سنت و جایگاه آن در شریعت اسلامی

فهرست کتاب

سفر اصحاب به شهرها، برای جستجوی حدیث

سفر اصحاب به شهرها، برای جستجوی حدیث

دوره‌ی شیخین به پایان رسید و سنت هنوز هم در سینه‌ی اصحاب محفوظ بود و به صورت گسترده، شایع نشده بود، نه در نقاط مختلف: زیرا عملکرد عمرساکثر صحابه را از ترک مدینه منع می‌کرد و فقط به برخی افراد به خاطر بعضی مصالح اجازه‌ی خروج می‌داد. و در خود مدینه هم شایع نشده بود: زیرا همانطور که دیدید سیاست عمرسبر این اساس بود که عنایت و توجه اصحاب متوجه قرآن شود و روایت حدیث از رسول خدا صکاهش یابد تا از ایجاد تحریف و جعل در حدیث جلوگیری شود و خطا و گمان در روایت حدیث راه نیابد. اما در زمان عثمان سبه اصحاب اجازه داده شد که در شهرها پراکنده شوند و مردم مخصوصاً افراد کم سال به اصحاب نیاز پیدا کردند، زیرا تعداد بزرگان اصحاب روز به روز کاهش مییافت. بر این اساس طبقه‌ی جوان اصحاب اقدام به گرد‌آوری حدیث از بزرگان خود و نقل از آنان نمودند به طوریکه برای طلب حدیث به نزد یکدیگر می‌رفتند. بخاری در «الادب المفرد»، احمد و طبرانی و بیهقی از جابر بن عبدالله روایت کرده‌اند که گفت از طریق مردی از اصحاب حدیثی از پیامبر صبه من رسیده که تا کنون آن را نشنیده‌ام، به این خاطر شتری خریدم و بر آن بار سفر بستم و پس از یک ماه سفر به شام رسیدیم، روایت کننده‌ی آن حدیث، عبدالله بن انیس انصاری بود، نزد او رفتم و گفتم: از جانب تو حدیثی به من رسیده که گویا تو از پیامبر صشنیده‌ای و در مورد مظالم است، ترسیدم که یکی از ما بمیرد و من موفق به شنیدن حدیث نشوم. او گفت: من از پیامبر صشنیدم که فرمود: «یحشر الناس غرلا بهما» [۶۸].

گفتیم: معنی بُهَمْ چیست؟ گفت: افرادی که همراه آن‌ها هیچ چیز نیست و ندایی می‌شنوند که افراد دور و نزدیک مانند هم آن را می‌شنوند و می‌گوید: من دیان هستم هیچ کسی از اهل جهنم شایسته نیست که وارد جهنم شود. در حالیکه یکی از اهل بهشت حقی نزد او دارد، تا اینکه آن حق را از آن جهنمی می‌گیرم. و هیچیک از اهل بهشت هم اگر حق یک فرد جهنمی نزد اوست، شایسته نیست وارد بهشت شود تا زمانی که آن حق را از او می‌گیرم، حتی اگر یک سیلی باشد، گفتیم: چگونه؟ در حالیکه ما به حالت ختنه نشده و لخت و بدون هیچ چیز نزد خدا می‌رویم؟

پیامبر صفرمود: به وسیله نیکی‌ها و بدی‌ها»،

بیهقی و ابم عبدالبراز عطاأ بن ابی رباح روایت کرده‌اند که ابو ایوب انصاری به سوی عقبه بن عابر جهنی سفر کرد تا در مورد حدیثی که از رسول خدا صشنیده است و از راویان آن کسی جز او باقی نمانده، از او سؤال بپرسد. هنگامی که به منزل مسلمه بن مخلد انصاری ـ که امیر مصر بود ـ رسید [عقبة] بیرون آمد و او را در آغوش گرفت و گفت: ای ابو ایوب، چه چیز تو را به اینجا کشانده است؟ ابو ایوب گفت: شنیده‌ام حدیثی از پیامبر صشنیده‌ای که در مورد پوشاندن عیوب مسلمانان است. گفت: آری، من از پیامبر صشنیدم که فرمود: «هر کس [عیوب] مؤمنی را در دنیا و به هنگام مصیبت او بپوشاند خداوند [عیوب] او را در روز قیامت خواهد پوشاند». سپس ابو ایوب سوار مرکب خود شد و به مدینه بازگشت [۶٩].

این بود که روایت احادیث رو به رشد و گسترش نهاد و نظرها به شدت بیشتر متوجه اصحاب پیامبر صشد و تابعان برای دیدن آنان و نقل علوم نهان در سینه‌هایشان قبل از اینکه به ملاقات رفیق اعلی ـ حریص بودند. کافی بود که یکی از اصحاب به یکی از شهرها برود تا همه‌ی اهل آن شهر گرد او آیند و به هنگام ورود او جمعیت مزدحم می‌شد و انگشتان آن‌ها به سوی او نشانه می‌رفت که او صحابه‌ی رسول خداست.

برخی از اصحاب به کثرت روایت از رسول خدا صمشهور شدند یا بخاطر طولانی بودن دوره‌ی ملاقات آنان با رسول خدا صمانند عبدالله بن مسعود یا به خاطر ملتزم بودن و همیشه در خدمت رسول خدا بودن، مانند انس بن مالک، یا به خاطر آگاهی آنان از احوال درونی خانه‌ی رسول خدا صمانند عایشهلیا به خاطر توجه زیاد به حدیث رسول خدا صمانند عبدالله بن عمرلو عبدالله بن عَمْرو و ابوهریره، هرچند که دو نفر اولی [یعنی ابن عمر و ابن عَمْرو] از ابوهریره کوچکتر بودند و خود ابوهریره هم دیر مسلمان شد، مردم در همه‌ی این موارد از اصحاب پیامبر صحدیث را بدون شک و تردید نقل می‌کردند و اصحاب هم بدون تکذیب و سخت‌گیری، از همدیگر حدیث نقل می‌کردند. قضیه‌ی تحریف حدیث و پیدایش دروغگویان تا زمان وقوع فتنه، وجود نداشت و همان فتنه بود که منشأ تحول در زندگی دینی و سیاسی مسلمانان شد.

[۶۸] «غرل» جمع اغرل و به معنای شخص ختنه نشده است. «بهما» به کسی گفته می‌شود که همراه او چیزی نیست. همین معانی در تفسیر خود حدیث بیان شده است. نگا: الادب المفرد، ص ۲۵۲. [۶٩] جامع بیان الحکم ج۱ ص ٩۳.