۶-اسباب اختلاف در حدیث
کلدزیهر میگوید: «هیچ مسألهای اختلافی در زمینهی سیاسی یا اعتقادی وجود ندارد مگر اینکه اساس آن به برخی احادیث که دارای سندی قوی هم هستند بر میگردند»!.
آیا این همان دلیلی است که برای جعل حدیث توسط بنی امیه ارائه شده است؟ چرا وجود این احادیث مخالف هم در مسائل مورد اختلاف به علت وجود مذاهب و دیدگاههای گوناگون بر نگردد؟ و چرا علتی به جز جعلی بودن نداشته باشند؟
علمای حدیث دلایل زیادی برای اختلاف آنها بیان کردهاند [برخی از آنها را در زیر ذکر میکنیم].
۱- از جمله این عوامل میتوان به وقوع و انجام یک فعل در دو نوع موقعیت زمانی و مکانی متفاوت که هر دو نیز توسط صحابی روایت شده است، پس یکی را طبق شرایطی که مشاهده نموده روایت میکند، و دیگری را هم با توجه به ظرف خاص خود نقل میکند، مثال آن دو حدیث: «الوضوءُ مِن مسِ الذكر» لمس ذکر سبب گرفتن دوبارهی وضو میشود، و حدیث «وهَل هو الا بِضعه منكَ» یعنی مگر ذکر قسمتی از بدن تو نیست [پس تجدید وضو لازم نیست].
۲- پیامبر صعملی یا عبادتی را به دو یا چند صورت انجام داده و همهی صورتها را هم جایز دانسته است، پس یک صحابی آنچه را در حالتی خاص دیده روای ت نموده، و صحابی دیگری آنچه را در موقعیت دیگری مشاهده کرده روایت میکند، مانند احادیثی که در مورد نماز وتر وارد شده که یک بار هفت رکعت خوانده یا نه و یا یازده رکعت.
۳- و از جملهی این اسباب این است که در بیان رفتار خاصی که از پیامبر صدیدهاند هر کدام آن را به شیوهای نقل کردهاند، مثلاً در مورد ادای حج توسط پیامبر صکه آیا ایشان حج را به صورت قران، مفرده و یا تمتع ادا کردهاند، و تمام این حالات جایز است که از عمل پیامبر صفهمیده باشند، زیرا مردم و اصحاب نمیتوانستند و نمیتوانند بدانند که ایشان نیت ادای حج قران یا تمتع و یا افراد داشته است.
۴- اختلافی که به علت فهم متفاوت حدیثی از پیامبر صبه وجود آمده است، که مثلاً یکی از اصحاب امری واجب و دیگری امری مستحب را از آن حدیث واحد برداشت نمودهاند.
۵- یکی از اصحاب حکم جدید یک سخن یا حدیث پیامبر صرا شنیده که حکم اول آن را نسخ نموده است ولی صحابی دیگر ان را نشنیده، و پیوسته حکم اول که به او رسیده است رابیان میکند.
خلاصهی سخن این که، علمای ما دلایل اختلاف در مفهوم احادیث را بیان کردهاند، پس اگر علت اختلاف، جعلی بودن یکی از آنها باشد آن را بیان کرده، و اگر دلیل آن به غیر از این عامل باشد باز هم آن را به روشنی بیان نمودهاند، و در این زمینه کتابهای مستدل و ارزشمندی تألیف شده است که از جمله کسانی که در این زمینه تألیف کردهاند میتوان به امام شافعی/، ابن قتیبه، و طحاوی و غیر اینها اشاره نمود، پس گمان به اینکه تمام اختلاف در معانی احادیث [مخصوصاً در یک موضوع] به جعلی بودن آنها بر میگردد گمان و نظر باطلی است، و باطلتر از این گمان این است که آن را به عنوان دلیلی برای جعل حدیث یا دعوت به جعل توسط بنی امیه قلمداد نمود.