اسباب نزول آیات قرآن کریم ترجمه لباب النقول

فهرست کتاب

سورۀ زُخرُف

سورۀ زُخرُف

این سوره مکی و ۸۹ آیه است

اسباب نزول آیۀ ۱۹: ﴿وَجَعَلُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ ٱلَّذِينَ هُمۡ عِبَٰدُ ٱلرَّحۡمَٰنِ إِنَٰثًاۚ أَشَهِدُواْ خَلۡقَهُمۡۚ سَتُكۡتَبُ شَهَٰدَتُهُمۡ وَيُسۡ‍َٔلُونَ١٩ [۱۱۹۷].

۹۴۳- ک: ابن منذر از قتاده روایت کرده است: گروهی از منافقان می‌گفتند: خدا با جن خویشاوندی کرد، از این وصلت فرشتگان پیدا شدند. پس خدای بزرگ آیۀ ﴿وَجَعَلُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ ٱلَّذِينَ هُمۡ عِبَٰدُ ٱلرَّحۡمَٰنِ إِنَٰثًا را نازل کرد.

اسباب نزول آیۀ ۳۱ – ۳۲: ﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡيَتَيۡنِ عَظِيمٍ٣١[الزخرف: ۳۱] [۱۱۹۸].

سبب نزول این دو آیه در سورۀ یونس گذشت.

۹۴۴- ک: ابن منذر از قتاده روایت کرده است: ولید بن مغیره گفت: اگر آنچه محمد می‌گوید حق می‌بود قرآن به من و یا به ابن مسعود ثقفی [۱۱۹۹] نازل می‌شد. پس این آیه نازل گردید [۱۲۰۰].

اسباب نزول آیۀ ۳۶: ﴿وَمَن يَعۡشُ عَن ذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَيِّضۡ لَهُۥ شَيۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِينٞ٣٦ [۱۲۰۱].

۹۴۵- ک: ابن ابوحاتم از محمد بن عثمان مخزومی روایت کرده است: قریش گفت: برای هرکدام از اصحاب محمد ج مردی را آماده کنید و پیشش بفرستید تا او را از این راه مانع شود. پس طلحه را به نزد ابوبکر صدیق س فرستادند. طلحه در حالی که ابوبکر س در میان گروهی از مردم بود آمد. ابوبکر صدیق به او گفت: مرا به چه چیز دعوت می‌کنی؟ گفت: تو را به عبادت لات و عزی دعوت می‌کنم. ابوبکر صدیق گفت: لات چیست؟ گفت: پروردگار ماست. گفت: عزی چیست؟ گفت: [بت‌های دیگر] دختران خدا هستند. گفت: پس مادر آن‌ها کیست؟ طلحه خاموش ماند و نتوانست جواب بدهد و به رفقای خود گفت: جواب این مرد را بدهید، آن‌ها خاموش ماندند. طلحه گفت: ای ابوبکر! برخیز من شهادت می‌دهم که خدایی نیست جز خدای یگانه و شهادت می‌دهم که محمد فرستادۀ اوست. پس خدا أ آیۀ ﴿وَمَن يَعۡشُ عَن ذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَيِّضۡ لَهُۥ شَيۡطَٰنٗا را نازل کرد.

اسباب نزول آیۀ ۵۷: ﴿وَلَمَّا ضُرِبَ ٱبۡنُ مَرۡيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوۡمُكَ مِنۡهُ يَصِدُّونَ٥٧ [۱۲۰۲].

۹۴۶- احمد به سند صحیح و طبرانی از ابن عباس ب روایت کرده اند: رسول خدا ج به قریش گفت: بدون عبادت خدای به عبادت هیچ مخلوقی خیر نیست، گفت: آیا تو نمی‌گفتی که عیسی پیغمبر و بندۀ صالح خداست، ما یقین داریم که عده‌ای او را پرستش کرده اند. آنگاه خدای آیۀ ﴿وَلَمَّا ضُرِبَ ٱبۡنُ مَرۡيَمَ مَثَلًا... را نازل کرد [۱۲۰۳].

اسباب نزول آیۀ ۸۰: ﴿أَمۡ يَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۚ بَلَىٰ وَرُسُلُنَا لَدَيۡهِمۡ يَكۡتُبُونَ٨٠ [۱۲۰۴].

۹۴۷- ابن جریر از محمد بن کعب قرظی روایت کرده است: سه نفر بین کعبه و پرده‌های آن قرار داشتند. دو نفر قریشی و یکی ثقفی و یا دو نفر ثقفی و یکی قریشی بود. یکی از آن میان گفت: آیا فکر می‌کنید که خدا سخنان ما را می‌شنود؟ دیگری گفت: اگر آشکار سخن گفتید می‌شنود و اگر نهان سخن گفتید نمی‌شنود. پس خدای بزرگ آیۀ ﴿أَمۡ يَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُم... را نازل کرد [۱۲۰۵].

***

[۱۱۹۷] ترجمه: «و فرشتگان را که بندگان [خداوند] رحمان هستند، دختر انگاشتند. آیا به هنگام آفریدن آنان حاضر بودند. گواهى آنان نوشته خواهد شد و بازخواست مى‏شوند». [۱۱۹۸] ترجمه: «و گفتند چرا این قرآن بر مردى بزرگ از [مردم‏] این دو شهر فروفرستاده نشد»؟ [۱۱۹۹] مسعود ثقفی از طایف و نامش عروه است. [۱۲۰۰] طبری ۳۹۸۳۱ از قتاده روایت کرده، این مرسل و ضعیف است. بازهم طبری ۳۰۸۲۹ از ابن عباس با سند ضعیف روایت کرده است. [۱۲۰۱] ترجمه: «و هر‌کس که از یاد [خداوند] رحمان غافل شود برایش شیطانى بر مى‏گماریم، و آن [شیطان‏] همنشین او گردد». [۱۲۰۲] ترجمه: «و چون [آفرینش‏] فرزند مریم مثل زده شد، آن گاه قومت از آن بانگ [به ریشخند] برداشتند». [۱۲۰۳] احمد ۱ / ۳۱۷ ح ۲۹۲۱، طبرانی ۱۲۷۴۰، واحدی ۷۴۰ از ابن عباس روایت کرده اند. هیثمی در «مجمع الزوائد» ۷ / ۱۰۴ می‌گوید: «در این اسناد عاصم بن بهدله ثقه است، اما حفظ خوب ندارد و باقی راوی‌های احمد صحیح هستند» و آخر این «پس نازل شد...» سخن ابن عباس است. «تفسیر شوکانی» ۲۳۸۰ تخریج محقق. [۱۲۰۴] ترجمه: «آیا گمان مى‏برند که ما راز گویى و نجواى آنان را نمى‏شنویم. آرى [مى‏شنویم‏] و فرشتگان ما در نزد آنان مى‏نویسند». [۱۲۰۵] طبری ۳۱۰۰۲ و این مرسل و ضعیف است.