اصول مذهب او:
امام مالک /به فقه شناسی و حدیث شناسی هر دو معروف است که وی مانند ابی حنیفه به حدیث مرسل احتجاج میکرده است تعدادی از احادیث مرسل را در موطأ خود روایت کرده است و اصول مذهب وی همان اصول معتبر نزد ائمه بود که عبارتند از کتاب و سنت و اجماع و قیاس ولی او دو چیز را بر اصول چهار گانه افزوده بود یکی عمل اهل مدینه و دیگر مصالح مرسله اما این مورد اخیر بیشتر امامان به آن عمل کردهاند واما عمل اهل مدینه را حجتی دانسته که برفعل و حال پیامبر دلالت میکند و عمل آنان حجت قرار نمیگیرد مگر عملی باشد که همۀ آنها به اتفاق نسل به نسل – به صورت عقب گرد – تا زمان پیامبر گرامی آن را انجام داده باشند و نظر او آنست که اهل مدینه همگی پایبند امری نمیگردند و به آن عمل نمیکنند مگر اینکه امر مشروعی باشد که در زمان پیامبر و صحابه به آن عمل کردهاند و نزد او عمل اهل مدینه از حدیث آحاد قویتر است پس هر گاه خبر آحاد با عمل اهل مدینه در تعارض باشند دومی را ترجیح میداد و از اینجاست که لیث بن سعد در هفتاد سنت که مالک به آنها عمل نکرده در حالیکه در کتاب موطأ او قرار دارند به او نسبت اشتباه داده است و در ترجیح عمل اهل مدینه بر حدیث آحاد سایر امامان و علمای بعد از او با وی موافقت ننمودهاند و بارزترین کسی که در آن مورد با وی مناقشه کرده است امام شافعی بوده بعد از او علمایی پی در پی به مناقشۀ او پرداختهاند و از مشهورترین کسا نیکه حجیت عمل اهل مدینه را رد کردهاند ابن حزم است که در کتاب «الاحکام فی اصول الاحکام» با وی مناقشهای بسیار قوی نموده است که او در رد مخالفین خود در مناقشه علمی خیلی سختگیر است و مذهب امام مالک در مناطق بسیاری از عالم اسلامی منتشر شده است بویژه در مغرب و مصر- الموطا، ارزش او، رایات و احادیث و شرحهای آن و شاید مشهورترین چیزی که امام مالک بوسیلۀ آن شناخته شده است کتاب الموطا اوست که به اشارۀ منصور در هنکام حج آن را تألیف کرده است در آن هنگام منصور از امام مالک خواست که کتاب جامعی را در علم تدوین کند که در آن از سختگیریهای ابن عمر و آسانگیرهای ابن عباس اجتناب ورزد و استفادۀ از آن را برای مردم هموار سازد بعد از آن این گتاب را تألیف و نام او را موطا گذاشت و سیوطی به سبب دیگری نام گذاری این کتاب را ذکر کرده است و آن اینست که روایت شده که مالک گفت کتابم را بر هفتاد تن از فقهای مدینه عرضه کردم که همۀ آنها در مطالب آن با من موافقت کردند به همین سبب اسم او را موطا (محل توافق) – نامیدم سپس مهدی خلیفۀ عباسی به حج آمد و نام کتاب موطا از امام مالک را شنید و دستور داد تا پنج دینار به امام مالک و به هر یک از شاگردانش هزار دینار پرداخت شود سپس هارون الرشید در یکی از سفرهای حجش با فرزندانش به نزد امام مالک آمد و حدیث را از او شنید و علاقه داشت تا الموطا را به دیوار کعبه آویزان کند و مردم را وادار کند تا به آن عمل کنند امام در جواب رشید گفت ای امیر المؤمنین چنین مکن زیرا اصحاب پیامبر خدا در فروع اختلاف داشتهاند و در شهرها متفرق شدهاند و همه آنها در فتوای خود به حق اصابت کردهاند پس رشید از نظر خود عدول کرد این خبر را ابو نعیم در حلیه روایت کرده است و خداوند پذیرش او را به دلهای مردم انداخته بود بهمین سبب مردم چه برای درس خواندن و چه برای شنیدن حدیث به وی روی آوردند و از مشهورترین امامانی که موطأ را از امام مالک شنیدند اوزاعی و شافعی و محمد بودند و چنانکه میآید روایت محمد برای مالک از روایات مشهور و معتبر موطا بشمار میرود و امام مالک به تألیف و تدوین احادیث صحیح در آن عنایت ویژه داشته است تا جایی که گفتهاند چهل سال مشغول اصلاح و پیراستن