سورۀ زُمَر
این سوره مکی و ۷۵ آیه است
اسباب نزول آیۀ ۳: ﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّينُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ يَحۡكُمُ بَيۡنَهُمۡ فِي مَا هُمۡ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي مَنۡ هُوَ كَٰذِبٞ كَفَّارٞ٣﴾[الزمر: ۳] [۱۱۵۷].
۹۱۴- جویبر از ابن عباس ب روایت کرده است: سه قبیله، عامر، کنانه و بین سلمه بتپرست بودند و فرشتگان را دختران خدا میدانستند و میگفتند: ما این بتها را جز برای این که هرچه بیشتر ما را به خدا نزدیکتر نمایند پرستش نمیکنیم. پس این آیه در بارۀ آنها نازل شد.
اسباب نزول آیۀ ۹: ﴿أَمَّنۡ هُوَ قَٰنِتٌ ءَانَآءَ ٱلَّيۡلِ سَاجِدٗا وَقَآئِمٗا يَحۡذَرُ ٱلۡأٓخِرَةَ وَيَرۡجُواْ رَحۡمَةَ رَبِّهِۦۗ قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٩﴾[الزمر: ۹] [۱۱۵۸].
۹۱۵- ابن ابوحاتم از ابن عمر ب روایت کرده است: آیۀ ﴿أَمَّنۡ هُوَ قَٰنِتٌ...﴾ در بارۀ عثمان بن عفان نازل شده [۱۱۵۹].
۹۱۶- ابن سعد از طریق کلبی از ابوصالح از ابن عباس ب روایت کرده است: این آیه در مورد عمار بن یاسر نازل گشته است [۱۱۶۰].
۹۱۷- و جویبر از ابن عباس ب روایت کرده است: این آیه در شان ابن مسعود، عمار بن یاسر و سالم مولای ابوحذیفه س نازل گردیده است [۱۱۶۱].
۹۱۸- جویبر از عکرمه روایت کرده است: این آیه در شان عمار بن یاسر نازل شده است.
اسباب نزول آیۀ ۱۷ – ۱۸: ﴿وَٱلَّذِينَ ٱجۡتَنَبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ أَن يَعۡبُدُوهَا وَأَنَابُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰۚ فَبَشِّرۡ عِبَادِ١٧﴾ [۱۱۶۲].
۹۱۹- جویبر به سند خود از جابر بن عبدالله روایت کرده است: چون خدای متعال آیۀ ﴿لَهَا سَبۡعَةُ أَبۡوَٰبٖ لِّكُلِّ بَابٖ مِّنۡهُمۡ جُزۡءٞ مَّقۡسُومٌ٤٤﴾ «دوزخی که دارای هفت در است و بر هر دری تعدادی از آنها تقسیم شده اند». را نازل کرد. مردی از انصار حضور نبی کریم ج آمد و گفت: ای رسول خدا! من هفت بردهدارم و در برابر هر در آن یکی از بردگان خود را آزاد کردم. پس در بارۀ او ﴿فَبَشِّرۡ عِبَادِ١٧ ٱلَّذِينَ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُ﴾ و ﴿وَٱلَّذِينَ ٱجۡتَنَبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ﴾ نازل شد.
۹۲۰- ابن ابوحاتم از زید بن اسلم روایت کرده است: زید بن عمرو بن نفیل، ابوذر غفاری و سلمان فارس در جاهلیت هم یکتاپرست بودند. این آیه در شان این سه نفر نازل شده است [۱۱۶۳].
اسباب نزول آیۀ ۲۳: ﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِيثِ كِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا مَّثَانِيَ تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٍ٢٣﴾ [۱۱۶۴].
سبب نزول این آیه در اول سورۀ یوسف گذشت.
اسباب نزول آیۀ ۳۶: ﴿أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِكَافٍ عَبۡدَهُۥۖ وَيُخَوِّفُونَكَ بِٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦۚ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ٣٦﴾ [۱۱۶۵].
۹۲۱- عبدالرزاق از معمر روایت کرده که بیان داشته است مردی برایم گفت: مشرکان به رسول اکرم ج گفتند: خدایان ما را ناسزا نگو و گرنه دستور میدهیم تو را نابود سازند. پس ﴿وَيُخَوِّفُونَكَ بِٱلَّذِينَ مِن دُونِهِ﴾ تا آخر آیه نازل شد [۱۱۶۶].
