
۱۱۸۳- حاکم از عامر بن عبدالله بن زبیر از پدرش روایت کرده است: ابوقحافه به ابوبکر س گفت: ای فرزند، میبینمت بردگان ناتوان را آزاد میکنی اگر مردان ورزیده و توانا را آزاد میکردی در کنارت استوار میایستادند و از تو دفاع میکردند. ابوبکر صدیق گفت: مراد من تنها رضای خداست. پس ﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ٥﴾ تا آخر سوره نازل شد [۱۴۸۵].
اسباب نزول آیۀ ۱۷: ﴿وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى١٧﴾ [۱۴۸۶].
۱۱۸۴- ابن ابوحاتم از عروه روایت کرده است: ابوبکر س هفت برده را که همگی در راۀ خدا شکنجه میشدند آزاد کرد. در بارۀ او خدای بزرگ ﴿وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى١٧﴾ را تا آخر سوره نازل کرد.
اسباب نزول آیۀ ۱۹: ﴿وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُۥ مِن نِّعۡمَةٖ تُجۡزَىٰٓ١٩﴾ [۱۴۸۷].
۱۱۸۵- بزار از ابن زبیر س روایت کرده است: آیۀ ﴿وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُۥ مِن نِّعۡمَةٖ تُجۡزَىٰٓ١٩﴾ تا آخر سوره در مورد ابوبکر نازل شد [۱۴۸۸].
***
[۱۴۸۳] ابن ابوحاتم چنانچه در تفسیر ابن کثیر به تفسیر همین آیه آمده و واحدی در «اسباب نزول» ۸۵۲ و در «الوسیط» ۴ / ۵۰۲ روایت کرده اند. احمد ۳ / ۳۲۸ از جابر به همین معنی بدون ذکر نزول آیه روایت کرده است. هیثمی در «مجمع الزوائد» ۳ / ۱۲۷ میگوید: «این حدیث را احمد و بزار روایت کرده اند، در این اسناد در خصوص عبدالله بن محمد بن عقیل چیزهای گفته اند، اما او به تأکید ثقه است» «تفسیر بغوی» ۲۳۴۸ تخریج محقق. [۱۴۸۴] ترجمه: «پس امّا کسى که بخشید و پرهیزگارى کرد». [۱۴۸۵] حسن است، حاکم ۲ / ۵۲۵ این را روایت کرده و صحیح میشمارد و ذهبی سکوت کرده است. واحدی در «اسباب نزول» ۸۵۵ آورده. «احکام قرآن» ۲۳۱۴ تخریج محقق. [۱۴۸۶] ترجمه: «و [مردمان] بس پروا پیشه از آن دور داشته خواهد شد». [۱۴۸۷] ترجمه: «و کسى در نزد او نعمتى ندارند که پاداش [آن را] ببیند». [۱۴۸۸] بزار «کشف» ۲۲۸۹ از ابن زبیر روایت کرده در این اسناد مصعب بن ثابت قوی نیست. طبری ۳۷۴۹۱ از قتاده به قسم مرسل روایت کرده است. این روایات به مجموع قوی هستند اما عموم آیه بهتر است.