فصل چهارم: جایگاه سنت نزد كسانی كه در عصر حاضر منكر حجیت آن هستند
در روزگار ما کسانی که هیچ آشنایی و تخصصی از این موضوع ندارند دست به انکار حجیت سنت زدهاند. مجله المنار مرحوم "رشید رضا " در شمارههای ٧ و ۱۲ از سال نهم دو مقاله از دکتر" توفیق صدقی " تحت عنوان "اسلام هو القرآن وحده " [۱۶۳]منتشر کرد که آشکارا از این نظریه سخن میگوید و ذیلاً خلاصهای از آن خواهد آمد:
اولاً: فرموده خداوند: ﴿مَّا فَرَّطۡنَا فِي ٱلۡكِتَٰبِ مِن شَيۡءٖ﴾[الأنعام: ۳۸] [۱۶۴]. و نیز ﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ﴾[النحل: ۸٩] [۱۶۵]. بر این مطلب دلالت دارند که کتاب خدا همه امور دینی را در بر گرفته است و هر حکمی که در این مورد نیاز باشد مفصلاً در قرآن بیان شده که نیاز به چیز دیگری مانند سنت نیست. و گرنه در این مورد قرآن کوتاهی کرده است، چرا که مادام بیان کننده هر چیزی باشد و نیاز به سنت نیز وجود داشته باشد، این امر دلالت بر خلف وعده خداوند دارد و چنین چیزی غیر ممکن است.
ثانیاً: آنجا که خداوند میفرماید: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩﴾[الحجر: ٩] [۱۶۶]. نشان دهنده این موضوع است که خداوند خود مسئولیت حفظ قرآن(بدون سنت) را بعهده گرفته و اگر سنت نیز همانند قرآن دلیل و حجت بود، مسئولیت حفظ آن را بر عهده میگرفت.
ثالثاً: اگر سنت حجت بود پیامبر صدستور میداد که آن را بنویسند و اصحاب و تابعین بعد از او اقدام به جمع و تدوین آن میکردند و با این کار از بیهودگی و تبدیل و تغییر و خطا و نسیان محفوظ میگشت و برای صیانت آن از موارد مذکور به صورت قطعی به مسلمانان میرسید چرا که احتجاج به مطلبی که ظنی الثبوت باشد صحیح نیست. و باز خداوند میفرماید: ﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌ﴾[الإسراء: ۳۶] [۱۶٧]. و: ﴿إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ﴾[الأنعام: ۱۴۸] [۱۶۸]. اثبات (اخبار رسیده از سنت) جز از طریق کتابت و نوشتن حاصل نمیگردد. همچنانکه قرآن مکتوب شده است. اما ثابت شده که پیامبر از نوشتن احادیث نهی کرد و دستور داد هر آنچه را که نوشته شده نابود کنند و صحابه و تابعین نیز چنین کردند.
حاکم (در مسندش) آورده که [۱۶٩]عایشه نقل کرده که ابوبکر ب۵۰۰ حدیث مکتوب را سوزاند و گفت: ترسیدم که بمیرم در حالیکه احادیثی در آن وجود داشته باشد از مردی که نزد من مطمئن و موثق بوده ولی آنطور نباشد که برای من گفته است و من هم آن را نقل کرده باشم، و هنگامی که زید بن ثابت نزد معاویه رفت معاویه از او در مورد حدیثی سوال کرد و او نیز آن را بازگو کرد. پس معاویه دستور داد کسی آن را بنویسد، اما زید فرمود پیامبر به ما دستور داد که احادیث او را ننویسیم و معاویه آن را از بین برد. عمر سیکبار تصمیم گرفت که سنت را بنویسد اما از این کار منصرف شد و گفت: خواستم سنت را بنویسم ولی یادم افتاد که قومی پیش از شما سنت (پیامبر خود را) نوشتند. پس به آن اکتفا کردند و کتاب خدا را رها کردند و من – به خدا سوگند – هیچ چیزی را با کتاب خدا نخواهم آمیخت. و همچنین علی سخواست که هر چه حدیث نوشته وجود دارد از بین ببرند و ابن مسعود کتابی از احادیث را که نوشته بود از بین برد و (عده ای) از تابعین از جمله (علقمه و عبیده و قاسم بن محمد، مثعبی، نخعی، منصور، مغیره و الاعمش نوشتن حدیث را ناپسند دانستهاند و آثار مشهور آنها در کتابهای علمی وجود دارد و تنها به این بسنده نکردهاند بلکه نشانههایی دال بر نهی آنها از گفتن حدیث و کم کردن آن وجود دارد. و سنت بعدها تدوین شد که خطا و فراموشی بر آن چیره گشت و تحریف و تغییر در آن وارد شد و همین موجب شد که در آن شک شودو در اخذ احکام، به آن اعتماد نشود.
