سورۀ حِجر
این سوره مکی و ۹۹ آیه است
اسباب نزول آیۀ ۲۴: ﴿وَلَقَدۡ عَلِمۡنَا ٱلۡمُسۡتَقۡدِمِينَ مِنكُمۡ وَلَقَدۡ عَلِمۡنَا ٱلۡمُسۡتَٔۡخِرِينَ٢٤﴾[الحجر: ۲۴] [۸۱۳].
۶۲۵- ترمذی، نسائی، حاکم و دیگران از ابن عباس ب روایت کرده اند: زن زیبایی از خوبروترین زنان به امامت رسول خدا ج نماز میخواند. بعض مردان پیش آمده در صف اول نماز میایستادند تا آن زن را نبینند و برخی پشت سر میماندند تا در صف آخر ایستاده هنگام رکوع از زیر بغل به او نگاه کنند. در این باره آیۀ ﴿وَلَقَدۡ عَلِمۡنَا ٱلۡمُسۡتَقۡدِمِينَ مِنكُمۡ وَلَقَدۡ عَلِمۡنَا ٱلۡمُسۡتَٔۡخِرِينَ٢٤﴾[الحجر: ۲۴] نازل شد.
۶۲۶- ک: ابن مردویه از داود بن صالح روایت میکند: از سهل بن حنیف انصاری س پرسیدم: آیا آیۀ ﴿وَلَقَدۡ عَلِمۡنَا ٱلۡمُسۡتَقۡدِمِينَ مِنكُمۡ وَلَقَدۡ عَلِمۡنَا ٱلۡمُسۡتَٔۡخِرِينَ٢٤﴾[الحجر: ۲۴] در بارۀ جهاد در راۀ خداست، گفت: نه بلکه در مورد صفوف نماز نازل شده است.
اسباب نزول آیۀ ۴۵: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ فِي جَنَّٰتٖ وَعُيُونٍ٤٥﴾[الحجر: ۴۵] [۸۱۴].
۶۲۳- ثعلبی از سلمان فارسی س روایت کرده است: هنگامی که سلمان فارسی کلام عزیز ﴿وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوۡعِدُهُمۡ أَجۡمَعِينَ٤٣﴾[الحجر: ۴۳]. «و جهنم وعدهگاه همگى آنان است» را شنید سه روز از ترس گریخت در حالی که از حال و روز خود هیچ آگاهی نداشت، سپس او را به نزد رسول خدا ج بردند و ایشان شرح قضیه را از او پرسید. سلمان در پاسخ گفت: ای فرستادۀ خدا، سوگند به ذاتی که تو را به حق فرستاده است، نزول آیۀ ۴۳ سورۀ حجر دل مرا پاره پاره کرد. آنگاه خدای ﻷ ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ فِي جَنَّٰتٖ وَعُيُونٍ٤٥﴾[الحجر: ۴۵] را فرستاد [۸۱۵].
اسباب نزول آیۀ ۴۷: ﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنۡ غِلٍّ إِخۡوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِينَ٤٧﴾[الحجر: ۴۷] [۸۱۶].
۶۲۸- ابن ابوحاتم از علی بن حسین س روایت کرده است: آیۀ ﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنۡ غِلٍّ إِخۡوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِينَ٤٧﴾[الحجر: ۴۷]. در شان ابوبکر صدیق و عمر فاروقب نازل شده است. از آن بزرگوار سؤال شد: مقصود کدام کینه است، کینۀ جاهلیت، چون در دوران جاهلیت میان بنی تیم، بنی عدی و بنی هاشم کینه و عداوت بود. هنگامی که این گروه ایمان آوردند باهم دوستان صمیمی شدند، وقتی ابوبکر س به مرض سینه پهلو گرفتار شد علی س دست خویش را گرم میکرد و پهلوی او را مالش میداد. در بارۀ آنان این آیه نازل شد.
اسباب نزول آیۀ ۴۹ – ۵۰: ﴿نَبِّئۡ عِبَادِيٓ أَنِّيٓ أَنَا ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ٤٩﴾[الحجر: ۴۹].
۶۲۹- ک: طبرانی از عبدالله بن زبیر س روایت کرده است: رسول خدا ج بر جماعتی از اصحاب که میخندیدند گذشت و به آنها فرمود: آیا میخندید در حالی که کیفیت بهشت و دوزخ به شما یادآوری گردیده است؟ پس این دو آیه ﴿نَبِّئۡ عِبَادِيٓ أَنِّيٓ أَنَا ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ٤٩ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ ٱلۡعَذَابُ ٱلۡأَلِيمُ٥٠﴾[الحجر: ۴۹-۵۰]. نازل شد [۸۱۷].
