اسباب نزول آیات قرآن کریم ترجمه لباب النقول

فهرست کتاب

سورۀ مُمتَحِنَه

سورۀ مُمتَحِنَه

این سوره مدنی و ۱۳ آیه است

اسباب نزول آیۀ ۱: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمۡ أَوۡلِيَآءَ تُلۡقُونَ إِلَيۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ وَقَدۡ كَفَرُواْ بِمَا جَآءَكُم مِّنَ ٱلۡحَقِّ يُخۡرِجُونَ ٱلرَّسُولَ وَإِيَّاكُمۡ أَن تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ رَبِّكُمۡ إِن كُنتُمۡ خَرَجۡتُمۡ جِهَٰدٗا فِي سَبِيلِي وَٱبۡتِغَآءَ مَرۡضَاتِيۚ تُسِرُّونَ إِلَيۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ وَأَنَا۠ أَعۡلَمُ بِمَآ أَخۡفَيۡتُمۡ وَمَآ أَعۡلَنتُمۡۚ وَمَن يَفۡعَلۡهُ مِنكُمۡ فَقَدۡ ضَلَّ سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ١ [۱۳۶۰].

۱۰۶۸- بخاری و مسلم از علی کرم الله وجهه روایت کرده اند: رسول الله ج من، زبیر و مقداد بن اسود را فرستاد و گفت: بروید تا که به روضۀ خاخ برسید و در آنجا زنی در حال سفر است که همراۀ خود نامه دارد نامه را از او بگیرید و به نزد من بیاورید. روان شدیم تا به روضۀ خاخ رسیدیم. ناگاه در آنجا زنی را در حال سفر یافتیم و گفتیم: نامه را بیرون کن، گفت: من نامه ندارم، گفتیم: یا نامه را می‌دهی و یا بازرسی می‌شوی. نامه را از گیسوان بافتۀ خود بیرون آورد و به ما داد. ما نامه را خدمت رسول الله آوردیم که از جانب حاطب بن ابوبلتعه به عده‌ای از مشرکان مکه نوشته شده بود و آن‌ها را از برخی اقدامات نبی اکرم ج آگاه می‌ساخت. پیامبر گفت: ای حاطب این چیست؟ گفت: یا رسول الله! در مورد من به شتاب تصمیم نگیر، زیرا من در مجاورت قریش قرار دارم و از متن قبیله نیستم. تمام مهاجرانی که با تو هستند در مکه نزدیکان و خویشاوندانی دارند که به پیشتیبانی آن‌ها اموال و خانواده‌شان حمایت می‌شود. چون من ارتباط نژادی و خویشاوندی با آن‌ها نداشتم ترجیح دادم که دست‌آوردی داشته باشم تا به سبب آن نزدیکان مرا حمایت کنند. این عمل را از بی‌دینی، ارتداد و رضایت به کفر انجام نداده‌ام. رسول خدا گفت: راست می‌گوید. پس آیۀ ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّي... در آن مورد نازل شد [۱۳۶۱].

اسباب نزول آیۀ ۸: ﴿لَّا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَلَمۡ يُخۡرِجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَيۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ٨ [۱۳۶۲].

۱۰۶۹- بخاری از اسماء دختر ابوبکر س روایت کرده است: مادرم با اشتیاق تمام به دیدار من آمد. از نبی اکرم پرسیدم آیا با مادرم محبت و سلوک نیک کنم.؟ پیامبر گفت: بله، پس خداوند أ در آن باره آیۀ ﴿لَّا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ را نازل کرد [۱۳۶۳].

۱۰۷۰- احمد، بزار و حاکم به قسم صحیح از عبدالله بن زبیر س روایت کرده اند: قتیله با هدایای فراوان نزد دخترش اسماء بنت ابوبکر صدیق آمد – ابوبکر صدیق در جاهلیت او را طلاق داده بود – اما اسماء نه هدایا را پذیرفت و نه او را به خانۀ خود راه داد. کسی را نزد عایشه ل فرستاد که از رسول الله در آن مورد سؤال نماید. ام المؤمنین جریان را به عرض رساند. پیامبر دستور داد که هدایای او را بپذیرد و خود را در خانه‌اش جای دهد. پس آیۀ ﴿لَّا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ نازل شد [۱۳۶۴].