آن بوده است و برای آن مطلب به روایت سیوطی در مقدمه شرح خود برای موطأ از اوزاعی استدلال میشود که اوزاعی گفت در چهل روز الموطأ را بر امام مالک عرضه کردیم پس گفت کتابی که در چهل سال تألیف کردم در چهل روز آن را فرا گرفتید چقدر کم است در آن زمانی که در آن موطا را یاد گرفتید و او میخواهد کتاب خود را به ترتیب ابواب مختلف علمی مرتب کند و در هر بابی احادیث مربوط به آن را از پیامبر صذکر میکند سپس آثار و اخباری که از اصحابه و تابعین وارد شده است ذکر کرده است البته صحابه و تابعین که درمیان انبوه مردم مدینه بودهاند زیرا امام مالک مدینه را هرگز ترک نکرده است و گاهی هم کلمات حدیث را بعد از روایت تفسیر میکرد و مقصود از بعضی ازعبارات حدیث را بیان میکرد و در ابوابی که حدیث آحاد با عمل اهل مدینه در تعارض بوده است بر عمل اهل مدینه نص گذاشته است – زیرا چنانکه گذشت او با عمل اهل مدینه حدیث آحاد را ساقط کرده است – اما آراء و نظرات علما در موردرتبه و درجۀ الموطا متفاوت است زیرا گروهی گفتهاند به خاطر موقعیتی که امام مالک داشته است کتاب او بر صحیحین بخاری و مسلم مقدم است، زیرا معروف است که وی در اثبات احادیث آن دقت و امکان نظر فراوانی کرده است و در این رابطه ترا کفایت میکند که او کتابش را در مدت چهل سال تألیف کرده است و از جمله کسانی که طرف تفضیل موطا بر صحیحین بودهاند و از آن دفاع کردهاند ابی العربی بوده و این رأی نظر جمهور مالکیها است برخی دیگر آن را در رتبه صحیحین قرار دادهاند و کلام دهلوی در کتاب حجه الله البالغه در جایی که از طبقه بندی کتابهای سنت بحث میکند، به آن اشاره کرده است وی در طبقه خود الموطا و صحیحن را در یک طبقه قرار داده است و بعضی دیگر رتبه آن را پایینتر از صحیحین قرار دادهاند و این هم نظر جمهور حدیث شناسان است و ابن حجر راز ودلیل آن را ذکر کرده است آنجا که میگوید کتاب مالک نزد خود و پیروانش به اقتضای نظر خودشان که احتیاج به حدیث مرسل و منقطع «حدیثی که در زنجیرۀ روایتش نرسیده به صحابی یک راوی حذف شده باشد) و غیر آن دو است، صحیح میباشد و حال اینکه قبلاَ دانستید که محدثین به مرسل و منقطع وسوای متصل اعتماد نمیکند در نتیجه نزد انان رتبه موطا از صحیحین پایینتر است ولی طرف داران دو نظر اول از وجود مرسل و منقطع در موطأ جواب دادهاند به اینکه احادیث مرسل و منقطعی که در موطأ وجود دارد از طریق دیگر اتصال سندشان اثبات گردیده است در نتیجه به این اعتبار همۀ احادیث موطأ صحیح است و از کسانی که عنایت داشتهاند تا احادیث مرسل و منقطع و معضل = حدیثی که در سلسله روایتش دو راوی یا بیشتر به طور متوالی ساقط شده باشند – را به حدیث متصل تبدیل کنند حافظ ابن عبدالبر بوده است و از جمله چیزهایی که میگوید، این است و همۀ این روایتهایی که در آن به کلمۀ بل فنی – (به من رسیده) – و عین السقه – (از اهل اعتماد) – حدیث روایت کرده باشد که معمولاَ در این روایت سند حدیث را ذکر نکرده است، ۶۱ حدیث که جز چهار حدیث به سند آنها شناخته نیست همۀ آنها از غیر طریق مالک متصل هستند و آن چهار حدیث عبارتند از:
۱- «اِني لا انسى ولا كن اُنسى»: «من از یاد نمیبرم ولی از یادم برده میشود».
۲- همانا رسول خدا عمرهای مردمان قبل از خود و یا انچه خدا خواسته باشد از آن قبیل به او نمایانده شد پس گویا عمرهای امتش را کوتاه یافت به گونهای که در انجام عمل به درجهای نمیرسند که غیر آنها در طول عمر به آن میرسند پس خداوند لیلة القدر را به او بخشید.
۳- قول معاذ: آخرین چیزی که رسول خدا در مورد نفوس در میان مردم به من توصیه کرد آن است که فرمود اخلاق خود را در مقابل مردم نیکو گردان [۳٧۶].
