سنت و جایگاه آن در شریعت اسلامی

فهرست کتاب

۴-دروغ و جعل چگونه در حدیث راه یافت؟

۴-دروغ و جعل چگونه در حدیث راه یافت؟

گلدزیهر پس از آن نمی‌گوید: «ونظر به اینکه به کمک و مساعدت علویان که دشمنان بنی امیه بودند، امید داشتند، اولین عرصه‌ای که در آن اقدام به جعل حدیث نمودند درباره‌ی مدح و فضیلت اهل بیت بود، و این کار راهی غیر مستقیم برای انتقاد و هجوم به امویان بود، و این چنین بود که حدیث در قرن اول هجری به روشی برای مخالفت آرام، ولی به شکلی درد آور در مقابل امویانی که مخالف قوانین فقهی و اسلامی بودند تبدیل شد.

و گلدزیهر این گونه مسأله‌ای جعل حدیث را از حالت، جعل نمودن آن برای دفاع از دین به، ساختن و وضع حدیث برای مقابله و رویا رویی با امویان تغییر می‌دهد. و گمان می‌کند که علمای پرهیزکار ما همان کسانی بودند که در مدح اهل بیت حدیث جعل کردند، بدون این که از کسانی که به علوم حدیث و سنت اشتغال داشتند ترسی داشته باشند، اما با ید گفت که براستی خدای تعالی در قرآن بعضی از صحابه را مدح نموده، و پیامبر صحضرت علی سرا مدح کر ده، همان طور که ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، عایشه و زبیر شو امثال آن‌ها را از بزرگان صحابه مدح فرموده است، پس بدون تردید بخشی از احادیث صحیح وجود دارد که در مورد اصحاب بزرگوار و از جمله اهل بیت پیامبر صمی‌باشد، اما شیعه‌ها بر آن افزودند و شروع به ساخت احادیثی در مورد فضیلت اهل بیت کردند، آن هم به خاطر شکست بنی امیه و پیروان آن‌ها، در نتیجه علمای اهل سنت برای مقابله با آن‌ها به پا خاستند، و احادیث دروغینی که آن‌ها در این زمینه ساخته بودند روشن و بر ملا نمودند، پس کسانی که در مورد اهل بیت حدیث جعل کردند علمای متقی مدینه نبودند، بلکه آن‌ها در مقابل این وضع ایستادگی کردند، و در برابر آن قد علم نمودند، تا آن جا که ابن سیرین همان طور که قبلاً گفتیم با تأکید فرموده است: برای نقل حدیث علما از سند آن نمی‌پرسیدند، اما هنگامی که این فتنه [جعل حدیث] پیدا شد می‌گفتند: رجال سند حدیث را برای ما نام ببرید، پس اگر فردی از اهل سنت روایت می‌کرد حدیث او را می‌پذیرفتند و اگر از اهل بدعت بود حدیث آن‌ها را قبول نمی‌کردند. و هر گاه گلدزیهر خواست اهل بدعت را از نظر اهل سنت بشناسد، باید به منابعی که خودش از آن‌ها نقل قول نموده و از آن‌ها سخن گفته مراجعه نماید، تا بداند که آن‌ها همان شیعه‌ها و خوارج و کسانی که بر راه آن‌ها بوده‌اند می‌باشند... پس چگونه ممکن است که علمای ما با گروه‌هایی که بر احادیث پیامبر صافزودند و در فضیلت اهل بیت حدیث جعل کردند مبارزه کرده و در برابر ایشان بأیستند آنگاه خودشان به خاطر همین هدف و غرض جعل حدیث کنند؟!.

پس بهتر بود، اگر خودشان آماده برای جعل حدیث بودند، دیگر با اقدام شیعه یان مخالفت نکنند، و با هم در این راه حرکت نمایند، پس چرا این کار را نکردند؟ و جای تعجب است وقتی که دانشمند شیعه مذهب مثل ابن ابی الحدید اعتراف می‌کند به این که اولین کسانی که جعل حدیث کرده و در مورد فضیلت اهل بیت احادیث موضوع را اضافه کردند، خود شیعه‌ها بودند، آن گاه «گلدزیهر» این کار را به اهل سنت یا (علمای پرهیزکار مدینه) نسبت می‌دهد و می‌گوید: ابتدا این‌ها بودند که اقدام به این کار نمودند، پس آیا این افراط در واقعیات تاریخی نیست؟ افراطی که به جز از فرد سرکش و گناهکار از شخص دیگری سر نمی‌زند؟