سورۀ عنکبوت
این سوره مکی و ۶۹ آیه است
اسباب نزول آیۀ ۱ – ۲: ﴿الٓمٓ١ أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن يُتۡرَكُوٓاْ أَن يَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَهُمۡ لَا يُفۡتَنُونَ٢﴾[العنكبوت: ۱-۲] [۱۰۳۵].
۸۱۷- ابن ابوحاتم از شعبی روایت کرده است: عدهای در مکه زندگی میکردند و اسلام را پذیرا شده بودند. اصحاب رسول خدا از مدینه به آنان نوشتند، اگر رهسپار دیار هجرت نشوید [اقرارتان به اسلام] پذیرفته نمیشود. آنان عازم مدینه شدند، اما مشرکان دنبالشان کردند و آنها را دوباره به مکه بازگرداندند. پس این آیه نازل شد. پس مسلمانان از مدینه برای آنها نوشتند که در بارۀ شما این کلام الهی نازل گردیده است. مسلمانانی که در مکه میزیستند به یکدیگر گفتند: بهسوی مدینه حرکت میکنیم و هرکه دنبال ما بیاید دست به شمشیر برده با او میجنگیم، آنگاه عازم مدینه شدند. مشرکان دنبال آنها آمدند و در میانۀ راه به آنها رسیدند. مسلمانان دست به نبرد و پیکار زدند بعضی از آنها به درجۀ رفیع شهادت نایل شدند و گروهی نجات یافتند. پس خدا آیۀ ﴿ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا فُتِنُواْ﴾ «آن گاه پروردگارت براى كسانى كه پس از آنكه شكنجه ديدند، هجرت كردند» (نحل: ۱۱۰) را نازل کرد [۱۰۳۶].
۸۱۸- ک: و از قتاده روایت کرده است: جماعتی از مسلمانان مکه به قصد دیدار رسول خدا ج بهسوی مدینه رهسپار شدند، مشرکان مانع هجرت آنها گردیدند و آنها دوباره به مکه مراجعت کردند. در بارۀ آنها ﴿الٓمٓ١ أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ...﴾ نازل شد. پس برادرانشان [از مدینه] این کلام الهی را برای آنها نوشتند. آنها دوباره از مکه خارج شدند، عدهای در راه شهید شدند و عدهای نجات یافتند. بر همین اساس خدا أ آیۀ ﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَا...﴾[العنكبوت: ۶۹] را نازل کرد.
۸۱۹- ابن سعد از عبدالله بن عبید بن عمیر روایت کرده است: آیۀ ﴿أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ﴾ در بارۀ عمار بن یاسر که در راۀ خدا شکنجه و عذاب میشد، نازل گردیده است [۱۰۳۷].
اسباب نزول آیۀ ۸: ﴿وَوَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ حُسۡنٗاۖ وَإِن جَٰهَدَاكَ لِتُشۡرِكَ بِي مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَآۚ إِلَيَّ مَرۡجِعُكُمۡ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٨﴾[العنكبوت: ۸] [۱۰۳۸].
۸۲۰- مسلم، ترمذی و دیگران از سعد بن ابی وقاص س روایت کرده اند: مادر سعد گفت: آیا خدا امر نکرده که از پدر و مادرتان اطاعت کنید و نسبت به آنها خوشرفتاری نمایید، به خدا سوگند، نه غذا میخورم و نه آب مینوشم تا این که مرگ به سراغم بیاید و یا این که تو اسلام را ترک نمایی. پس آیۀ ﴿وَوَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ حُسۡنٗاۖ وَإِن جَٰهَدَاكَ لِتُشۡرِكَ...﴾ نازل شد [۱۰۳۹].
اسباب نزول آیۀ ۱۰: ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ فَإِذَآ أُوذِيَ فِي ٱللَّهِ جَعَلَ فِتۡنَةَ ٱلنَّاسِ كَعَذَابِ ٱللَّهِۖ وَلَئِن جَآءَ نَصۡرٞ مِّن رَّبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمۡۚ أَوَ لَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٠﴾[العنكبوت: ۱۰] [۱۰۴۰].
