بارزترین ویژگیهای اخلاقی امام زهری
امام زهری دارای ریشی کوتاه، و کم پشت، گونههای لاغر، موی سر و ریش خود را با حنا رنگ میکرد، مقداری چشمانش ضعیف بوده و دارای زبانی فصیح بود، و همیشه گفته میشد: «فصیحیان زمان آنها سه نفر بودند: زهری، عمر بن عبدالعزیز و طلعه بن عبیدالله» از بارزترین اخلاق او بخشش و سخاوتمندی بود که در این زمینه او را بعنوان آیت و نشانهی بخشش نام بردهاند، لیث بن سعد میگوید: ابن شهاب (زهری) از سخیترین اشخاصی بود که من دیدهامام زهری، هر کس از او درخواست میکرد به او میبخشید، تا جایی که اگر چیزی برایش باقی نمیماند از دوستانش درخواست قرض میکرد و آنها هم به او میدادند، و اگر باز چیزی برایش نمیماند از بردگانش قرض میگرفت، و چه بسا گدایی به نزدش میآمد، اگر چیزی برای بخشش به او نداشت چهرهاش دگرگون میشد و به او میگفت: به تو مژده میدهم که خداوند به نیکی نیازت را برآورده میکند، و به ابن شهاب به اندازهی صبر وتحملش این امکان را میدهد که فردی نیازمندیهای سائلین را در توان [به جای ابن شهاب[برآورده سازد.
زهری به زور مداوم سفرههای غذای همراه عسل برای مردم میگسترد، یک بار به کنار آبی یا [چاه آبی] رسید صاحبان آن چاه آب به نزدش شکایت آوردند که آنها دارای ۱۸ پیر زن از کار افتاده هستند که هیچ خدمت کاری ندارند، امام زهری چیزی به همراه خود نداشت، پس ۱۸ هزار درهم قرض کرد، و برای هر کدام از آن پیرزنان خادمی را استخدام کرد،و امام زهری به گونهای بود که وقتی یکی از محدثان دوستش از اینکه با او غذا بخورد خودداری کرد، سوگند خورد که به مدّت ده روز با او سخن نگوید، امام زهری دارای سفرهای آموزشی بود و در آن به سوی اعراب میرفت تا به آنها آموزش دهد و آنها را در دین آگاه نماید، اگر در زمستان به سوی آنها میرفت با خود عسل و کره میبرد تا به آنها غذا بدهد، و اگر در تابستان بود به آنها عسل و روغن میداد، وبه خاطر این نوع بخشش شگفتانگیز بود که هربار نسبت به قبل بر بدهیهای او افزوده میشد [۲۴۵]، در نتیجه یک بار خلفای بنی امیه بدهی او را پرداخت میکردند و یک بار دوستانش برای او پرداخت مینمودند.
از بارزترین صفاتی که باعث شد امام زهری دارای جایگاه خاصی در علم شود و صاحب شهرت و آوا گردد و بر یاران خود برتری یابد دو صفت بود:
اول: تلاش و رنجی که در کسب علم متحمل میشد، امام زهری اصرار فراوانی داشت برای ملاقات با علما و کسب علم از آنها و مدون کردن آنچه از آنها میشنید، او شبهای طولانی را برای تفکر در آنچه شنیده بود بیدار میماند، تا آن را حفظ و در نفس خودش استوار گرداند، و اکنون چند نمونه از سخنان دوستانش را در مورد عشق و علاقهی او به طلب علم ذکر میکنیم:
ابوزناد میگوید: ما مسائل مربوط به حلال و حرام را یادداشت میکردیم، و ابن شهاب هرآنچه میشنید مینوشت، پس وقتی به او نیاز پیدا میشد، دانستم که او آگاهترین افراد است.
ابراهیم بن سعد میگوید: به پدرم گفتم: ابن شهاب با چه چیزی از شما پیشی گرفت؟ گفت: در ابتدای هر جلسهای میآمد، و با هر فرد مسن یا جوانی که در جلسه برخورد میکرد سؤال میپرسید، سپس به منزل انصار میرفت و در آنجا هم با هر جوان یا پیرمرد و یا حتی پیرزنی که مواجه میشد از او سؤال مینمود و حتّی با بانوان هم به مجادله میپرداخت.
