سورۀ اخلاص
این سوره مکی و ۴ آیه است
اسباب نزول سوره: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١﴾ [۱۵۳۴].
۱۲۲۹- ترمذی، حاکم و ابن خزیمه از طریق ابوعالیه از ابی بن کعب س روایت کرده اند: مشرکان به پیامبر گفتند: اصل و تبار خدایت را برای ما بیان کن. پس خدا أ ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١﴾ را تا آخر سوره نازل کرد [۱۵۳۵].
۱۲۳۰- طبرانی و ابن جریر مانند این حدیث را از جابر بن عبدالله س روایت کرده اند [۱۵۳۶].
و از این روایت معلوم میشود که سوره مکی است.
۱۲۳۱- ابن ابوحاتم از ابن عباس ب روایت کرده است: عدهای از یهود به اتفاق کعب بن اشرف و حیی بن اخطب خدمت پیامبر آمدند و گفتند: ای محمد! خدایت را برای ما توصیف کن، پس خدای بزرگ سورۀ اخلاص را نازل کرد [۱۵۳۷].
۱۲۳۲- و ابن جریر از قتاده روایت کرده است [۱۵۳۸].
۱۲۳۳- و ابن منذر از سعید بن جبیر مانند این روایت را نقل کرده است [۱۵۳۹].
و از این روایت معلوم میشود سوره مدنی است.
۱۲۳۴- ک: ابن جریر از ابوعالیه روایت کرده است: رهبران احزاب در غزوۀ خندق به پیامبر خدا گفتند: اصل و تبار پروردگارت را برای ما بیان کن، پس جبرئیل ÷ این سوره را به محضر پیامبر خدا آورد [۱۵۴۰].
مراد از مشرکان در حدیث ابی بن کعب همان کسانی هستند که در جنگ احزاب بر ضد مسلمانان صفآرایی داشتند. در نتیجه معلوم میشود این سوره مدنی است. همان طور که حدیث ابن عباس هم بر مدنی بودن سوره دلالت دارد. در این صورت تعارضی بین دو حدیث وجود ندارد.
۱۲۳۵- لیکن ابوشیخ در کتاب «عظمه» از طریق ابان از انس س روایت کرده است: یهود خیبر به حضور پیامبر اکرم ج آمدند و گفتند: ای ابوالقاسم، خدا فرشتگان را از نور، آدم را از گل و لای بویناک، ابلیس را از شعلۀ آتش، آسمان را از دود و زمین را از کف دریا آفریده است. ما را از خلقت خدایت آگاه بساز؟ پیامبر اکرم ج در جواب آنها هیچ نگفت تا این که خدای بزرگ جبرئیل ÷ را با این سوره خدمت رسول خدا فرستاد.
***
[۱۵۳۴] ترجمه: «بگو: خداوند است که یگانه است». [۱۵۳۵] حسن است، ترمذی ۳۳۶۴، احمد ۵ / ۱۳۴، حاکم ۲ / ۵۴۰، طبری ۳۸۲۹۸ و واحدی ۸۸۰، حاکم و ذهبی این را صحیح میشمارند، مدار این بر ابوجعفر رازی است او را یحیی ثقه میداند و احمد و نسائی قوی نمیدانند، غلاس میگوید: حفظ خوب ندارد و ابن حبان او را جرح کرده است. ترمذی ۳۳۶۵ از ابوعالیه به قسم مرسل روایت و این را صحیحتر میداند. «تفسیر بغوی» ۲۴۲۴ تخریج محقق. [۱۵۳۶] ابویعلی ۲۰۴۴، طبری ۳۸۳۰۱ و واحدی ۸۸۱ روایت کرده اند. در این اسناد مجالد بن سعید لین حدیث است اما میتواند به حدیث قبلی شاهد باشد. «تفسیر شوکانی» ۳۰۵۱ تخریج محقق. [۱۵۳۷] ابن عدی ۴ / ۲۵۱ از ابن عباس روایت کرده است. ابن عدی احادیث ابوخلف را مضطرب میداند پس این اسناد ضعیف است. «تفسیر شوکانی» ۳۰۵۳ تخریج محقق. [۱۵۳۸] تفسیر طبری، همان منبع، ج ۳۰، ص ۳۴۳. [۱۵۳۹] تفسیر طبری، همان منبع، ج ۳۰، ص ۳۴۳. [۱۵۴۰] طبری ۳۸۳۰۰ این مرسل است.