۱۱) اعتراف به صحت معنی ظاهری حدیث (شکل حدیث)
گلدزیهر میگوید: «مسلمانان در قرن دوم احساس کردند [لازم دانستند] که تنها اعتراف و شناخت احادیث از جهت شکل و الفاظ برای صحیح بودن آنها کافی است، زیرا در بین احادیثی که دارای سندی قوی و نیکو هستند بسیاری از احادیث موضوع وجود دارد، و برای جعل حدیث این کلام پیامبر صآنها را یاری رسانده است: «نقل حدیث از من بسیار افزایش مییابد، پس اگر حدیثی از من را برای شما نقل کرد آن را با قرآن مطابقت دهید، اگر با آن توافق داشت، پس آن سخن من است، چه آن را گفته باشم و چه نگفته باشم». این مبدأ[دیگری بود [جهت جعل احادیث بیشتر] که پس از گذشت مدت اندکی از جعل حدیث اتفاق افتاد».
تهمتهای گلدزیهر به علمای اسلامی [در زمینه حدیث] از چند جهت است:
اول: گمان او در این مورد که اعتراف به مفهوم ظاهری حدیث برای صحت آن به تنهایی کافی است، و این که علما گفتهاند در میان احادیثی که دارای اسناد نیکویی هستند، بسیاری از احادیث جعلی وجود دارد، این واقعاً افترایی است که به آنها نسبت داده است، زیرا آنان به طور قطع چنین سخنی را نگفتهاند و چگونه ممکن است که علمای حدیث بگویند در میان احادیث پیامبر صبسیاری از آنها که دارای سند نیکویی هم هستند جعلی هستند؟
و براستی آن چه علما به هنگام بحث احادیث آحاد گفتهاند این است: خبر آحاد مفید یقین است یا ظن؟ پس بعضی از علما گفتهاند که مفید علم است و جمهور علما هم معتقدند که مفید ظن است زیرا بر حسب شروط و قواعد عام حدیثی صحیح نباشد و این امر هم تنها یک احتمال عقلی است که علما به خاطر احتیاط در دین و اثبات احکام در نظر گرفتهاند، پس این امر کجا و انچه این مستشرق از آنها مطرده کرده است کجا؟
دوم: گلدزیهر گفته است منشأ جعل حدیث که پس از اندکی سبب جعل نمودن آن شد این سخن پیامبر صبود: سیکثر التحدیث عنی...» یعنی (سخن گفتن از جانب من افزایش مییابد...) در حالی که این تهمت محض است زیرا، ائمهی حدیث آن را نقد کرده و حکم به جعل بودن آن نمودهاند، و ما برخی از سخنان آنان و هم چنین کلام امام شافعی/را دربارهی آن قبلاً نقل کردیم.
سوم: یا میگوید: مبدأ شروع جعل حدیث همان سخن «سیکتر التحدیث» که علما حکم جعل آن را داده بودند میباشد که به عنوان قاعدهای و مبدأی به آن روی کرده و آن را مطرح کردهاند؟ [به نظر میرسد این مورد تکرار همان مورد دوم است. م].