اسباب نزول آیۀ ۱۰: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا جَآءَكُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ مُهَٰجِرَٰتٖ فَٱمۡتَحِنُوهُنَّۖ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِإِيمَٰنِهِنَّۖ فَإِنۡ عَلِمۡتُمُوهُنَّ مُؤۡمِنَٰتٖ فَلَا تَرۡجِعُوهُنَّ إِلَى ٱلۡكُفَّارِۖ لَا هُنَّ حِلّٞ لَّهُمۡ وَلَا هُمۡ يَحِلُّونَ لَهُنَّۖ وَءَاتُوهُم مَّآ أَنفَقُواْۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ أَن تَنكِحُوهُنَّ إِذَآ ءَاتَيۡتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّۚ وَلَا تُمۡسِكُواْ بِعِصَمِ ٱلۡكَوَافِرِ وَسۡ‍َٔلُواْ مَآ أَنفَقۡتُمۡ وَلۡيَسۡ‍َٔلُواْ مَآ أَنفَقُواْۚ ذَٰلِكُمۡ حُكۡمُ ٱللَّهِ يَحۡكُمُ بَيۡنَكُمۡۖ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ١٠ [۱۳۶۵].

۱۰۷۱- ک: بخاری و مسلم از مسور و مروان بن حکم روایت کرده اند: وقتی که پیامبر اکرم ج در حدیبیه با قریش قرار داد بست زنان مسلمان نزد رسول خدا آمدند. [از کفار بریدند و به مسلمانان پیوستند]. پس خدا أ آیۀ ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا جَآءَكُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ مُهَٰجِرَٰتٖ فَٱمۡتَحِنُوهُنَّۖ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِإِيمَٰنِهِنَّۖ فَإِنۡ عَلِمۡتُمُوهُنَّ مُؤۡمِنَٰتٖ فَلَا تَرۡجِعُوهُنَّ إِلَى ٱلۡكُفَّارِۖ لَا هُنَّ حِلّٞ لَّهُمۡ وَلَا هُمۡ يَحِلُّونَ لَهُنَّۖ وَءَاتُوهُم مَّآ أَنفَقُواْۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ أَن تَنكِحُوهُنَّ إِذَآ ءَاتَيۡتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّۚ وَلَا تُمۡسِكُواْ بِعِصَمِ ٱلۡكَوَافِرِ را نازل کرد [۱۳۶۶].

۱۰۷۲- ک: طبرانی با سند ضعیف از عبدالله بن ابواحمد روایت کرده است: ام کلثوم دختر عقبه بن ابومعیط بعد از قرارداد حدیبیه هجرت کرد، برادران او عماره و ولید پسران عقبه نزد رسول الله آمدند و تقاضا کردند که ام کلثوم را به دیار مشرکان بفرستد. پس خدا أ آیۀ امتحان را نازل و ارشاد فرمود که قرارداد حدیبیه در بارۀ زن‌ها اجرا نمی‌شود [۱۳۶۷] و برگردانیدن آن‌ها را به دیار مشرکان منع کرد [۱۳۶۸].

۱۰۷۳- ک: ابن ابوحاتم از یزید بن ابوحبیب روایت کرده است: این آیه در بارۀ امیمه دختر بشر همسر ابوحسان دحداحه نازل شده است.

۱۰۷۴- ک: و از مقاتل روایت کرده: بعد از انعقاد قرارداد صلح حدیبیه، سعیده زن صیفی بن راهب که صیفی از مشرکان مکه بود، هجرت کرد. مشرکان گفتند: این زن را تسلیم کن. بنابراین، آیه نازل شد.

۱۰۷۵- ک: ابن جریر از زهری روایت کرده است: پیامبر ج در غزوۀ حدیبیه با مشرکان مصالحه کرد، هر‌کس از دیار شرک به صف مسلمان‌ها بپیوندد او را به مشرکان برگرداند. هنوز حدیبیه را ترک نکرده بودیم که عده‌ای از زنان آن دیار به نزد رسول الله آمدند. پس این آیه نازل گردید [۱۳۶۹].