از نمونههای دیگری که از تلاش زهری برای کسب علم آوردهاند این است که او برای این که چیزی یاد بگیرد به نزد عبیدالله بن عتبه بن عبدالله بن مسعود رفته و خدمتکار او شده بود، حتّی یک بار برای او آب آورده و در پشت در برای کسب اجازهی ورود منتظر بود، پس عبیدالله به جاریهاش گفت: چه کسی پشت در است؟ جاریه به او گفت: غلام شما اعمش (منظورش زهری بود زیرا چشمان او ضعیف و ریزش آب داشت) جاریه به خاطر خدمت زهری به عبیدالله و ماندگاری او در منزلش گمان میکرد زهری خدمتکار عبیدالله است، و در مورد او گفتهاند، وقتی در منزل تنها بود کتابهایش را در اطراف خود جمع میکرد و تنها به خواندن و تحقیق در آنها مشغول میشد، تا اینکه همسرش تحمل خود را از دست داد و شبی به او گفت: به خدا قسم دردسر نگهداری این کتابها از نگهداری سه نفر نابینا برای من سختتر است، از عادتهای امام زهری این بود که هرگاه از علما چیزی میشنید به خانه برمیگشت و جاریهاش را از خواب بیدار مینمود و به او میگفت: گوش کن فلانی این سخن را گفت، و فلانی در مورد آن چیز برایم نقل کرد، پس جاریهاش به او میگفت: این سخن به من چه ربطی دارد؟ پس به او میگفت: میدانم تو از آن سخن سودی نمیبری ولی چون حالا آن را شنیده بودم خواستم یادآوری کنم.
دوم: برجستهی بعدی او هوش و قدرت ذهن و حافظهی قوی او بود، زهری در این زمینه واقعاً نمونه و آیت شگفتانگیزی بود، و قبلاً از برادرزادهاش شنیدیم که گفت: زهری در مدت ۸۰ شب قرآن را حفظ نمود و لیث هم از خود زهری نقل میکند که گفت: هر چیزی که به قلبم (ذهنم) میسپردم فراموش نمیکردم، و عبدالرحمن بن اسحاق از او نقل کرده است که گفت: هرگز برای فهم حدیثی از کسی کمک نگرفتم، و تنها یک بار در حفظ حدیثی دچار تردید شدم در نتیجه از دوستم در مورد آن پرسیدم ولی همان گونه بود که من حفظ کرده بودم، و از موارد کمیاب و نادری که در مورد حافظهی او نقل شده چیزی است که مورخ شام ابن عساکر در تاریخ خود از قول عبدالعزیز بن عمران آورده که: عبدالملک نامهای توبیخی را به اهل مدینه نوشت، این نامه در دو طومار (دوصفحه) بود که بر روی منبر برای آنها خوانده شد، وقتی نامه تمام شد و مردم پراکنده شدند، یاران سعید بن مسیب پیرامون او جمع شدند، سعید به آنان گفت: چه چیزی در آن طومار نوشته شده بود؟ دوست دارم (کاش) کسی پیدا شود که از محتوای آن به ما خبر دهد؟ یکی از یاران او شروع کرد و گفت: در آن چنین بود، و دیگری میگفت: در آن چنین گفت، گفت: گویا سعید بن مسیب با سخنان آن دو محتوای طومار برایش کاملاً روشن نشد، پس به ابن شهاب روی کرد، [وابن شهاب هم] گفت: یا ابا محمّد دوست داری تمام محتوای طومار را بدانی؟ گفت: بله، پس تمام مطالب را آنچنان که در نامه بود برای او بیان کرد انگار از روی آن میخواند.
امام زهری از نظر حفظ و نگهداری مطالب به آن حد رسیده بود که خود هشام بن عبدالملک خواست او را آزمایش کند، پس از او خواست که به برخی از فرزندان او [حریث] املاء کند و تعلیم دهد، او هم کاتبی را خواند و ۴۰۰ حدیث را به او املاء کرد، پس از گذشت حدود یک ماه هشام به امام زهری گفت: ای ابابکر آن نوشته از بین رفت بعد امام زهری از یک کاتب خواست تا دوباره آن احادیث را یادداشت کند، بعداً هشام این نوشته را با نوشتهی اول مطابقت داد ایشان حتّی یک حرف را هم جا نگذاشته بود.
در اینجا با ذکر مطلبی از امام زهری بحث در این زمینه را کنار میگذاریم، امام زهری به مصرف عسل بسیار عادت داشت و میگفت: عسل سبب تقویت حافظه و به یادآوری مطالب کمک میکند، و دوست نداشت سیب ترش و سرکه مصرف کند، وی میگفت: هردوی اینها سبب فراموشی میشود، و باز از او نقل میکنند که گفت: کسی که علاقهمند به حفظ حدیث است پس باید کشمش مصرف کند. [تا حافظهی وی تقویت شود].
[۲۴۵] به نظر اینجانب این نوع بذل و بخشش با اینکه از سوی شخص بزرگواری مثل امام زهری باشد امّا باروح وسطیت اسلامی و بسیاری از احادیث و آیات از جمله آیهی: ﴿وَلَا تَجۡعَلۡ يَدَكَ مَغۡلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبۡسُطۡهَا كُلَّ ٱلۡبَسۡطِ فَتَقۡعُدَ مَلُومٗا مَّحۡسُورًا٢٩﴾[الإسراء: ۲٩] سازگاری ندارد. [مترجم].