۱ـ رد بعضی از اصحاب بر ابوهریره:
مؤلف هنگام سخن در مورد دیدگان صحابه نسبت به یکدیگر، به ابوهریره اعتراض کرده و گفته [۳۱۴]:
روایت شده که ابوهریره این حدیث را روایت کرده: کسی که جنازه را حمل نماید باید وضو بگیرد. ابن عباس این حدیث را قبول نکرد و گفت: لازم نیست برای حمل چند چوب خشک وضو بگیریم. حدیث زیر نیز که در ضیحین آمده از ابوهریره روایت شده:
هر زمانی که یکی از شما از خواب برخاست قبل از داخل کردن دستها در ظرف آب باید آنها را بشویید چون هیچیک از شما نمِداند که دستش هنگام خواب کجا بوده است. حضرت عائشه این حدیث را قبول نکرد و گفت: با مهراس چه کنیم؟ (سنگی است که در آن گودی ایجاد میکنند و پر از آب مینمایند و از آن وضو میگیرند).
مؤلف فجر الاسلام پس از ذکر این دو داستان در پاورقی کتاب ذکر میکند که آنها از کتاب شرح «مسلم الثبوت»: ۲/۱٧۸ نقل شده است.
مؤلف این دو واقعه را به عنوان دلیل نقد بعضی از صحابه بر یکدیگر بیان نموده است و بعضی از ایشان در مرتبهی بلندتری قرار میگیرند و من در گذشته بیان نمودم تمام مسایلی که از این قبیل در بین صحابه رخ داده است مناقشهی علمی محض بوده که بر پایه اختلاف نظر و تفاوت در استنباط و اجتهاد و فراموش کردن حدیثی از فردی و تذکر دیگری به وی صورت گرفته است. و این اختلافات از شک و گمان و یا تکذیب فردی بر دیگری نشأت نگرفته است. بر این اساس باید تمام آن مناقشهها که در بین حضرت ابوهریره و باقی صحابه صورت گرفته به خوبی فهمیده شود و فهم این اختلافات بدون این صورت درست نیست چون ما قبلاً تصدیق بعضی از صحابه برای بعضی به ویژه اعتماد و اطمینان صحابه نسبت به ابوهریره و اعتراف آنها در مورد حفظ و تثبیت ایشان را بیان نمودیم و این توضیحات مختصری بود در مورد تمام مناقشههایی که در بین حضرت ابوهریره و صحابه روی داده است. و اما در اینجا در مورد آنچه مؤلف نقل کرده است به بحث و گفتگو مینشینیم.
۱- اما حدیث اول «من حــمل جنازة فليتوصأ» و رد ابن عباس بر ابوهریره از چند جهت قابل بررسی است.
اول: در تمام کتابهای حدیث اثری از این حدیث با این نص ندیدهام و نه در کتابهای فقهی و اختلافی و در مورد این داستان که ابن عباس نظر ابوهریره را رد کرده باشد چیزی ندیدهام. به طور قطع محدثین از آن حدیث و واقعه اگر ثابت میبود در کتب خود غفلت نمیکردند. آری بعضی از علماء اصول ـ از جمله صاحب کتاب «مسلم الثبوت» ـ آن را ذکر کردهاند که برخی از این علما در آوردن و ذکر کردن احادیثی که اصل و اساسی ندارند و یا ضعیف هستند سهل انگاری میکنند.
چون تخصص آنها حدیث نیست. به هر حال کتابهای علماء اصول در علم حدیث مرجع نیستند و در این مورد به آنها مراجعه نمیشود.
مگر کسی که در سیاهی شب هیزم جمع میکند [۳۱۵]و یا هدف خاصی دارد.
دوم: آنچه در بعضی از کتابهای حدیث موجود است با این روایت تفاوت دارد.
در حدیث مرفوعی امام ترمذی از ابوهریره روایت کرده است: «مِنْ غسلِه الغُسلُ، ومن حَمْله الوضوءُ». یعنی «در شستن میت غسل و در حمل آن وضو لازم است». پس ترمذی فرموده: در این باب از علی و عایشه هم نقل شده است، ابوعیسی (یعنی ترمذی) فرموده حدیث ابوهریره حدیثی حسن است، هر چند این حدیث به صورت موقوف هم از او روایت شده است. و اهل علم در مورد کسی که غسل میت را به جای میآورد اختلاف دارند. بعضی از یاران اهل علم پیامبر صو غیر ایشان فرمودهاند: کسی که غسل میتی را انجام میدهد باید غسل نماید و بعضی هم فرمودهاند باید وضو بگیرد و مالک بن انس فرموده: غسل برای غسل میت سنت است و من آن را واجب نمیدانم و امام شافعی نیز چنین فرمودهاند
احمد فرموده: کسی که مرده را میشوید امید است که بر او غسل واجب نشده باشد اما وضو کمترین چیزی است که در این مورد لازم میدانم و الحاق فرموده: وضو لازم است و از عبدالله بن المبارک روایت شده است که گفت: برای غسل میت غسل و وضو لازم نیست.
