اسباب نزول آیات قرآن کریم ترجمه لباب النقول

فهرست کتاب

سورة ضحی

سورة ضحی

این سوره مکی و ۱۱ آیه است

اسباب نزول آیۀ ۱ – ۵: ﴿وَٱلضُّحَىٰ١.

۱۱۸۶- بخاری، مسلم و دیگران از جندب س روایت می‌کنند: پیامبر اکرم بیمار شد، یکی دو شب نتوانست برای نماز تهجد و عبادت شبانه برخیزد. زنی خدمت پیامبر رسید و گفت: ای محمد! شیطانت تو را ترک گفته است. پس آیۀ ﴿وَٱلضُّحَىٰ١ وَٱلَّيۡلِ إِذَا سَجَىٰ٢ مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَىٰ٣ نازل شد [۱۴۸۹].

۱۱۸۷- ک: سعید بن منصور و فریابی از جندب س روایت کرده اند: جبرئیل امین دیر به حضور پیامبر آمد. مشرکان گفتند: محمد را یارش ترک کرده است. پس این آیه نازل شد [۱۴۹۰].

۱۱۸۸- ک: حاکم از زید بن ارقم س روایت کرده است: رسول خدا ج چند روز انتظار کشید و جبرئیل امین حضور آن حضرت نیامد. ام جمیل همسر ابولهب به پیامبر اکرم گفت: یار و همدمت تو را ترکت کرده و از تو بیزار شده است. پس ﴿وَٱلضُّحَىٰ١ تا آخر سوره نازل شد.

۱۱۸۹- ک: طبرانی، ابن ابوشیبه در «مسند» خود، واحدی و دیگران به سندی که در آن شخص ناشناسی است از حفص بن سعید قرشی از مادرش و او نیز از مادرش خوله که خدمت‌گزار رسول خدا ج بود روایت می‌کنند: بچۀ سگی وارد خانۀ پیامبر شده و به زیر تخت رفته و مرده بوده است. رسول خدا چهار روز در انتظار ماند وحی نیامد. گفت: ای خوله، در خانۀ فرستادۀ خدا چه رخ داده است که جبرئیل امین نمی‌آید. با خود گفتم: بهتر است خانه را مرتب و جارو کنم جارو را زیر تخت دراز کردم و لاشۀ بچۀ سگ را از آنجا بیرون آوردم. و رسول خدا در حالی که در میان پیراهن خود می‌لرزید آمد و هر وقت که وحی نازل می‌شد در آن حال اندام مبارک آن حضرت مرتعش می‌گردید. آنگاه خدای بزرگ ﴿وَٱلضُّحَىٰ١ وَٱلَّيۡلِ إِذَا سَجَىٰ٢ مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَىٰ٣ وَلَلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ لَّكَ مِنَ ٱلۡأُولَىٰ٤ وَلَسَوۡفَ يُعۡطِيكَ رَبُّكَ فَتَرۡضَىٰٓ٥ [۱۴۹۱] را نازل کرد.

حافظ ابن حجر گفته است: موضوع دیرآمدن جبرئیل به سبب بچه سگ مرده مشهور است، اما سبب نزول آیه‌بودنش غریب بلکه شاذ مردود است [۱۴۹۲].

۱۱۹۰- ک: ابن جریر از عبدالله بن شداد روایت کرده است: خدیجه ل به رسول الله گفت: فکر می‌کنم خدایت از تو بیزار شده است. پس این آیه نازل شد [۱۴۹۳].

۱۱۹۱- همچنان از قول عروه روایت می‌کند: جبریل امین بسیار دیر به حضور پیامبر گرامی نیامد و آن بزرگوار شدیداً بی‌تاب شد. ام المؤمنین خدیجه گفت: فکر می‌کنم پروردگارت از تو بیزار شده است که این همه بیتابی از تو دیده می‌شود. پس این آیه نازل شد.

هردو روایت مرسل و راویان آن‌ها ثقه و راستگو هستند.