اسباب نزول آیۀ ۴۵: ﴿وَإِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِۖ وَإِذَا ذُكِرَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمۡ يَسۡتَبۡشِرُونَ٤٥﴾ [۱۱۶۷].
۹۲۲- ابن منذر از مجاهد روایت کرده است: نبی ج کنار کعبه سورۀ نجم را قراءت کرد، وقتی که از بتهای مشرکان یاد کرد به مشرکان خرسندی و شادمانی دست داد. آنگاه آیۀ ﴿وَإِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ...﴾ نازل شد [۱۱۶۸].
اسباب نزول آیۀ ۵۳: ﴿قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ٥٣﴾ [۱۱۶۹].
حدیث بخاری و مسلم در سورۀ فرقان گذشت [۱۱۷۰].
۹۲۳- ابن ابوحاتم به سند صحیح از ابن عباس ب روایت کرده است: این آیه در مورد مشرکان مکه نازل گردیده است [۱۱۷۱].
۹۲۴- حاکم و طبرانی از ابن عمر ب روایت میکنند: ما همیشه میگفتیم: کسی که بعد از شناخت حقایق و پذیرش اسلام از دین حق برگردد و توبهاش پذیرفته نمیشود. وقتی که رسول الله به مدینه آمد. در بارۀ آنها آیۀ ﴿قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ﴾ نازل شد [۱۱۷۲].
۹۲۵- طبرانی به سند ضعیف از ابن عباس ب روایت کرده است: رسول خدا ج به نزد وحشی قاتل حمزه س کسی را فرستاد و او را به اسلام دعوت کرد. وحشی به حضور مبارک پیامبر فرستاد: چگونه مرا به اسلام دعوت میکنی؟ در حالی که میگویی کسی که قتل کند و یا زنا نماید و یا برای خدا شریک قرار بدهد گناهکار و در روز قیامت به عذاب سخت گرفتار میشود و همیشه در آن خواری و رنج میماند. من همۀ این اعمال را انجام دادهام، آیا برای من راۀ آسان و سبکتر سراغ نداری؟ آنگاه آیۀ ﴿إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا﴾ نازل شد. پس وحشی گفت: این شرایط، مگر برای کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و اعمال نیکو انجام بدهد بسیار دشواراست ممکن من توان انجام این اعمال را نداشته باشم. پس خدا ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُ﴾. «خداوند نمىبخشد كه به او شرك آورده شود و جز آن را براى هرکس كه بخواهد، مىآمرزد» را نازل کرد. بازهم وحشی گفت: هنوز میبینم که مغفرت و آمرزش به مشیت و ارادۀ الهی واگذار شده است و من نمیدانم که مورد عفو و بخشش قرار میگیرم یا نه، آنگاه خدا ﻷ آیۀ ﴿يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِ...﴾ را نازل کرد. وحشی گفت: این نیکوست و اسلام را پذیرفت [۱۱۷۳].
اسباب نزول آیۀ ۶۴ – ۶۶: ﴿قُلۡ أَفَغَيۡرَ ٱللَّهِ تَأۡمُرُوٓنِّيٓ أَعۡبُدُ أَيُّهَا ٱلۡجَٰهِلُونَ٦٤﴾.
سبب نزول این آیه در سورۀ کافرون حدیث ۱۲۳ میآید.
۹۲۶- ک: بیهقی در «دلائل» از حسن بصری روایت کرده است: مشرکان به نبی کریم ج گفتند: ای محمد! آیا به پدران و نیاکان خود نسبت گمراهی و ضلالت میدهی؟ پس خدای ﻷ ﴿قُلۡ أَفَغَيۡرَ ٱللَّهِ تَأۡمُرُوٓنِّيٓ أَعۡبُدُ أَيُّهَا ٱلۡجَٰهِلُونَ٦٤ وَلَقَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكَ لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٦٥ بَلِ ٱللَّهَ فَٱعۡبُدۡ وَكُن مِّنَ ٱلشَّٰكِرِينَ٦٦﴾[الزمر: ۶۴-۶۶] را نازل کرد [۱۱۷۴].
