همراه با یاران رسول خدا ج
درباره اختلاف دیدگاه شیعه امامیه با اهل سنت درباره یاران رسول خدا بسیار میاندیشیدم .... و این سؤالات از هر سو مرا فرا میگرفت و این افکار مرا با خود به شرق و غرب میبرد .... و آثار این نویسنده یا آن مؤلف را میخواندم سؤالات پی در پی برای من پیش میآمدند .... و هر موضوعی را که قادر به مطالعه و بررسی آن بودم، مطالعه نمودم ... و احساس کردم که وارد دریایی شدهام که هر اندازه به ساحل نزدیک شوم فاصله آن از من بیشتر میشود.
اما عنایت خداوند مرا به ساحل امن راهنمایی کرد. زیرا به این آیه پروردگار تمسک جستم که میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ٦٩﴾[العنكبوت: ۶۹].
«آنان که برای [رضایت] ما تلاش و در راه [پیروزی دین] ما جهاد کنند آنها به راههای منتهی به خود راهنمایی [و مشمول حمایت و هدایت خویش] میکنیم.»
فقط مطالعاتِ با تأمل و سؤالاتِ جسورانهام، نمیتوانست راه حقیقت را به من بنمایاند .... بلکه عقل در برانگیختن بسیاری از سؤالات درباره همه آنچه میخواندم، میشنیدم یا میدیدم نقش بسزایی داشت.
بسیار مطالعه و تأمل کردم ... به بحث و جدل پرداختم با من مناظره کردند .... همواره در درونم جدال بر پا بود همچون سالیان قحطی و خشکسالی قبل از باران ... اما زمانی که چشمانت بر روی حقیقت گشوده میشود. بارش باران رحمت چندین برابر آن رنجهای سالیان محنت را برایت به فراموشی میدهد.
وظیفه تو فقط آن است که دوگام به جلو برداری ... و درباره آنها بیندیشی و درونت را قاضی و حاکم قرار دهی و از تعصب مذهبی و دینی رهایی پیدا کنی ... و جهتگیریات فقط برای اسلام باشد ... دینی که به تو دستور داده است بندهای تقلید از پدران و اجداد را رها کنی و از دلیل و برهان نزد هر کسی که باشد پیروی کنی.
این کار را کردم و اتهامات از سوی متعصبان دو فرقه به سویم سرازیر شد. میخواستند من هم مانند آنها باشم نه نمودار ضمیر پویای یک مسلمان بیتعصب و بیطرف .... دریافتم که شرع با هیچ کس تعارف ندارد و حق فقط با دلیل آشکار میشود نه به وسیله اشخاص و من طوطی نیستم که هرگاه مردم نیکی کنند من هم نیکوکار باشم و اگر بدی کردند من هم بدی کنم. راهم در میان دو امر متناقض، بسیار باریک است و من بعد از آن برای نهان خودم راحتی و گشایش مییابم.
از آنجا که اهمیت بیطرفی برای شناخت حقیقت و دوری از هوی و هوس را میدانستم، دریافتم که گفتگو نعمتی است که اسلام ارزش آن را بالا برده و شایسته است که انسان با مشاهده، استفاده و احساس نعمتهای پروردگار، او را شکر کند و کسی که اهمیت این نعمتها را درک نمیکند چگونه میتواند بخشنده آنها را سپاسگزار باشد و او را یاد کند؟!