حافظ ابن حجر می‌گوید: ظاهراً معلوم می‌شود که ام جمیل و خدیجه هردو این سخن را گفته اند. خدیجه ل اظهار همدردی و ام جمیل پیامبر را سرزنش کرده است [۱۴۹۴].

۱۱۹۲- طبرانی در «معجم اوسط» از ابن عباس ب روایت کرده است: رسول خدا فرمود: شهرها و سرزمین‌هایی را که امتم بعد از من فتح می‌کنند برایم آشکارا نشان داده شد و مشاهدۀ آن‌ها خرسندم ساخت. پس خدای بزرگ ﴿وَلَلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ لَّكَ مِنَ ٱلۡأُولَىٰ٤ را نازل کرد. اسناد این روایت حسن است.

۱۱۹۳- حاکم و بیهقی در «دلائل» و طبرانی و دیگران از ابن عباس ب روایت کرده اند: شهرها و دهاتی که یکی بعد از دیگر مغلوب مسلمانان گردیده و فتح می‌شدند آشکارا به پیامبر نشان داده شد. پیامبر از مشاهدۀ آن‌ها بی‌نهایت خرسند گردید. پس خدا آیۀ ﴿وَلَسَوۡفَ يُعۡطِيكَ رَبُّكَ فَتَرۡضَىٰٓ٥ را نازل کرد [۱۴۹۵].

***

[۱۴۸۹] صحیح است، بخاری ۴۹۵۰، بغوی در «تفسیر» ۳۳۴۹ به شماره‌گذاری محقق از احمد بن یونس از جندب روایت کرده اند. بخاری ۱۱۲۵ و ۱۱۲۴ و ۴۹۸۴، ترمذی ۳۳۴۵، طبری ۳۷۵۰۴، ابن حبان ۶۵۶۶، طبرانی ۱۷۰۹، بیهقی ۳ / ۱۴ و در «دلائل» ۷ / ۵۸ و واحدی در «الوسیط» ۴ / ۵۰۷ و در «اسباب نزول» ۸۵۸ از چند طریق از سفیان از اسود بن قیس روایت کرده اند. بخاری ۴۹۵۱، مسلم ۱۷۹۷ ح ۱۱۵، طبری ۳۷۵۰۵، طبرانی ۱۷۱۰ و ۱۷۱۱، احمد ۴ / ۳۱۲ و بیهقی ۳ / ۱۴ از دو طریق از اسود بن قیس روایت کرده اند. در این خصوص احادیث زیاد است و این حدیث صحیح‌ترین آن‌ها از روی اسناد و حسن‌ترین از روی متن است. «زاد المسیر» ۱۵۳۹ تخریج محقق. [۱۴۹۰] مسلم ۱۷۹۷ ح ۱۱۴، ابن حبان ۶۵۶۵ و طبری ۳۷۵۰۴ روایت کرده اند. [۱۴۹۱] ترجمه: «سوگند به هنگام چاشت. و سوگند به شب چون فرو پوشد. که پروردگارت تو را رها نکرده و دشمن نداشته است. به یقین آخرت برایت از دنیا بهتر خواهد بود. و پروردگارت به تو [نعمت‏] خواهد داد، که خشنود مى‏گردى». [۱۴۹۲] «فتح الباری» ۸ / ۷۱۰. [۱۴۹۳] طبری ۳۷۵۰۷ روایت کرده ابن شداد تابعی خبر مرسل و ضعیف است. «تفسیر ابن کثیر» ۷۳۳۳. [۱۴۹۴] «فتح الباری» ۸ / ۷۱۱. [۱۴۹۵] حاکم ۲ / ۵۲۶، طبری ۳۷۵۱۳، طبرانی ۱۰۶۵۰ و واحدی در «اسباب نزول» ۸۶۱ روایت کرده اند. در سند طبری عمرو بن هاشم قوی نیست و در سند حاکم و دیگران رواد جراح ضعیف است. «تفسیر ابن کثیر» ۷۳۳۶.