اسباب نزول آیۀ ۶۷: ﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِيعٗا قَبۡضَتُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِيَّٰتُۢ بِيَمِينِهِۦۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٦٧﴾[الزمر: ۶۷] [۱۱۷۵].
۹۲۷- ترمذی به قسم صحیح از ابن عباس ب روایت کرده است: یهودی نزد نبی کریم آمد و گفت: ای ابوالقاسم، در بارۀ روزی که خدا ﻷ آسمانها را بر این [به انگشت سبابهاش اشاره کرد] زمین را بر این آب را بر این و کوهها را بر این [هر بار بر انگشتان خویش اشاره میکرد] قرار بدهد چه میگویی؟ پس خدا آیۀ ﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِ﴾ را نازل کرد [۱۱۷۶].
این حدیث در صحیح بخاری به عبارت پس تلاوت کرد آمده نه پس نازل کرد [۱۱۷۷].
۹۲۸- ک: ابن ابوحاتم از حسن روایت کرده است: زمانی یهود در آفرینش آسمان زمین و فرشتگان اندیشید و بعد در شناخت پروردگار چیزهای گفت که شایستۀ عظمت و جلال خدای متعال نبود پس ﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِ﴾ نازل شد.
۹۲۹- ک: از سعید بن جبیر روایت کرده است: یهود در بارۀ صفات پروردگار ناآگاهانه و نابخردانه چیزهایی را بیان داشتند. پس خدا این آیه را نازل کرد.
۹۳۰- ک: ابن منذر از ربیع بن انس روایت میکند: هنگامی که ﴿وَسِعَ كُرۡسِيُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ﴾ نازل شد. گفتند: ای رسول خدا! این کرسی که چنین است پس عرش چگونه است؟ پس آیۀ ﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ...﴾ نازل شد.
***
[۱۱۵۷] ترجمه: «بدان که پرستش ناب از آن خداست. و کسانى که به جاى او دوستانى گرفتند [گویند:] آنان را نمىپرستیم جز براى آنکه ما را گامى به خدا نزدیک سازند. بى گمان خداوند بین آنان در [باره] آنچه آنان در آن اختلاف مىورزند، داورى مىکند. خداوند کسى را که او دروغگویى ناسپاس است، هدایت نمىکند». [۱۱۵۸] ترجمه: «آیا [کسى که شرحش را گفتیم، بهتر است] یا کسى که او در لحظه لحظه شب سجدهکنان و ایستاده به عبادت مىپردازد. در حالى که از آخرت مىترسد و به بخشایش پروردگارش امید مىدارد؟ بگو: آیا آنان که مىدانند و آنان که نمىدانند برابرند؟ تنها خردمندان پند مىپذیرند». [۱۱۵۹] ابن کثیر در «تفسیر» ۵ / ۴۰۰ به تحقیق محقق به اسناد ابن ابوحاتم بیان داشته در این اسناد عبدالله بن عیسای خزاز متروک است. پس اسناد جداً ضعیف است. [۱۱۶۰] اسنادش جداً ضعیف است، به خاطر کلبی زیرا او متهم به دروغگویی و ابوصالح ضعیف است. [۱۱۶۱] اسناد این جداً ضعیف است به خاطر جویبر، زیرا او متروک است، چنانچه بارها گفته شد. [۱۱۶۲] ترجمه: «و آنان که از طاغوت دورى گزیدهاند از آنکه آن را بپرستند و رو بهسوی خدا آوردهاند، مژده دارند. پس به [آن] بندگانم مژده ده». [۱۱۶۳] جداً ضعیف است، طبری ۳۰۱۰۸ از ابن وهب روایت کرده این مرسل است. عبدالرحمن بن زید بن اسلم متروک و متن جداً منکر است. واحدی در «اسباب نزول» ۷۲۴ ذکر کرده و ابن کثیر در «تفسیر» ۴ / ۹۵ بدون سند آورده و