*ابوالهذیل:
بعد از آن از هذیلیة سخن میگوید و آنان پیروان ابی الهذیل محمد بن الهذیل معروف به علاف(۲۲٧یا۲۳۵هجری) میباشند.
و فضیحتها و رسواییهایی را یادآوری میکند که پی درپی سایر گروههای امت از معتزله و غیر آنها را تکفیر میکردند. و معروف به مرداد و جبایی و جعفر بن حرب از روسای معتزله هر کدام بطور جداگانه کتابی در تکفیر و ذکر رسواییهای او نوشتهاند. سپس امام عبدالقادر بعضی از فضاحتهای او را یادآوری کرده و میگوید:
فضیحت و رسوایی ششم سخن اوست که گفته: حجت از طریق اخبار در مورد چیزهایی که از حواس انسان غایب است از آیات انبیا است ولی غیر از آن با کمتر از بیست که حداقل یکی از آنان باید اهل بهشت باشد یا بیشتر ثابت نمیشود. و اخباری که از طریق کافران و فاسقان رسیده، اگر چه تعداد راویان آن زیاد باشد و امکان همدستی و توطئه برای دروغ پردازی میانشان ممکن نباشد، به شرطی که یک نفر از اهل بهشت آنان را همراهی نکند موجب (علم و حکم) نمیگردد.
و میگوید که اگر خبری توسط کمتر از چهار نفر روایت شده باشد موجب حکم نمیگردد. اما اگر تعداد راویان آن بیشتر از چهار نفر تا بیست نفر باشند گاهی موجب علم میگردد و گاهی موجب علم نمیگردد.
و خبری را که راویان آن به بیست نفر رسیده باشد اگر یکی از آنان از اهل بهشت باشد، باید پذیرفت و برای اثبات نظر خود به این آیه استدلال میکند که میفرماید: ﴿إِن يَكُن مِّنكُمۡ عِشۡرُونَ صَٰبِرُونَ يَغۡلِبُواْ مِاْئَتَيۡنِ﴾[الأنفال: ۶۵].
و گفته که کشتن آنان مباح نیست مگر اینکه بر آنان حجتی باشد. عبدالقادر میگوید: هدف ابوالهذیل از تعیین حداقل بیست نفر، آن هم حتماً باید یکی از آنان اهل بهشت باشد چیزی جز تعطیل احکام شرعی و فواید آن که از طریق اخبار رسیده نیست.
چون او تصریح کرده: که باید یکی از آنان اهل بهشت باشد. یعنی کسی که با او هم عقیده و همفکر باشد (والا ممکن است) هر کسی خبری را نقل کند او ادعا کند که اهل بهشت نیست. و قبل از ابی الهذیل کسی مرتکب چنین بدعتی نگشته بود که تعداد بیست نفر را شرط قرار دهد.