طعن پنجم: اسلام او و سبب همنشینی او با پیامبر
قبلاً گفتیم که ابو هریره در سال هفتم هجری در غزوۀ خیبر مسلمان شد و هم اکنون اضافه میکنیم که وی قبل از این تاریخ مسلمان شده است ولی هجرت او با رسول خدا قطعاً در این سال بوده است و فقط این قول را بخاطر دو دلیل ترجیح دادیم.
دلیل اول: آنست که ابن حجر در کتاب الاصابه در ترجمه و شرح حال طفیل بن عمرو دوسی ذکر کرده است و گفته است که طفیل نامبرده قبل از هجرت مسلمان شده ووقتی که بعد از مسلمان شدنش به میان قوم خود - همان قوم ابی هریره - بازگشت آنان را به اسلام دعوت کرد، اما جز پدرش و ابو هریره دعوتش را اجابت نکردند و این نقل، صریح است در اینکه اسلام ابو هریره چندین سال قبل از آمدنش به نزد پیامبر صدر غزوۀ خیبر به وقوع پیوسته است.
دلیل دوم: چیزی است که بخاری و مسلم و غیر آن دو در مورد نزاعی که هنگام تقسیم غنائم بعد از فتح خیبر در بین ابو هریره و ابان بن سعید بن عاص صورت گرفت، آن را روایت کردهاند که ابان از پیامبر صخواست تا او را در تقسیم غنائم سهیم سازد، پس ابو هریره گفت: ای پیامبر خدا صدر تقسیم غنائم چیزی برای او قرار مده زیرا او با ابن قوقل [۳۴۲]- که همان نعمان بن مالک بن ثعلبه است و لقب او قوقل بن اصرم بوده - در جنگ احد در حالیکه ابان مشرک بوده جنگیده و او (ابن قوقل) را کشته است.۱- از این داستان میفهمیم که ابو هریره هنگامی که بعنوان مهاجر در خیبر به خدمت پیامبر آمد تازه مسلمان نبود بلکه همۀ جنگهای پیامبر صو رویدادها را پیگیری کرده بود بگونهای که میدانست ابان بن سعید همان است که ابن قوقل را در جنگ احد کشته است و حافظ ابن حجر همین نظر را دارد ۲- و ابوریه طبق عادت خودش مفهوم این داستان را بد جلوه داده است و نتیجهای از آن فراهم آورده است که با نتیجهگیری اهل انصاف متفاوت است و هر طور باشد، اسلام ابو هریره مانند اسلام همۀ صحابیهای دیگر، خالص و بخاطر رضای خدا بوده است،او برای اولین بار اسلام را از طفیل بن عمرو شنیده است و بلافاصله آن را قبول کرده و شعائر و احکام آن را انجام داده است. بنابراین همیشه علاقمند هجرت به نزد پیامبر صبوده است و در حالیکه پیامبر و مسلمانان در غزوۀ خیبر بودند - بسوی پیامبر صآمد.و بیشتر روایات برآنند که آمدن او در پایان جنگ اتفاق افتاده است ولی در تقسیم غنائم حضور داشته است و بعضی از روایات - که مورد اعتمادتر و صحیحتر است - ثابت نمودهاند که پیامبر صبه مسلمانان فرمان داد که سهمی برای ابو هریره قرار دهند.سپس همراه و همنشین پیامبر گشت مبنی بر اینکه به هیچ چیزی از مظاهر دنیوی توجه نکند جز اینکه به فرمان پیامبر گوش فرا دهد و بعد از او بار هدایتش را بر دوش نهد و حدثتش را برای مسلمانان نقل کند. اینکه محل اقامت ابو هریره در صفه باشد چیزی طبیعی بوده است و آن مکانی در مسجد بوده که کسانی در آن اقامت داشتند که مخصوص تعلیم و تعلم و جهاد با رسول خدا بودند یا در مدینه ثروت و خانوادهای نداشتند [۳۴۳].
و قطعاً در صفّه بزرگان صحابه وجود داشتند و پیامبر صخدا آنان را گرامی میداشت و مردم را بر گرامی داشتن آنان تشویق میکرد. همان گونهشان ابو هریره ادامه یافت که همیشه و هر جا همراه پیامبر صبود تا خدا و رسولش را برای همسایگی بر گزید و به وسیله این همراهی مداوم از سال هفتم هجری تا سال دهم علاقۀ شدیدی به جستجوی حدیث پیامبر صداشت تا آن را از زبان کسانی که اسلامشان از اسلام ابو هریره سبقت گرفته بود و همچنین از زبان همسران پیامبر صبشنود. به اندازهای احادیث پیامبر برای ابو هریره جمع شده بود که برای اصحابی که این فراغت را نداشتهاند ومانند ابو هریره در همه جا پایبند به همراهی مستمر پیامبر نبودهاند جمع نشده بود.اینست داستان اسلام آوردن او. بخاری و دولابی (که متوفای ۳۱۰ بوده است) در باب (کنیه ها) حدیث هجرت او از دوس به مدینه و از آنجا به خیبر را برای ما روایت کردهاند و بهر حال او در طی مسیرش این شعر را زمزمه میکرد:
شگفتا بر شبی که دارای طول و رنج بیشمار است......با اینکه از منطقه کفر آلود نجاتم میدهد [۳۴۴].
در راه بردهای که مال ابو هریره بود فرار کرد، وقتی به خدمت پیامبر صرسید و با او بیعت کرد، بردۀ فراری ظاهر شد و پیامبر صفرمود: ای ابو هریره این بردۀ توست او در جواب گفت: او در راه خدا آزاد است. بدینگونه از خوشحالی ملاقات با پیامبر صو بیعت با اسلام بندهاش را آزاد کرد و با این وصف میبینیم که در داستان اسلام ابو هریره نمونهای از نمونههای صدق در محبت پیامبر و پایبندی به اسلام وجود دارد که ملاقات پیامبر صو بیعت با او را یکی از نعمتهای بزرگ الهی دانسته که به شکرانه آن تنها بندهاش را که جز او چیزی نداشت آزاد کرد و بدینم قسم این نمونهای است که ایمانداران صادق از آن چیزی برداشت میکنند که نفس را پر از اعتماد و خرسندی و اطمینان خاطر میکند ولی ابوریه در حالیکه نسبت به ابو هریره در درونش پر از کینه است در داستان او جز داستانی از داستانهای آوارگی که گرسنه را وادار میکند تا برای پر کردن شکم از شهری به شهر دیگر منتقل شود را نمیبیند و در همراهی او با پیامبر صجز آن مرد شکم پروری که تمام اراده او در زندگی آنست که گرسنگیش را کنترل کند و آرزوی شکمش را اشباع کند نمیبیند. این گونه موضعگیری بس جای تعجب است ولی آیا ابوریه این صورت را برای خود یا فرزند یا یکی از دوستانش میپسندد؟ پس چگونه آن را برای یکی از یاران پیامبر صمیپسندد.
با قطع نظر از موضعگیری ابوریه شکی نیست که انبوه دانشمندان اسلام از عصر تابعین تا به امروز او را نمونه گرامی میدانند برای کسی که بار امانت علم از رسول خدا را بر دوش خود حمل مینماید.
[۳۴۲] بخاری مبنی بر عادت خود داستان ابن قوقل را در مواضع متعددی ذکر کرده است ولی آن را در باب غزوۀ خیبر بطور کامل آورده است (به فتح الباری ٧/۳٩۵ رجوع شود. [۳۴۳] فتح الباری ۸/۸۳. [۳۴۴] در روایت دو لابی بجای نَجَت تُنَجینی آمده است.