و خلاصه اینکه تنها ابوهریره روایت آن حدیث را نکرده بلکه علی و عائشه هم آن را روایت کردهاند. از ابوهریره هم به صورت مرفوع و موقوف روایت شده است. پس رد ابن عباس هیچگونه تاثیری ندارد چون اگر ثابت میشد، آن را نقل میکرد همچنانکه در بین بعضی از اصحاب روی داده است. در واقع اهل علم در آن اختلاف بزرگی دارند و در تمام اینها مشخص میشود که استدلال مولف «فجر السلام» به واقعهای که در بین ابوهریره و ابن عباس به اثبات نرسیده از درجه اعتبار ساقط است. از طرفی دیگر ابوهریره حدیثی را در غسل میت روایت کرده که نقل آن منحصر به او نیست، بلکه غیر از او هم با او در این روایت شریک هستند همچنانکه مشاهده کردید.
سوم: اگر به فرض بپذیریم که داستان رد ابن عباس بر ابوهریره صحت دارد، این به این معنی نیست که تکذیب و طعنی صورت گرفته، بلکه اختلاف در فهم و فقه حدیث است. ابوهریره با توجه به ظاهر حدیث وضو را واجب میداند و ابن عباس میگوید وجوب از حدیث برداشت نمیشود. بلکه سنت است و به همین خاطر فرمود: بر ما وضو لازم. پس کلمهی «لا یلزمنا» عامل اختلاف در بین طرفین است، ابوهریره آن را اثبات میکند و ابن عباس آن را نفی میکند و هر کدام از آنها صحابهای بزرگوار، فقیه و مجتهد بودهاند و در اختلاف آنها در استنباط و فقه حدیث مشکلی نیست.
۲- و اما حدیث دوم: «متى اسْتَيْقَظَ أَحَدُكُمْ مِنْ مَنَامِهِ... الخ».
این حدیث صحیحی است که امام بخاری و مسلم و صاحبان سایر صماح بسته روایت کردهاند و از ابن عمر و جابر و عائشه نیز روایت شده.
و اما رد عایشه بر ابوهریره که گفته: ماذا صنع بالمهراس؟ این در کتابهای حدیث موجود نیست و صحیح هم نیست، بلکه آنچه ابن عربی و حافظ والی عراقی در کتاب «طرح التثریب التقریب» به نقل از بیهقی به آن تصریح کرده این است که: کسی که به ابوهریره اعتراض کرده قین الاشجعی از اصحاب عبداله بن مسعود میباشد. و از اصحاب عبداله بن مسعود میباشد و آن اینک عبارت العراقی: و قبلاً گفتیم که در روایت مسلم به جای «فی وضوئه»، «فی انائه» آمده است و در روایتی «فی الدناء» آمده است. و این دلالت بر این دارد که نهی مخصوص ظرفهاست و آبگیر و حوضهایی که فرو بردن دست کثیف آن را کثیف نمیکند شامل نمیشود و به همین خاطر زمانی که ابوهریره این حدیث را برای قین الاشجعی خواند، گفت: اگر ما مهراس مورد استفاده شما را بیاوریم چگونه از آن استفاده کنیم.
ابوهریره فرمود: از شریعت اسلامی تو به خدا پناه میبرم «رواه البیهقی». این جملهی ابوهریره به این خاطر است که او دوست نداشت برای حدیث مثال بیاورد، [بلکه دوست داشت که کاملاً پیرو حدیث باشد] چنین برخوردی از اصحاب دیگر هم روایت شده، مانند آنچه که دارقطنی و بیهقی در مورد حدیث ابن عمربروایت کردهاند، که مردی به او گفت: آیا اگر حوض هم باشد [همین حکم را دارد]؟. ابن عمرباین مثال را بد دانست، زیرا به شدت پیرو حدیث بود [۳۱۶].
و این صراحت بر این دارد که ابوهریره تنها خودش این حدیث را روایت نکرده بلکه ابن عمر نیز آن را روایت کرده است. و ترمذی هم آن را از عائشه نقل کرده است. حتی بر ابن عمر هم به هنگام روایت این حدیث اعتراض شد. و کسی که ابوهریره اعتراض کرد قین الاشجعی بود نه ابن عباس و عائشه. و او جزو تابعین و از اصحاب ابن مسعود است و همچنانکه قبلاً گذشت، و اینک عبارت ابن حجر در مورد قین را بیان میکنیم تا آنچه گذشت برای شما روشنتر باشد.