۱۰۷۶- ک: ابن منیع از طریق کلبی از ابوصالح از ابن عباس ب روایت کرده است: عمر س اسلام آورد و همسرش در حال شرک میان مشرکان باقی ماند. پس خدا أ ﴿وَلَا تُمۡسِكُواْ بِعِصَمِ ٱلۡكَوَافِرِ را نازل کرد [۱۳۷۰].

اسباب نزول آیۀ ۱۱: ﴿وَإِن فَاتَكُمۡ شَيۡءٞ مِّنۡ أَزۡوَٰجِكُمۡ إِلَى ٱلۡكُفَّارِ فَعَاقَبۡتُمۡ فَ‍َٔاتُواْ ٱلَّذِينَ ذَهَبَتۡ أَزۡوَٰجُهُم مِّثۡلَ مَآ أَنفَقُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِيٓ أَنتُم بِهِۦ مُؤۡمِنُونَ١١ [۱۳۷۱].

۱۰۷۷- ک: ابن ابوحاتم از حسن س روایت کرده است: ام حکم دختر ابوسفیان مرتد شد و با یک نفر ثقفی ازدواج کرد. در قریش هیچ زنی غیر از او مرتد نشده بود. در بارۀ او ﴿وَإِن فَاتَكُمۡ شَيۡءٞ مِّنۡ أَزۡوَٰجِكُمۡ نازل شد.

اسباب نزول آیۀ ۱۳: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَوَلَّوۡاْ قَوۡمًا غَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ قَدۡ يَئِسُواْ مِنَ ٱلۡأٓخِرَةِ كَمَا يَئِسَ ٱلۡكُفَّارُ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡقُبُورِ١٣ [۱۳۷۲].

۱۰۷۸- ک: ابن منذر از طریق ابن اسحاق از محمد از عکرمه یا سعید از ابن عباسب روایت کرده است: عبدالله بن عمر و زید بن حارث، با مردانی از یهود دوستی داشتند. پس خدا أ آیۀ ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَوَلَّوۡاْ قَوۡمًا غَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ... را نازل کرد [۱۳۷۳].

