۳-آیا علمای اسلامی دروغ گفتن برای دفاع از دین را جایز میدانند؟
این مستشرق یهودی در ادامهی سخنان خود میگوید: «با توجه به آن چه در دسترس داشتند - یعنی علمای - دانستند که این احادیث موجود نمیتواند به اندازهای باشد که نیاز آنها را برای ر سیدن به اهدافشان تأمین کند، در نتیجه شروع به جعل احادیثی کردند که مناسب میدانستند و با شریعت اسلامی هم ناسازگار نبود، و این عمل خود را این گونه برای خود توجیه میکردند که به خاطر مقابله با سرکشی [خلفاء] و بیدینی و دور شدن از قوانین دینی بر این کار دست زدهاند.
بله، گلدزیهر این چنین جعل حدیث توسط علمای ما را توجیه میکند... و [معلوم است که] این سخن کسی است که به منزلت رفیع علمای ثابت قدم ما نرسیده و اصلاً نخواهد رسید، و این علما در پرهیز از دروغ حتی در زندگی عادی خویش به مرتبهای رسیدهاند که دسترسی گلدزیهر به آن محال است و نه به آن درجه از خوف و خشیت الهی که در جهان و فطرت آنها استقرار یافته میر ستد، و نه به درجهی تنفر از تهمت و افترا بستن به پیامبر صتا جایی که برخی از آن علما افترا به پیامبر صرا مساوی با کفر و مستوجب قتل و عام پذیرش توبه میدانند. پس اگر این مستشرق این گونه خصوصیات علمای ما را نفهمیده معذور است، زیرا او حتی سایهای از این فضایل را هم در وجود خود یا پیرامونش ندیده است، اما معلوم است کسی که به دروغگویی عادت داشت گمان میکند تمام مردم از او دروغگوتر هستند، و دزدان هم فکر میکنند مردم شبیه آنها هستند، و الا چه کسی به خود اجازه میدهد که بگوید: همانا سعید بن مسیب که با آزار و اهانت و شکنجه روبه رو شد تا نگذارد دو بیعت هم زمان گرفته شود زیرا با دستور پیامبر صمنافات داشت، بعداً همین مرد برای خود مباح بداند که برای دفاع از پیامبر صدروغ بگوید؟
و چه کسی به خود احجازه میدهد به کسانی که علناً در مقابل برخی از حاکمان خود به دلیل مخالفت آنها با بعضی از احکام سنت ایستادند اتهامی وارد کند؟ و بگوید که ایشان پس از آن برای خود جایز دانستند که به سنت پیامبر صاحکامی را بیفزایند که پیامبر صآنها را نگفته بود؟ ای مردم آیا شما دارای قدرت تعقل نیستید که با آن داوری کنید؟ و یا اینکه شما برای مردمی سخن میگویید که دارای عقل و اندیشه نمیباشند؟!.