رابعاً: از پیامبر ص(چیزهایی) نقل شده که دلالت بر عدم حجیت سنت مینماید. از جمله: هر گاه حدیثی از من برای شما نقل گردید (آن را به قرآن ارجاع دهید) اگر با قرآن موافق بود، از من است (و بپذیرید) و اگر با قرآن مخالفت داشت از من نیست (و نپذیرید). هر گاه آنچه که از حدیث روایت شده، حکم شرعی جدیدی را اثبات کند، پس موافق قرآن نیست. اگر نه حکم جدیدی را به اثبات نرساند و فقط جهت تاکید و حجت باشد، همان قرآن است (و نیاز به چیز دیگری نیست).
و باز حدیث: اگر حدیثی را از من برای شما نقل کرند و معروف بود و برای شما نا آشنا نبود آن را گفته باشم یا خیر آن را تصدیق کنید. من چیزهایی را میگویم که معروف و موافق شرع باشد و ناشناخته و منکر نیست. و اگر چیزی را از من برای شما نقل کردند آن را منکر دانستید آن را گفته باشم یا خیر آن را نپذیرید چون من چیزی را نمیگویم که منکر بوده و معروف نباشد.
این حدیث بیانگر وجوب عرضهی صحیح برداشتهای پیامبر صاز حکم کتاب خداست نه اینکه دلالت بر حجیت سنت نماید.
و از جمله: "من چیزی را جز آنچه خداوند در کتابش حلال کرده، حلال نمیگردانم و چیزی را جز آنچه خداوند در کتابش حرام کرده حرام نمیگردانم ".
و در روایتی دیگر: " مردم چیزی را به من نسبت ندهند، چرا که من چیزی را جز آنچه خداوند برایشان حلال گردانیده حلال نخواهم کرد و به غیر از آنچه خداوند بر آنان حرام کرده حرام نخواهم کرد".
آنچه ذکر شد خلاصه شبهاتی است که دکتر صدقی بر حجیت سنت وارد کرده است و هر طالب علمی نسبت به مقابله با آن و روشن ساختن نقاط ضعف این ادعا تردیدی به خود راه نمیدهد. و ما در اینجا (اشکالات و ضعفهای) وارده بر آن را بیان خواهیم کرد. انشاء الله تعالی.
[۱۶۳] اسلام تنها قرآن است. [۱۶۴] در کتاب (کائنات) هیچ چیز را فرو گذار نکردهایم. [۱۶۵] و ما این کتاب آسمانی را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز (امور دین مورد نیاز مردم) باشد. [۱۶۶] ما خود قرآن را فرستادهایم و خود ما پاسدار آن میباشیم. [۱۶٧] از چیزی دنباله روی مکن که از آن نا آگاهی. [۱۶۸] شما فقط از پندارهای بیاساس پیروی میکنید. [۱۶٩] ذهبی این حدیث را در تذکره الحافظ ۱/۵ آورده و آن را با سند حاکم ذکر کرده و بلافاصله بدنبال آن میگوید که این مطلب صحیح نیست.