اصول مذهب او
بیهقی از یحیی بن خریس روایت کرده است که گفت نزد سفیان حاضر بودم که مردی به نزدش آمد پس گفت چرا ابو حنیفه را سرزنش میکنی گفت او را چه شده است گفت از او شنیدم که میگفت به کتاب خدا عمل میکنم اگر حکم را نیافتم به سنت رسول خدا صچنگ میزنم و اگر در کتاب خدا و سنت رسولش حکم را نیافتم هر یک از اصحاب را که خواستم به قولش عمل میکنم و هر که را خواستم قولش را رها میکنم ولی از قول آنان به سوی قول دیگران بیرون نخواهم رفت ولی هر گاه کار به مردانی مانند ابراهیم وشعبی و ابن سیرین وحسن و عطا و ابن المسیب – و مردان دیگری را نیز بر شمرد – بکشد پس آنان مردانی بودهاند که اجتهاد کردهاند و من هم مانند آنان اجتهاد میکنم و در روایتی آمده که اگر حکم را در کتاب خدا نیافتم به سنت پیامبر و آثار صحیح روایت شده از او که در دست اهل اعتماد قرار دارد متوسل میشوم. و اما اجتهاد او در موردی که نصی از کتاب و سنت و قول صحابه وجود نداشته به قیاس بر میگشته و از انواع قیاسی است نزد او استحسانی که او را به قیاس خفی در مقابل قیاس جلی تفسیر نموده است.