***

[۱۳۶۰] ترجمه: «اى مؤمنان، اگر [از دیار خود] براى جهاد در راه من و کسب خشنودى ام بیرون آمده‏اید دشمنان مرا و دشمنان خودتان را دوستان [خود] مگیرید که به آنان از روى دوستى پیام بفرستید. حال آنکه به [دین‏] حق رسیده به شما کفر ورزیده‏اند. رسول [خدا] و شما را [براى‏] آنکه به خداوند، پروردگارتان ایمان مى‏آورید، آواره مى‏کنند. در نهان به آنان پیام دوستى مى‏فرستید و من آنچه را که نهان مى‏دارید و آنچه را که آشکار مى‏سازید، مى‏دانم و هر‌کس از شما که آن [کار] را انجام دهد. به راستى راه راست را گم کرده است». [۱۳۶۱] صحی است، بخاری ۳۰۰۷ و ۴۸۹۰، مسلم ۲۴۹۴، ابوداود ۲۶۵۰، ترمذی ۳۳۰۵، نسائی ۶۰۵، ابن حبان ۶۴۹۹، بیهقی در «دلائل» ۵ / ۱۷، احمد ۱ / ۷۹. «تفسیر شوکانی» ۲۶۵۷ به تخریج محقق. [۱۳۶۲] ترجمه: «خداوند شما را از کسانى که با شما در [کار] دین نجنگیده‏اند و شما را از خانه‏هایتان بیرون نکرده‏اند، باز نمى‏دارد که به آنان نیکى کنید و در حق آنان به داد رفتار کنید. بى گمان خداوند دادگران را دوست مى‏دارد». [۱۳۶۳] صحیح است، بخاری ۲۶۲۰ و ۳۱۸۳، مسلم ۱۰۰۳، ابوداود ۱۶۶۸، احمد ۶ / ۳۴۷ و ۳۵۵ روایت کرده اند. «تفسیر شوکانی» ۲۶۶۲ نگاه کنید به تخریج محقق. [۱۳۶۴] صحیح است بدون نزول آیه، ابن سعد در «طبقات» ۸ / ۱۹۸، احمد ۴ / ۴، طبرانی در «معجم کبیر» چنانچه در «مجمع الزوائد» ۶۷۵۰ آمده، حاکم ۲ / ۴۸۵، طبری ۳۳۹۵۲ و ۳۳۹۵۳ و واحدی در «اسباب نزول» ۸۱۳ از عبدالله بن زبیر روایت کرده اند. حاکم و ذهبی این را صحیح می‌شمارند. محقق می‌گوید: احادیثی که تن‌ها مصعب روایت می‌کندحجت نیست نزول آیه را تنها او ذکر کرده است. هیثمی در «مجمع الزوائد» ۱۱۴۱۱ می‌گوید: «[احمد و] بزار این حدیث را روایت کرده در این اسناد ابن حبان مصعب بن ثابت را ثقه و جماعتی ضعیف می‌شمارند. باقی راوی‌های این راویی صحیح هستند» به «زاد المسیر» ۱۴۲۷ به تخریج محقق نگاه کنید. [۱۳۶۵] ترجمه: «اى مؤمنان، چون زنان مؤمن هجرت کرده به نزد شما آیند، آنان را بیازمایید- خداوند به ایمانشان داناتر است- پس اگر آنان را زنانى مؤمن تشخیص دادید آنان را به کافران بر نگردانید. نه اینان (زنان مؤمن) براى آنان (کافران) حلالند و نه آنان (کافران) براى اینان (زنان مؤمن) حلالند. و آنچه را [مردان کافر] هزینه کرده‏اند به آنان بدهید. و گناهى بر شما نیست که چون مهریه‏هایشان را به آنان بدهید آنان را به زنى بگیرید. و به عقد زنان کافر تمسک مجویید. و آنچه را هزینه کرده‏اید بطلبید و [کافران نیز] باید آنچه را هزینه کرده‏اند بطلبند. این حکم خداست. بین شما حکم مى‏کند و خداوند داناى فرزانه است». [۱۳۶۶] صحیح است، بخاری ۲۷۱۱ و ۱۷۱۲ و ۴۱۸۰ و ۴۱۸۱ و «تفسیر شوکانی» ۲۶۶۳ به تخریج محقق. [۱۳۶۷] چون نص مصالحه مربوط مردها می‌شد نه زن‌ها، و هم به خاطر این که زن‌ها نمی‌توانند بجنگند. [۱۳۶۸] طبرانی چنانچه در «مجمع الزوائد» ۱۱۴۱۳ آمده روایت کرده است. هیثمی این را به سبب عبدالعزیز بن عمران ضعیف می‌داند. «تفسیر ابن کثیر» ۶۷۴۹ تخریج محقق. [۱۳۶۹] طبری ۳۳۹۷۲ این مرسل است. [۱۳۷۰] احمد بن منیع چنانچه در «مطالب عالیه» ۳۷۷۶ است روایت کرده است. در این اسناد کلبی متهم به کذب، ابوصالح ضعیف و اسناد جداً ضعیف است. [۱۳۷۱] ترجمه: «و اگر کسى از همسرانتان [رهسپار] به‌سوی کافران از دستتان رفت، آن گاه [که کافران را] کیفر دهید (اموالشان را به غنیمت گیرید) به آنان که همسرانشان [به‌سوى کفّار] رفته باشند برابر آنچه هزینه کرده‏اند، بپردازید و از خدایى که شما به او مؤمنید پروا بدارید». [۱۳۷۲] ترجمه: «اى مؤمنان، با قومى که خداوند بر آنان خشمگین است دوستى نکنید. [آنان‏] از آخرت- چنان که کافران از گور خفتگان ناامیدند- ناامید شده‏اند». [۱۳۷۳] اسناد این به خاطر جهالت محمد بن ابومحمد شیخ ابن اسحاق ضعیف است.