۴- هرگاه ابری پدید آمد و در فضا متفق گردید پس آن چشمه زلالی است با آب بسیار.
و علما هم از این چهار حدیث دفاع کردهاند و گفتهاند که معنای این حدیث صحیحاند و به احادیث دیگری که از نظر معنی اینها را تأیید میکنند و در کتب سنت قرار دارند استشهاد کردهاند ولی شیخ شنقیطی در کتاب خود: اضاده الحالک: متصل بودن این احادیث چهار گانه از ابن صلاح نقل کرده است و آنچه سیوطی آن را به معرض ظهور گذاشته است این است که تمام احادیث موطأ را بدون استثنا صحیح بدانیم زیرا احادیث مرسلی که در آن وجود دارد گرچه نزد او و امامان هم نظرش بدون هیچ شرطی حجت است نزد ما نیز حجت است زیرا در
نظر ما هر گاه حدیث مرسل *** «تقویت کننده: یعنی دلیل دیگری در جهت آن حدیث مرسل موجود باشد که آن را تقویت کند» داشته باشد حجت است و اتفاقاض هر مرسلی که در موطا است حتماَ یا یک *** و یا چند *** برای او وجود دارد [۳٧٧]و وجود این ابن حزم گمان گرده که در موطا احادیث ضعیفی.وجود دارد که علما آن را بسیار ضعیف دانستهاند و اغنها را از درجۀ اعتبار ساقط کردهاند ولی لکنوی به دنبال آن میگوید این احادیث به درجۀ سقوط و وضع نرسیدهاند و شاید آنچه که ابن حزم ان را نقل کرده و گفته که علما آن احادیث را بسیار ضعیف داسنتهاند از حکم ایشان با ملاحظه طرقی که به آنان رسیدهاند پدید آمده باشد ولی با ملاحظه طریق مالک همۀ این احادیث نزد او صحیح میباشند و امام مالک شایستهتر است به اینکه نظر او در مورد استادان خود و کسی که از آنها روایت کرده است اولیتر است زیرا او به شیوخ خود درایت و معرفت بیشتری دارد و روایات موطا در حدود ۳۰ نسخه رسیده است که از جمله مشهورترین آنهاست موطا یحیی بن یحیی لیثی و موطا ابن بکی و موطا ابن مصعب و موطا ابن وثب و موطا امام محمد بن حسن به تمام این نسخهها از نظر تقدیم و تأخیر و زیاده و نقصان با هم فرق دارند زیرا زمانهایی که در آن موطا از مالک روایت شده است با هم متفاوت بودهاند این از یک سو و سوی دیگر با توجه به اینکه امام مالک همیشه در موطا خود نظر میکرده بعید به نظر نمیرسد که طبق نظرهای متفاوتی که برایش به وجود آمده است گاهی چیزی در آن افزوده باشد و گاهی دیگری چیزی از آن کاسته باشد و همین مطلب باعث شده با توجه به اختلاف نسخههایی که بین مردم متداول هستند که در تعداد احادیث موطا اقوال مختلف وجود داشته باشد.
به این گونه که ابوبکر ابدی گفته است تمام روایات موطا که از پیامبر و صحابه و تابعین رسیدهاند ۱٧۲۰ حدیث است که از ۶۰۰ حدیث مسند و ۲۲۲ حدیث مرسل و ۶۱۳ حدیث موقوف – (حدیثی که از صحابه روایت شده است) – و ۲۸۵ قول تابعین فراهم شده است و اما موطا محمد بن حسن که از نامدارترین نسخههای موطا است و دارای شهرت بزرگی در حرمین و هند است تعداد احادیث مرفوع آن – حدیثی که از پیامبر روایت شده باشد نه از صحابی و تابعی –و آثار موقوف بر صحابه و تابعین اعم از مسند ومرسل و منقطع که در ان وجود دارد ۱۸۰۰ روایت است که هزار و پنج روایت آن از مالک و ۱۳ روایت آن از ابی حنیفه و ۴ روایت هم از ابی یوسف و بقیه از غیر آنهاست و پیوسته علمای حدیث بر موطا شرح و تخریج را پس گرفتهاند از جمله کسانی که آن را شرح کرده است ابن عبدالبر است وی بر این کتاب دو شرح نوشته است اول کتاب «التمهید لما فی الموطا من المعانی و المسانید» در این شرح اسامی شیوخ مالک را به ترتیب حروف الفبا آورده است که این شرح به اندازهای مهم است که ابن حزم در مورد آن گفته است هیچکدام را در فقیه حدیث مثل آن نمیبینیم پس چگونه بهتر است آن را ببینیم و شرح دوم او کتاب «الاستذکار فی شرح مذاهب علما الامصار» است و از جمله کسان دیگری که بر موطا شرح نوشتهاند حافظ ابوبکر بن محمد عربی است متوفای ۵۴۳ هجری -جلال سیوطی متوفای – ٩۱۱ هجری – زرقانی مالکی متوفای (۱۱۲۲) و دهلوی متوفای (۱۱۸۰) شیخ علی قاری المکی (۱۰۱۴) و لکنوی (۱۳۰۴) در کتاب خود به نام «التعلیق الممحد علی موطا الا مام محمد» و عدهی بسیاری هم موطا را مختصر کردهاند که از جمله آنها ابو سلیماخطابی(۳۸۸۰) وابن عبدالبر (۴۶۳۴) و ابن رشیق متوفای ۴۶۳ است چنانچه در شرح غریب وشواهد و مردان اختلافات موجود در آن کتابهای زیادی نوشته شده است که بر علمای امت به این کتاب شکوهمند دلالت میکند.(آیا موطا کتاب فقه یا کتاب حدیث است) از زمانی که مالک موطا خود را تألیف کرده است تا عصر ما علما اختلاف نظر ندارند در اینکه قدیمی یترین تألیف در حدیث ا ست که از تألیفات سلف در قرن دوم هجری در اختیار ما قرار گرفته است و چنانچه دیدید عنایت علما در آن به اوج خود رسیده بود و هر گاه از کتب حدیث یاد شده باشد حتماَ موطا را با آنها ذکر کردهاند و چنانکه در رتبه آن اختلاف دارند وضع آن گونه بود که گذشت تا این عصر که خاور شناسان تاریخ و علما و صحابه و پیامبرمان را مورد تجاوز ناجوانمردانه قرار دادند چنانچه در بحث سنت، عمل پلید آنها را دیدید تا جایی رسید که در میان مسلمانان هم کسی پیدا شود که بگوید موطاء مالک فقط کتاب فقه است نه کتاب حدیث و آن هم دکتر علی حسن عبدالقادر است در کتاب خود «نظرة عامه فی تاریخ الفقه الاسلامی» چنین نظر داده است. (شبهه قول به اینکه موطا کتاب فقه است) دکتر درکتاب نام برده خود مدعی میشود که موطا اگر مجموعه حدیث زید را از آن استثناء که موطا را به عنوان اولین کتاب بزرگ در حدیث اعتبار کنیم علی الرغم موقعیت و ارزشی که برای امام مالک و کتاب او در اسلام وجود دارد زیر در اصل به عنوان کتاب حدیث اعتبار نشده است و در کنار کتب شش گانه سنت جایگاهی برای خود جز در میان مغربیان کسب نکرده است ولی تقوی متأخرین آنان را وادار کرده است تا گاه گاهی او را در میان کتب صحیح سنت ذکر کنند سپس این مطلب را تأکید کرده که موطا به معنی صحیح کتاب حدیث نیست و گفته است زیرا غرض او تنها آوردن حدیث صحیح نبوده و بلکه نظر او در فقه و قانون عادت و عمل طبق اتفاق اهل مدینه که به آن اعتراف شده باشد و برای همین امر در آن فتاوای پیشوایان معتبر در مسئلهای که موجود است میپردازد تا رأی موافق خود را برای آن فتاوای بدست بیاورد و اگر محدث بود حدیث برای ما ذکر میکرد نه فتوی را سپس بعد از بحث طولانی میگوید به همین سبب امام مالک را فقط جامع الحدیث نمیدانیم بلکه علاوه بر آن از نظر علمی شارح احادیث هم بوده است سپس بعد از آن که گفته شد که مالک احیاناَ هم به رأی عمل میکرده است، گفته است پس از این مطلب در مییابیم که مالک محدث نبود و نزد او حدیث تنها تکیه گاه محسوب نمیشد به دلیل اینکه عمل اهل مدینه را حجت قرار داده است با اینکه او حقیقتاً محدث نبود ولی فائده بزرگی را نسیب محدثین گردانید و نقد تاریخی را به وسیلهای گرانبها امداد کرده است در حالی که اسناد در نزد وی یک امر ضروری نبوده است به دلیل آن احادیث مرسلی که در موطا ذکر کرده است و خلاصه آنچه ما به طور اختصار ذکر کردیم و او به تفصیل بر کتابش آورده است دو چیز است اول اینکه مالک محدث نیست دوم اینکه موطا کتاب حدیث نیست بلکه کتاب فقه است و اما جواب شبه ها:
[۳٧۶] غرز: به معنی جای رکاب در پالان شتر است اما من با توجه به موقعیت آن را به نفوذ میان مردم تفسیر کردم. [۳٧٧] شرح الموطا ص ۸.