سبب نزول این آیه در آیۀ ۹۷ سورۀ نساء شمارۀ ۳۵۰ گذشت.
اسباب نزول آیۀ ۵۱: ﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِهِمۡ أَنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَرَحۡمَةٗ وَذِكۡرَىٰ لِقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ٥١﴾[العنكبوت: ۵۱] [۱۰۴۱].
۸۲۱- ابن جریر، ابن ابوحاتم و دارمی در «مسند» خود از قول عمرو بن دینار از یحیی بن جَعدَه روایت کرده اند: برخی از مسلمانان اوراقی را که در آنها شنیدههای خود از یهود را نگاشته بودند حضور پیامبر ج آوردند. پیامبر اکرم گفت: برای ضلالت و گمراهی قومی همین کافی است که آنها از آنچه پیامبرشان برای هدایت ایشان آورده است روی برتابند و به آنچه غیر آن برای دیگران آورده است متمایل شوند. پس خدا آیۀ ﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِهِمۡ أَنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ﴾ را نازل کرد [۱۰۴۲].
اسباب نزول آیۀ ۶۰: ﴿وَكَأَيِّن مِّن دَآبَّةٖ لَّا تَحۡمِلُ رِزۡقَهَا ٱللَّهُ يَرۡزُقُهَا وَإِيَّاكُمۡۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ٦٠﴾[العنكبوت: ۶۰] [۱۰۴۳].
۸۲۲- عبد بن حمید، ابن ابوحاتم، بیهقی و ابن عساکر با سند ضعیف از ابن عمر روایت کرده اند: با رسول خدا ج بیرون رفتم و آن بزرگوار در یکی از بوستانهای مدینه داخل شد و خرما میچید و میخورد و برای من گفت: ای ابن عمر، چرا خرما نمیخوری؟ گفتم: میل به خرما ندارم. گفت: لیکن من به خرما میل دارم، این صبح چهارم است که نه غذا را چشیدهام و نه غذای پیدا کردهام، اگر از خدای خود بخواهم همتای سلطنت کسری و قیصر برایم عطا میکند. حال تو چگونه خواهد بود، ای پسر عمر وقتی با کسانی روبرو شوی که یقینشان ضعیف و سست بوده و روزییی یک سالۀ خویش را پنهان میکنند. به خدا قسم! هنوز در آنجا قرار داشتیم و دور نشده بودیم که آیۀ ﴿وَكَأَيِّن مِّن دَآبَّةٖ لَّا تَحۡمِلُ رِزۡقَهَا ٱللَّهُ يَرۡزُقُهَا وَإِيَّاكُمۡۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ٦٠﴾ نازل شد. پس پیامبر ج گفت: خدا مرا به ذخیرهکردن دارایی و ثروت دنیا و پیروی از خواهشهای غریزۀ شهوانی دستور نداده است. آگاه باش که من یک درهم و یک دینار افزون از ضرورت خود را نگاه نمیدارم و غذای فردای خویش را ذخیره نمیکنم [۱۰۴۴].
اسباب نزول آیۀ ۶۷: ﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّا جَعَلۡنَا حَرَمًا ءَامِنٗا وَيُتَخَطَّفُ ٱلنَّاسُ مِنۡ حَوۡلِهِمۡۚ أَفَبِٱلۡبَٰطِلِ يُؤۡمِنُونَ وَبِنِعۡمَةِ ٱللَّهِ يَكۡفُرُونَ٦٧﴾[العنكبوت: ۶۷] [۱۰۴۵].
۸۲۳- جویبر از ضحاک از ابن عباس ب روایت کرده است: [اهل مکه] گفتند: ای محمد! هیچ چیز مانع مسلمانشدن ما نمیشود به جز این که میترسیم مردم ما را بربایند و به سرعت نابود کنند چون مشرکان عرب تعدادشان از ما به مراتب بیشتر است به محض این که آگاه شوند ما دین تو را پذیرفتهایم ما را میربایند، همۀ ما ناشتایی یک نفر آنها هستمی. پس خدای ﻷ ﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّا جَعَلۡنَا حَرَمًا ءَامِنٗا﴾ را نازل کرد.