«قین الاشجعی: تابعی و از اصحاب عبدالله بن مسعود است که بین او و ابوهریره داستانی روی داد و ابن منده او را در شمار صحابه آورده و از طریق یحیی بن کنیر از ابو سلمه از ابوهریره روایت میکند که قین الاشجعی گفت: فکیف نضع بالمهراس؟ و این حدیث از روایت محمد بن عمر و از ابوسلمه از ابوهریره معروف است که فرمود: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صإِذَا قَامَ أَحَدُكُمْ مِنْ النَّوْمِ... الخ». قین الاشجعی به ابوهریره گفت: اگرمامهراس داشته باشیم چگونه وضو بگیریم؟ اعمش از ابو صالح ابن مسعود گفتهاند که ابوهریره با مهراس چه میکند وبا توجه به این مشخص میشود که رد عایشه بر ابوهریره صحت ندارد و به فرض صحت آن میتوان گفت که مسئله اختلافی در فهم حدیث است. ابوهریره شستن دستها را قبل از داخل کردن در ظرف آب واجب میداند که امام احمد و داود و طبری نیز همین نظر را دارند اما عایشه و ابن عباس این نظریه را ندارند که نظریه جمهور اهل علم میباشد و در این کار هیچگونه تکذیب وشکی وجود ندارد.
اما مسئلهای که در اینجا قابل تأمل و تفکر است این است که مؤلف بعد از بیان رد عائشه بر ابوهریره آن را به «شرح کتاب مسلم الثبوت» نسبت داده است اما با مراجعه به آن معلوم میشود کسی که آن مسئله را بیان نموده صاحب «المسلم» است و شارح آن بر اشتباه صاحب «المسلم» تذکر داده و گفته که این نقل از حضرت عائشه صحت ندارد.
اصل عبارت شارح این است: «صاحب کتاب التیسیر» گفته: این روایت از حضرت عائشه و ابن عباس ثابت نیست و این روایت از مردی است که اسمش قین الاشجعی است که در صحابه بودن او اختلاف هست. پس عبارت «الیتیر» که شارح، به آن اشاره کرده از «التقدیر» ابن امیر الحجاج منقول است که در آنجا میفرماید: آنچه در مورد عائشه و ابن عباس میگویند طبق نظر شیخ ما «الحافظ» در هیچیک از کتابهای حدیث وجود ندارد. و کسی که این سخن را به ابوهریره گفته مردی است که به اوقین الاشجعی میگویند. سعید بن منصور از ابوهریره روایت کرده که گفت: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صإِذَا قَامَ أَحَدُكُمْ... الخ» قین الاشجعی به ابوهریره گفت: مهراس شما را چه کار کنیم؟ ابوهریره به او گفت: از شریعت اسلامی تو به خدا پناه میبرم و ابن منده قین الاشجعی را در صف اصحاب آورده است و گفته نام او در حدیث ابوسلمه از ابوهریره (یعنی این حدیث) آمده است و به دنبال آن ابونعیم گفته است در آن چیزی نیست که بر صحابه بودن قین دلالت کند [۳۱٧]الحافظ فرموده: بلکه حتی به خدمت پیامبر نرسیده است.
حال که این مسئله برای شما روشن شد متوجه میشوید که مؤلف فجرالاسلام در دو نکته از این روایت از حق دور افتاده است:
۱- آنچه روایت و نقل کرده است به «شارح المسلم» نسبت داده در حالی که خود صاحب «المسلم» آن را روایت کرده است.
۲- خود را از تذکر شارح بر اشتباه مصنف و از تصحیح واقعه غافل میکند. این علم و شناخت او چگونه تفسیر میشود، آیا غیر از این است که او در اثبات تکذیب صحابه نسبت به یکدیگر و مخصوصاً تکذیب اصحاب نسبت به ابوهریره حریص و مشتاق بوده است. و در آن راه چقدر اشتباه و حق کشی را تحمل نموده است؟ و خدا تعصب و هوس را از بین ببرد.
[۳۱۴] ص ۲۶۵. [۳۱۵] در مورد کسی گفته میشود که کار بیهوده ای انجام میدهد (مترجم). [۳۱۶] این مسئله به تنفر اصحاب از اجتهاد در برابر نص باز میگردد. [۳۱٧] التقریر ۲/۲۰۰.