میگوید: این آیه همه کسانی را که از عبادت بتها اجتناب کردند و خاص خدا را پرستیدند شامل و به دنیا و آخرت به آنها بشارت است. «زاد المسیر» ۱۲۲۴ به تخریج محقق. [۱۱۶۴] ترجمه: «خداوند بهترین سخن را نازل کرده است. کتابى همگون [و] مشتمل مکرّرات. پوستهاى آنان که از پروردگارشان مىترسند از [شنیدن] آن به لرزه مىافتد. آن گاه پوستها و دلهایشان با یاد خدا نرم مىشود. این هدایت خداست که هرکس را بخواهد با آن هدایت مىکند و هرکس را که خدا بیراه بگذارد، او را هدایتگرى ندارد». [۱۱۶۵] ترجمه: «آن گاه خداوند [طعم] خوارى را در زندگانى دنیا به آنان چشاند. و بى گمان اگر مىدانستند عذاب آخرت سختتر است». [۱۱۶۶] عبدالرزاق ۲۶۳۴. [۱۱۶۷] ترجمه: «و چون خداوند به تنهایى یاد شود، دلهاى کسانى که به آخرت ایمان نمىآورند متنفّر مىشود و چون کسانى جز او یاد شوند، آن گاه است که آنان شاد مىشوند». [۱۱۶۸] این حدیث مرسل است. [۱۱۶۹] ترجمه: «[اى پیامبر، از سوى من] بگو: اى بندگانى که بر خود اسراف کردهاید، از رحمت خدا ناامید نشوید. به راستى خداوند همه گناهان را مىبخشد. بى گمان اوست آمرزگار مهربان». [۱۱۷۰] سبب نزول آیات ۶۸ – ۷۰. [۱۱۷۱] طبری ۲۶۵۱۲ با سند صحیح از ابن عباس روایت کرده است. اما آنچه بخاری و مسلم میگویند بهتر است در نزد آن دو مشرکین مکه تخصیص نشده بلکه در بارۀ همۀ مشرکین است. [۱۱۷۲] طبری ۳۰۱۸۲، حاکم ۲ / ۴۳۵ و واحدی ۷۳۰ از دو طریق از ابن اسحاق از نافع از ابن عمر از عمر روایت کرده اند: راویهای آن ثقهاند در روایت حاکم ابن اسحاق به اخبار تصریح کرده است، پس شبهت تدلیس منتفی میشود. طبری ۳۰۱۸۳ و طبرانی چنانچه در «مجمع الزوائد» ۱۱۳۱۵ آمده از طریق ابن اسحاق از نافع از ابن عمر روایت کرده اند. در این ذکری از عمر نیست، همین صحیحتر است. [۱۱۷۳] طبرانی ۱۱۴۸۰ روایت کرده در این اسناد ابین بن سفیان را ابن عدی و ابن حبان ضعیف میشمارند. [۱۱۷۴] مرسل و احادیثی را که حسن به قسم مرسل روایت میکندواهی هستند. پس خبر ضعیف است. ترجمه آیات: «بگو: اى نادانان، آیا به من فرمان مىدهید که غیر خدا را بندگى کنم. و [اى پیامبر] به راستى که به تو و به کسانى که پیش از تو بودند، وحى کرده شد: اگر شرک آورى، بىگمان عملکردت نابود شود. و به یقین از زیانکاران شوى. بلکه خدا را بندگى کن و از سپاسگزاران باش». [۱۱۷۵] ترجمه: «و خداوند را چنان که سزاوار بزرگى اوست، ارج ننهادند. و روز قیامت زمین، یک جا در قبضه [قدرت] اوست. و آسمانها در دست [قدرت] او درهم نوردیده شوند. او پاک و منزّه است و از آنچه شرک مىآورند برتر است». [۱۱۷۶] احمد ۱ / ۲۵۱ و ترمذی ۳۲۴۰ روایت کرده اند. عطاء بن سائب شوریده خرد شده و اسناد آن ضعیف است. «تفسیر ابن کثیر» ۵۸۰۸ تخریج محقق. [۱۱۷۷] صحیح است، بخاری ۴۸۱۱ و ۷۴۱۵ و ۷۵۱۳، مسلم ۲۷۸۶، ترمذی ۳۲۳۸، نسائی در «تفسیر» ۴۷۰ و ۴۷۱ و ۵۷۲ و ابویعلی ۵۱۶۰ از ابن مسعود روایت کرده اند. «تفسیر شوکانی» ۲۳۱۲ به تخریج محقق نگاه کنید. این حدیث از ابن مسعود روایت شده چنانچه در کتب مخرج است.