***
[۱۰۳۵] ترجمه: «الم. آیا مردم مىپندارند که رها مىشوند به [مجرد] آنکه بگویند: ایمان آوردهایم و آنان آزموده نمىشوند»؟ [۱۰۳۶] طبری ۲۷۶۹۳ و واحدی در «اسباب نزول» ۶۶۶ از شعبی روایت کرده اند. پس ضعیف است. «زاد المسیر» ۱۰۸۲ به تخریج محقق. [۱۰۳۷] طبری ۲۷۶۹۲. «زاد المسیر» ۱۰۸۳ به تخریج محقق. [۱۰۳۸] ترجمه: «و انسان را نسبت به پدر و مادرش به نیک [رفتارى] فرمان دادیم. و اگر بخواهند تو را وا دارند تا چیزى را که به [حقیقت] آن دانشى ندارى، به من شرک آورى، از آنان اطاعت، مکن. باز گشت شما بهسوی من است، آن گاه شما را به [حقیقت] آنچه مىکردید، خبر دهم». [۱۰۳۹] صحیح است، مسلم ص ۱۸۷۷ ح ۱۷۴۸ و ترمذی ۳۱۸۹، مسلم مفصل بیان داشته است. «تفسیر شوکانی» ۱۹۹۶ به تخریج محقق. [۱۰۴۰] ترجمه: «و از مردم کسى هست که مىگوید: به خداوند ایمان آوردهایم، پس چون در راه خداوند آزار بیند، آزردن مردم را مانند عذاب خداوند شمارد. و اگر فتحى از [سوى] پروردگارت [در میان] آید مىگویند: به راستى که ما با شما بودیم. آیا خداوند به آنچه در دلهاى جهانیان است، داناتر نیست»؟ [۱۰۴۱] ترجمه: «آیا آنان را کفایت نکرده است آنکه ما بر تو کتاب [آسمانى] نازل کردهایم که بر آنان خوانده مىشود. بى گمان در این [کار] براى گروهى که باور مىدارند رحمت و پندى هست». [۱۰۴۲] دارمی ۱ / ۱۲۴، طبری ۲۷۸۳۸، ابوداود در «مراسیل» ۴۱۶ از یحیی بن جعده به قسم مرسل روایت کرده اند. ضعیف است. روش بیان نشان میدهد که مخاطب کفار است. «تفسیر شوکانی» ۲۰۱۲ به تخریج محقق. [۱۰۴۳] ترجمه: «و چه بسا جانورانى که روزىشان را بر دوش نمىکشند. خداوند به آنها و شما روزى مىدهد. و او شنواى داناست». [۱۰۴۴] باطل است، واحدی در وسیط ۳ / ۴۲۵ و در «اسباب نزول» ۶۷۳ و بغوی ۱۶۳ به شمارهگذاری محقق از جراح بن منهال از زهری از عطاء از ابن عمر روایت کرده اند. این سند ضعیف است به خاطر این که جراح متروک و متهم است. این را عبد بن حمید در «منتخب» ۸۱۶ و ابن ابوحاتم چنانچه در «تفسیر ابن کثیر» ۳ / ۳۱۸ آمده از یزید بن هارون از جراح بن منهال از زهری از مردمی از ابن عمر روایت کرده اند. این طریق علت دیگری دارد که نام یکی از راویهایش معلوم نیست. «تفسیر بغوی» ۱۶۵۳ تخریج محقق. [۱۰۴۵] ترجمه: «آیا ندیدهاند که حرمى ایمن مقرر داشتهایم حال آنکه مردم از پیرامونشان ربوده مىشوند؟ آیا به باطل مىگروند و نعمت خداوند را ناسپاسى مىکنند»؟