۶۳۰- ابن مردویه از وجه دیگر از یکی از اصحاب ش روایت کرده است: رسول خدا ج از در بنو شیبه پیش ما آمد و گفت: شما را خندان نبینم، سپس برگشت و رفت و دوباره آمد و گفت: من بیرون رفتم و کنار حجر الأسود ایستاده بودم که جبرئیل امین آمد و گفت: ای محمد، پروردگار چنین برایت پیغام فرستاد که چرا بندگان مرا نومید میکنی؟ ﴿نَبِّئۡ عِبَادِيٓ أَنِّيٓ أَنَا ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ٤٩ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ ٱلۡعَذَابُ ٱلۡأَلِيمُ٥٠﴾[الحجر: ۴۹-۵۰] [۸۱۸].
اسباب نزول آیۀ ۹۵: ﴿إِنَّا كَفَيۡنَٰكَ ٱلۡمُسۡتَهۡزِءِينَ٩٥﴾[الحجر: ۹۵] [۸۱۹].
۶۳۱- ک: بزار و طبرانی از انس بن مالک س روایت کرده اند: نبی کریم ج در مکه از نزد عدهای گذشت. آنها با چشم و ابرو پشت سر آن بزرگوار به ایشان اشاره کردند و گفتند: این همان است که میپندارد پیغمبر است و جبرئیل همراه اوست، جبرئیل ÷ با انگشت به آنها اشاره کرد. در بدن آنها مثل جای ناخن خراشیدگی پیدا شد و کرم گرفت و بدبوی متعفن گردید، طوری که کسی نمیتوانست به آنها نزدیک شود. خدا در همان مقام آیۀ ﴿إِنَّا كَفَيۡنَٰكَ ٱلۡمُسۡتَهۡزِءِينَ٩٥﴾[الحجر: ۹۵] را نازل کرد [۸۲۰].
***
[۸۱۳] ترجمه: «و به یقین حال پیشینیان و پسینیانتان [را به خوبى] دانستهایم». [۸۱۴] ترجمه: «بىگمان پرهیزگاران در باغها و چشمهساران باشند». [۸۱۵] مؤلف به ثعلی نسبت داده و محقق در جای دیگر ندیده و نه هم این را پیشوایان تفسیر با سند و یا بدون سند ذکر کرده اند. بازهم تمام این سوره مکی و سلمان در مدینه اسلام را پذیرفته است. این را تنها ثعلبی که احادیث موضوعی را روایت میکندذکر کرده. [۸۱۶] ترجمه: «کینهاى را که در سینههاى آنان است، بیرون کشیم. برادرانه بر تختها رو به روى هم نشستهاند». [۸۱۷] جداً ضعیف است، طبرانی چنانچه در «مجمع» ۱۱۰۷ از عبدالله بن زبیر آمده روایت کرده است. هیثمی در باره میگوید: «در این اسناد موسی بن عبیده ضعیف است» و مصعب بن ثابت همچنانچه گذشت ضعیف است. «فتح القدیر» ۱۴۳۹ به تخریج محقق. ترجمه آیات: «به بندگانم خبر ده که منم آمرزنده مهربان. و [به] آنکه عذابم عذاب دردناک است». [۸۱۸] اسناد این ضعیف است، طبری ۲۱۲۱۴ از عطاء از یکی دیگر روایت کرده، در این اسناد مصعب بن ثابت را احمد و یحیی ضعیف میشمارند و عاصم بن عبیدالله را نیز ضعیف میدانند. به «فتح القدیر» ۱۴۳۷ به تخریج محقق نگاه کنید. [۸۱۹] ترجمه: «بى گمان ما تو را از [شرّ] ریشخندکنندگان حمایت مىکنیم». [۸۲۰] بزار ۲۲۲۲ و طبرانی چنانچه در «مجمع الزوائد» ۱۱۱۱۲ آمده از انس روایت کرده اند. هیثمی میگوید: «در این اسناد یزید بن درهم را ابن معین ضعیف میشمارد و غلاس ثقه میداند» در این اسناد عون مجهول است. بنابراین، خبر ضعیف است. به «ابن کثیر» ۴۰۶۸ به تخریج محقق نگاه کنید.